معاون هماهنگی توزیع نیروی برق توانیر گفت: بیپرده بگویم سر کلاف بسیاری از مشکلات در حوزه توزیع نیروی برق نبود خصوصیسازی است. تغییرات یادشده بهلحاظ طراحی کار سختی نیست اما به یک عزم جدی نیاز دارد. ما اخیرا پیشنهادی به معاون محترم وزیر نیرو در امور برق و انرژی تقدیم کردیم که اگر تایید شود، به فاصله 2 تا 3 ماه اجرایی خواهد شد و کار به دولت بعدی کشیده نخواهد شد.
سرویس صنعت برق نیوز: محمودرضا حقیفام معاون هماهنگی
توزیع نیروی برق توانیر عنوان کرد: بعضی از مشکلات بهصورت انفرادی قابل حل
نیستند و برای رفع آنها نیاز به اصلاح ساختار وجود دارد. مشکلاتی نظیر
تلفات شبکه، کمبود نقدینگی، فرسودگی شبکه، عدم برخورداری از فناوریهای
بهروز دنیا و دیگر نواقص حوزه توزیع نیروی برق از این قبیل است. باید سر
کلاف پیدا شود تا گرهها گشوده شود و ـبیپرده بگویمـ سر کلاف در حوزه
توزیع نیروی برق نبود خصوصیسازی است.
تا زمانیکه شرکتهای توزیع نیروی برق کاملا خصوصی نشده باشند، تشکیل رگولاتوری یا نهاد تنظیم مقررات برق مفید فایده واقع نخواهد شد. باتوجه به درهمتنیدگی فعلی ارتباطات دولتی، نیمهدولتی و خصوصی در وزارت نیرو تنها اثر تشکیل چنین نهادی پیچیدهتر شدن اوضاع خواهد بود.
عواقب نبود خصوصیسازی در این حوزه، در بورس انرژی نیز رخ مینماید. یکی از مهمترین عوامل عدم فعالسازی بورس برق، نبود خریداران «واقعی» در صنعت برق است. لازمه فعالیت بورس این است که خریداران واقعی بوده و رفتاری اقتصادی از خود بروز دهند، اما متاسفانه شرکتهای توزیع ما بههیچوجه از نگاه بنگاهداری برخوردار نیستند. مدیرعامل شرکت توزیع، چه برق را گران معامله کند و چه ارزان، برای او تفاوت چندانی ندارد و تنها اثر گران خریدن برق، زیان انباشته برای شرکت است. درواقع اگر بخواهم این شرایط را روشنتر توضیح دهم باید بگویم حتی اگر در بازار برق به شرکتهای توزیع دوبرابر نرخ بورس انرژی صورتحساب داده شود، برای مدیران دولتی این شرکتها علیالسویه بوده و توفیری نخواهد کرد!
این چیزی نیست که بتوان با بخشنامه ایجاد کرد. بورس یک سیستم مستقل است و بهطور خودکار مناسبات را متعادل میسازد؛ درنتیجه نیازی به اجبار یا رفتارهای نمایشی وجود ندارد.
با توجه به تمامی مشکلات و معضلات موجود، به نظر میرسد لازم و واجب است که شرکتهای توزیع خصوصیسازی شوند تا گرههای این بخش و سایر بخشها گشوده شود. مطابق قانون استقلال شرکتهای توزیع نیروی برق که در سال ۱۳۸۴ به تصویب شورای مجلس اسلامی رسید، مقرر شد ۸۰ درصد از شرکتهای توزیع خصوصی شوند، اما فعلا فرایند خصوصیسازی در این بخش وضعیت نامشخصی دارد. البته شرکتهای توزیع در مسیر حرکت به سمت خصوصی شدن هستند، اما هنوز نمیتوان گفت: در حوزه توزیع نیروی برق از شرکتهای خصوصی برخوردار هستیم. شرکتهای کنونی در حالتی بینابینی قرار دارند؛ گاهی از آنها رفتار دولتی سر میزند، گاهی رفتار خصوصی و گاهی خصولتی.
به اعتقاد من وضعیت کنونی شرکتهای توزیع نیروی برق خطرناک است؛ چراکه اگر این شرکتها مطلقا دولتی بودند، دستکم میشد روی آنها اعمال مدیریت دقیق کرد و اگر مطلقا خصوصی بودند، بهخودیخود از رفتار اقتصادی برخوردار میشدند؛ ولی اکنون همهچیز بههمریخته است. ما این شرکتها را خصوصی و مستقل میدانیم، اما هنوز مدیران آنها توسط دولت تعیین میشود و حتی پرداخت حقوق آنان بهعهده دولت است. ضمن اینکه سهام این شرکتها مربوط به مردم نیست؛ درحقیقت وضعیت سهام شرکتهای توزیع نامعلوم است و همین موضوع کار را پیچیدهتر کرده است.
برخی معتقد هستند چاره کار شرکتهای توزیع برق و نیروگاهها تزریق نقدینگی است و ازآنجاکه دولت برای پرداخت مابهالتفاوت قیمت تمامشده و نرخ تکلیفی فروش از بودجه کافی برخوردار نیست، میبایست قیمت تکلیفی را افزایش داد. من نیز به دریافت ارزش واقعی برق از مردم معتقد هستم، اما حقیقتا قیمت واقعی برق چقدر است؟ مقصود من این است که هنوز دررابطه با قیمت تمامشده شک و شبهههایی وجود دارد که بعضی از آنها هم برحق است.
از دیدگاه من در صنعت برق پتانسیل کاهش هزینه وجود دارد. ما باید از این پتانسیل استفاده کرده و هزینههای خود را کاهش دهیم؛ آنگاه زمانی که قیمت تمامشده را به نقطه تعادل رساندیم، میتوانیم قیمت انرژی را افزایش دهیم. اما اینکه هزینههای ما بهصورت غیرمنطقی افزایش یابد و از آن سو انتظار دریافت وجه بیشتر از مردم داشته باشیم، فشاری یکطرفه به مردم وارد میکند.
شرکتهای توزیع با مدیریت منابع انسانی، کاهش تلفات، استفاده از تکنولوژی میتوانند قیمت تمامشده خود را کاهش دهند. همچنین نیروگاهها با افزایش راندمان و نظایر آن میتوانند از قیمت تمامشده بکاهند. قیمت تمامشده ما واقعی نیست و اگر به حال خود رها شود، بهصورت لجامگسیخته افزایش یافته و منجر به پیامدهای ناخوشایند میشود. اگر قیمت تمامشده اصلاح نشود، نیروگاهها باتوجه به نقدینگی محدود دولت همواره مطالباتی خواهند داشت و این شکاف هیچگاه پر نخواهد شد. پیشنهاد من این است که رگولاتور بهعنوان دستگاهی خارج از سیستم تولید، انتقال و توزیع نرخ خدمات توزیع را به صورت صحیح احصا کرده و آنگاه تعرفه برق را به صورت واقعی تعیین کند. اما برای ایجاد رگولاتوری در ابتدا باید زیرساختها مهیا شود؛ آنچه بیش از همهچیز در نظر من نگرانکننده است ایجاد نهادهایی مثل بورس انرژی، نیروگاههای خصوصی، رگولاتوری و ... است که پوسته آن ساخته و پرداخته شود، اما در باطن کارکرد واقعی نداشته باشد. ما بهدلیل مدیریت غلط در سیکل باطلی افتادهایم که تا از ریشه اصلاح نشود، از آن بهدر نخواهیم آمد.
در تمام دنیا شرکتهای توزیع نیروی برق را در قالب دو کارکرد تعریف میکنند: اول، سیمداری به مفهوم سرمایهگذاری، نگهداری و بهرهبرداری از شبکه؛ که به آن هزینهای تحت عنوان «نرخ خدمات توزیع» تعلق میگیرد و رگولاتور باید آن را بهازای هر واحد انرژی که شرکت توزیع به مردم میرساند، تصویب کند. دوم، خرید برق و فروش آن به مردم. مقایسه سیستم توزیع نیروی برق در ایران با کشورهای پیشرفته مشخص میکند که ما تا به اینجا راه را اشتباه آمدهایم.
بر همین اساس ما در معاونت هماهنگی توزیع شرکت توانیر اخیرا پیشنهاد اصلاح ساختار شرکتهای توزیع را به معاون وزیر نیرو در امور برق و انرژی تقدیم کردیم. مطابق این طرح شرکتهای توزیع برای شرکت در بورس انرژی بهصورت داوطلبانه نسبت به اخذ وام از بانکها راغب میشوند. در این طرح نیروگاهها نیز مدنظر قرار گرفتهاند؛ بهطوریکه بهصورت پلهپله از حضور آنها در بازار برق ممانعت میشود تا وادار شوند در بورس معامله کنند. این دو راهکار سبب فعال شدن بورس میشود و آنگاه قیمت تمامشده برق نیز بهراحتی استخراج خواهد شد. واقعیت این است که قیمت واقعی باید در بورس کشف شود و بهشیوه دستوری گرهی در این زمینه باز نمیشود.
ما باید یک مرتبه دیگر فعالان صنعت برق اعم از نیروگاهها، شرکتهای توزیع، خریداران، خردهفروشها و ... را بازتعریف کنیم. باید مشخص شود خردهفروش کیست و اختیارات او از چه قرار است؟ مالکیت شرکت توزیع با کیست؟ نیروگاههای دولتی در کجای پازل صنعت برق کشور قرار دارند؟ چرا نیروگاههای دولتی از انجام معامله در بورس منع هستند؟
تمامی بخشها باید از نو سازماندهی شوند و وظایف آنان بازتعریف شود. در مرحله اول این نوسازی باید شرکتهای توزیع تعیین تکلیف شوند. بخش سیمداری باید بودجه سالانه خود را دریافت کند و به کار مدیریت شبکه بپردازد (البته مانعی ندارد که این بخش هم توسط بخش خصوصی اداره شود). از سوی دیگر باید یک سیستم بازرگانی مستقل از سیمدار (بخش خصوصی) ایجاد شود که نقش آن حضور در بورس و خرید و فروش برق باشد؛ بنابراین شرکت توزیع به دو قسمت سیمداری و خردهفروشی تقسیم میشود.
زمانیکه تشکیلات جدید سازماندهی شود، رگولاتور میتواند ارتباطات فیمابین را مدیریت کرده و بودجه شرکتهای توزیع برای اداره شبکه، تعرفه برق در نقاط مختلف کشور و سایر امور مرتبط را تعیین کند. رگولاتوری باید زمانی شکل گیرد که فضا شفاف شود؛ مثلا مشخص باشد چند درصد از سهام شرکتهای توزیع خصوصی و چند درصد از آن دولتی است؛ زمانیکه اعضای هیات مدیره توسط سهامداران انتخاب شوند یا سهامدار بتواند مدیرعامل شرکت توزیع را نسبت به سود و ضرر شرکت مورد مواخذه قرار دهد.
اگر این موضوعات تحقق یابد، شرکتهای توزیع به خریدارانی واقعی تبدیل میشوند که ریالبهریال معاملات برق برای آنان از حساسیت خاصی برخوردار است. در چنین شرایطی قطعا بورس انرژی نیز فعال خواهد شد؛ چراکه تجربه ثابت کرده است بخش خصوصی همواره نسبت به مسئولان و کارمندان دولتی دلسوزانهتر و موفقتر عمل میکند.
تغییرات یادشده بهلحاظ طراحی کار سختی نیست، اما به یک عزم جدی نیاز دارد. اگر طرحی که ما اخیرا در ارتباط با تفکیک سیمداری و خردهفروشی به معاون وزیر نیرو در امور برق و انرژی تقدیم کردیم تایید شود، به فاصله ۳ تا ۲ ماه اجرایی خواهد شد و کار به دولت بعدی کشیده نخواهد شد.
ما درحالحاضر دارای سیستمی هستیم که در آن تکلیف هیچچیز مشخص نیست؛ بنابراین بازیگران صنعت برق باید دوباره چیده شده و ارتباطات آنان تعریف شود. آنگاه رگولاتور به معنای واقعی شکل گرفته و نتیجه قطعی چنین سیستمی کاهش هزینه تمامشده برق، فعال شدن بورس و حفظ حقوق مشترکین برق خواهد بود.
تا زمانیکه شرکتهای توزیع نیروی برق کاملا خصوصی نشده باشند، تشکیل رگولاتوری یا نهاد تنظیم مقررات برق مفید فایده واقع نخواهد شد. باتوجه به درهمتنیدگی فعلی ارتباطات دولتی، نیمهدولتی و خصوصی در وزارت نیرو تنها اثر تشکیل چنین نهادی پیچیدهتر شدن اوضاع خواهد بود.
عواقب نبود خصوصیسازی در این حوزه، در بورس انرژی نیز رخ مینماید. یکی از مهمترین عوامل عدم فعالسازی بورس برق، نبود خریداران «واقعی» در صنعت برق است. لازمه فعالیت بورس این است که خریداران واقعی بوده و رفتاری اقتصادی از خود بروز دهند، اما متاسفانه شرکتهای توزیع ما بههیچوجه از نگاه بنگاهداری برخوردار نیستند. مدیرعامل شرکت توزیع، چه برق را گران معامله کند و چه ارزان، برای او تفاوت چندانی ندارد و تنها اثر گران خریدن برق، زیان انباشته برای شرکت است. درواقع اگر بخواهم این شرایط را روشنتر توضیح دهم باید بگویم حتی اگر در بازار برق به شرکتهای توزیع دوبرابر نرخ بورس انرژی صورتحساب داده شود، برای مدیران دولتی این شرکتها علیالسویه بوده و توفیری نخواهد کرد!
این چیزی نیست که بتوان با بخشنامه ایجاد کرد. بورس یک سیستم مستقل است و بهطور خودکار مناسبات را متعادل میسازد؛ درنتیجه نیازی به اجبار یا رفتارهای نمایشی وجود ندارد.
با توجه به تمامی مشکلات و معضلات موجود، به نظر میرسد لازم و واجب است که شرکتهای توزیع خصوصیسازی شوند تا گرههای این بخش و سایر بخشها گشوده شود. مطابق قانون استقلال شرکتهای توزیع نیروی برق که در سال ۱۳۸۴ به تصویب شورای مجلس اسلامی رسید، مقرر شد ۸۰ درصد از شرکتهای توزیع خصوصی شوند، اما فعلا فرایند خصوصیسازی در این بخش وضعیت نامشخصی دارد. البته شرکتهای توزیع در مسیر حرکت به سمت خصوصی شدن هستند، اما هنوز نمیتوان گفت: در حوزه توزیع نیروی برق از شرکتهای خصوصی برخوردار هستیم. شرکتهای کنونی در حالتی بینابینی قرار دارند؛ گاهی از آنها رفتار دولتی سر میزند، گاهی رفتار خصوصی و گاهی خصولتی.
به اعتقاد من وضعیت کنونی شرکتهای توزیع نیروی برق خطرناک است؛ چراکه اگر این شرکتها مطلقا دولتی بودند، دستکم میشد روی آنها اعمال مدیریت دقیق کرد و اگر مطلقا خصوصی بودند، بهخودیخود از رفتار اقتصادی برخوردار میشدند؛ ولی اکنون همهچیز بههمریخته است. ما این شرکتها را خصوصی و مستقل میدانیم، اما هنوز مدیران آنها توسط دولت تعیین میشود و حتی پرداخت حقوق آنان بهعهده دولت است. ضمن اینکه سهام این شرکتها مربوط به مردم نیست؛ درحقیقت وضعیت سهام شرکتهای توزیع نامعلوم است و همین موضوع کار را پیچیدهتر کرده است.
برخی معتقد هستند چاره کار شرکتهای توزیع برق و نیروگاهها تزریق نقدینگی است و ازآنجاکه دولت برای پرداخت مابهالتفاوت قیمت تمامشده و نرخ تکلیفی فروش از بودجه کافی برخوردار نیست، میبایست قیمت تکلیفی را افزایش داد. من نیز به دریافت ارزش واقعی برق از مردم معتقد هستم، اما حقیقتا قیمت واقعی برق چقدر است؟ مقصود من این است که هنوز دررابطه با قیمت تمامشده شک و شبهههایی وجود دارد که بعضی از آنها هم برحق است.
از دیدگاه من در صنعت برق پتانسیل کاهش هزینه وجود دارد. ما باید از این پتانسیل استفاده کرده و هزینههای خود را کاهش دهیم؛ آنگاه زمانی که قیمت تمامشده را به نقطه تعادل رساندیم، میتوانیم قیمت انرژی را افزایش دهیم. اما اینکه هزینههای ما بهصورت غیرمنطقی افزایش یابد و از آن سو انتظار دریافت وجه بیشتر از مردم داشته باشیم، فشاری یکطرفه به مردم وارد میکند.
شرکتهای توزیع با مدیریت منابع انسانی، کاهش تلفات، استفاده از تکنولوژی میتوانند قیمت تمامشده خود را کاهش دهند. همچنین نیروگاهها با افزایش راندمان و نظایر آن میتوانند از قیمت تمامشده بکاهند. قیمت تمامشده ما واقعی نیست و اگر به حال خود رها شود، بهصورت لجامگسیخته افزایش یافته و منجر به پیامدهای ناخوشایند میشود. اگر قیمت تمامشده اصلاح نشود، نیروگاهها باتوجه به نقدینگی محدود دولت همواره مطالباتی خواهند داشت و این شکاف هیچگاه پر نخواهد شد. پیشنهاد من این است که رگولاتور بهعنوان دستگاهی خارج از سیستم تولید، انتقال و توزیع نرخ خدمات توزیع را به صورت صحیح احصا کرده و آنگاه تعرفه برق را به صورت واقعی تعیین کند. اما برای ایجاد رگولاتوری در ابتدا باید زیرساختها مهیا شود؛ آنچه بیش از همهچیز در نظر من نگرانکننده است ایجاد نهادهایی مثل بورس انرژی، نیروگاههای خصوصی، رگولاتوری و ... است که پوسته آن ساخته و پرداخته شود، اما در باطن کارکرد واقعی نداشته باشد. ما بهدلیل مدیریت غلط در سیکل باطلی افتادهایم که تا از ریشه اصلاح نشود، از آن بهدر نخواهیم آمد.
در تمام دنیا شرکتهای توزیع نیروی برق را در قالب دو کارکرد تعریف میکنند: اول، سیمداری به مفهوم سرمایهگذاری، نگهداری و بهرهبرداری از شبکه؛ که به آن هزینهای تحت عنوان «نرخ خدمات توزیع» تعلق میگیرد و رگولاتور باید آن را بهازای هر واحد انرژی که شرکت توزیع به مردم میرساند، تصویب کند. دوم، خرید برق و فروش آن به مردم. مقایسه سیستم توزیع نیروی برق در ایران با کشورهای پیشرفته مشخص میکند که ما تا به اینجا راه را اشتباه آمدهایم.
بر همین اساس ما در معاونت هماهنگی توزیع شرکت توانیر اخیرا پیشنهاد اصلاح ساختار شرکتهای توزیع را به معاون وزیر نیرو در امور برق و انرژی تقدیم کردیم. مطابق این طرح شرکتهای توزیع برای شرکت در بورس انرژی بهصورت داوطلبانه نسبت به اخذ وام از بانکها راغب میشوند. در این طرح نیروگاهها نیز مدنظر قرار گرفتهاند؛ بهطوریکه بهصورت پلهپله از حضور آنها در بازار برق ممانعت میشود تا وادار شوند در بورس معامله کنند. این دو راهکار سبب فعال شدن بورس میشود و آنگاه قیمت تمامشده برق نیز بهراحتی استخراج خواهد شد. واقعیت این است که قیمت واقعی باید در بورس کشف شود و بهشیوه دستوری گرهی در این زمینه باز نمیشود.
ما باید یک مرتبه دیگر فعالان صنعت برق اعم از نیروگاهها، شرکتهای توزیع، خریداران، خردهفروشها و ... را بازتعریف کنیم. باید مشخص شود خردهفروش کیست و اختیارات او از چه قرار است؟ مالکیت شرکت توزیع با کیست؟ نیروگاههای دولتی در کجای پازل صنعت برق کشور قرار دارند؟ چرا نیروگاههای دولتی از انجام معامله در بورس منع هستند؟
تمامی بخشها باید از نو سازماندهی شوند و وظایف آنان بازتعریف شود. در مرحله اول این نوسازی باید شرکتهای توزیع تعیین تکلیف شوند. بخش سیمداری باید بودجه سالانه خود را دریافت کند و به کار مدیریت شبکه بپردازد (البته مانعی ندارد که این بخش هم توسط بخش خصوصی اداره شود). از سوی دیگر باید یک سیستم بازرگانی مستقل از سیمدار (بخش خصوصی) ایجاد شود که نقش آن حضور در بورس و خرید و فروش برق باشد؛ بنابراین شرکت توزیع به دو قسمت سیمداری و خردهفروشی تقسیم میشود.
زمانیکه تشکیلات جدید سازماندهی شود، رگولاتور میتواند ارتباطات فیمابین را مدیریت کرده و بودجه شرکتهای توزیع برای اداره شبکه، تعرفه برق در نقاط مختلف کشور و سایر امور مرتبط را تعیین کند. رگولاتوری باید زمانی شکل گیرد که فضا شفاف شود؛ مثلا مشخص باشد چند درصد از سهام شرکتهای توزیع خصوصی و چند درصد از آن دولتی است؛ زمانیکه اعضای هیات مدیره توسط سهامداران انتخاب شوند یا سهامدار بتواند مدیرعامل شرکت توزیع را نسبت به سود و ضرر شرکت مورد مواخذه قرار دهد.
اگر این موضوعات تحقق یابد، شرکتهای توزیع به خریدارانی واقعی تبدیل میشوند که ریالبهریال معاملات برق برای آنان از حساسیت خاصی برخوردار است. در چنین شرایطی قطعا بورس انرژی نیز فعال خواهد شد؛ چراکه تجربه ثابت کرده است بخش خصوصی همواره نسبت به مسئولان و کارمندان دولتی دلسوزانهتر و موفقتر عمل میکند.
تغییرات یادشده بهلحاظ طراحی کار سختی نیست، اما به یک عزم جدی نیاز دارد. اگر طرحی که ما اخیرا در ارتباط با تفکیک سیمداری و خردهفروشی به معاون وزیر نیرو در امور برق و انرژی تقدیم کردیم تایید شود، به فاصله ۳ تا ۲ ماه اجرایی خواهد شد و کار به دولت بعدی کشیده نخواهد شد.
ما درحالحاضر دارای سیستمی هستیم که در آن تکلیف هیچچیز مشخص نیست؛ بنابراین بازیگران صنعت برق باید دوباره چیده شده و ارتباطات آنان تعریف شود. آنگاه رگولاتور به معنای واقعی شکل گرفته و نتیجه قطعی چنین سیستمی کاهش هزینه تمامشده برق، فعال شدن بورس و حفظ حقوق مشترکین برق خواهد بود.
لینک کوتاه
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲۸
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
حرفهای کسی که مدیر یک مجموعه هستش.بگو قراره سبیل پیمانکارای نیروی انسانی چرب تر شه و دوم اینکه برقو کیلوواتی 150 تا200 تومن بگیریم از مردم دیگه.آسمون ریسمون چرا میبافید
پاسخ ها
ناشناس
| | همکار
| | اره اگر خصوصی سازی واقعی بشه درسته
اول شرایط خصوصی سازی واقعی را فراهم کنید بعد خصوصی سازی کنید وگرنه ماجرای نیروگاه ها میشه
اول شرایط خصوصی سازی واقعی را فراهم کنید بعد خصوصی سازی کنید وگرنه ماجرای نیروگاه ها میشه
شما پیشنهاد دادین به معاون وزیر یا اون گفته این پیشنهاد را بدین. با این کار نیروگاههای که آقای... . از بیت المال با رانت خریده برای ...هاdش خیلی سود ده میشه و برق خیلی گرون میشه و عملا به نفع اون ... درسته؟
پاسخ ها
ناشناس
| | آقای حقی فام عزیز سلام علیکم .بخش تولید خصوصی سازی شد میشه چند مورد از مزایای این کار رو تو سایت منتشر کنید همه ببینند.نشستید تو توانیر از هیچ جا که خبر ندارید .برادر راه حل پرداخت قرض های وزارت نیرو و توانیر فروش نیروگاه و غیره نیست ،تنها مشکلات رو زیاد میکنه .ما هنوز با خودمان رو در واسی داریم به همین دلیل خصوصی سازی هیچ وقت موفق نخواهد شد .
جناب آقای دکتر حقی فام ؛ با کمال احترامی که برای حضرتعالی قائلم اما به نظر می رسد آقایان در صنعت برق از رتبه استادی و نام و توانمندی شما سوءاستفاده نموده و آنچه را که سالهاست آرزو دارند جهت تکمیل حلقه غارت صنعت برق تحقق بخشند به دست شما محقق سازند.
جناب آقای دکتر عزیز ، اجرای خصوصی سازی به ابزار ، امکانات و شرایط لازم احتیاج دارد که متاسفانه در حال حاضر مهیا نیست. سالها پیش بازاربرق ایجاد شد که شرایط رقابتی و حضور بخش خصوصی آماده شود اما امروز خود شما شاهد می باشید که واگذاری نیروگاهها و نیروگاههای بخش خصوصی در دست چه افرادی بوده و بازاربرق نیز از اجرای کوچک ترین دستورالعمل و رویه ای که خدشه اندکی بر منافع کلان این بخش وارد می نماید عاجز است!!
و در پایان دو سوال جهت پاسخ از سوی وجدان خوانندگان :
1- قیمت منصفانه خرید برق از تولید کننده (نیروگاه) در این کشور و بر اساس شرایط فعلی چند می باشد؟؟ و فاصله فراوان قیمت معاملات برق در بازاربرق شرکت مدیریت شبکه با معاملات برق دوجانبه و عرضه بورس نیروگاهها ناشی از چیست؟؟
2- تا زمانیکه که بخشهای مختلف حاکمیت از دولت و سازمان مدیریت و برنامه ریزی تا مجلس و حتی وزارت نیرو قیمت تمام شده مشخصی برای عرضه نیروگاهها ندارند آیا شرکت های توزیع و مصرف کنندکان مفلوک (بالای 5مگاوات که ملزم به معاملات در بورس شده اند!) می تواند عملکرد اقتصادی در خرید برق از طریق بورس انرژی داشته باشند؟؟
نکته مهم : مردم شریف ایران سالهاست زیر یوغ ظلم خصوصی سازی صنعت خودرو هزینه های گزافی را پرداخته اند ؛ خواهشا صنعت برق را به بلایی همچون صنعت خودرو به جان ملت ایران تبدیل نکنید که آنگاه شما در پیشگاه خدا مسئول خواهید بود.
جناب آقای دکتر عزیز ، اجرای خصوصی سازی به ابزار ، امکانات و شرایط لازم احتیاج دارد که متاسفانه در حال حاضر مهیا نیست. سالها پیش بازاربرق ایجاد شد که شرایط رقابتی و حضور بخش خصوصی آماده شود اما امروز خود شما شاهد می باشید که واگذاری نیروگاهها و نیروگاههای بخش خصوصی در دست چه افرادی بوده و بازاربرق نیز از اجرای کوچک ترین دستورالعمل و رویه ای که خدشه اندکی بر منافع کلان این بخش وارد می نماید عاجز است!!
و در پایان دو سوال جهت پاسخ از سوی وجدان خوانندگان :
1- قیمت منصفانه خرید برق از تولید کننده (نیروگاه) در این کشور و بر اساس شرایط فعلی چند می باشد؟؟ و فاصله فراوان قیمت معاملات برق در بازاربرق شرکت مدیریت شبکه با معاملات برق دوجانبه و عرضه بورس نیروگاهها ناشی از چیست؟؟
2- تا زمانیکه که بخشهای مختلف حاکمیت از دولت و سازمان مدیریت و برنامه ریزی تا مجلس و حتی وزارت نیرو قیمت تمام شده مشخصی برای عرضه نیروگاهها ندارند آیا شرکت های توزیع و مصرف کنندکان مفلوک (بالای 5مگاوات که ملزم به معاملات در بورس شده اند!) می تواند عملکرد اقتصادی در خرید برق از طریق بورس انرژی داشته باشند؟؟
نکته مهم : مردم شریف ایران سالهاست زیر یوغ ظلم خصوصی سازی صنعت خودرو هزینه های گزافی را پرداخته اند ؛ خواهشا صنعت برق را به بلایی همچون صنعت خودرو به جان ملت ایران تبدیل نکنید که آنگاه شما در پیشگاه خدا مسئول خواهید بود.
در هیچ جای دنیا الا چند کشور اسکاندیناوی مثل نروژ که قوانین آنها از سالیان پیش اصلاح شده و بسیار مترقی است و مالکیت خصوصی شبکه ها از سالها پیش در جریان بوده، خصوصی سازی مربوط به بحث سیمداری و نگهداری شبکه توزیع برق نیست بلکه مربوط به خدمات فروش برق، خدمات بیلینگ و نصب کنتور است.
با سلام. چرا فقط توزیع نظرش به کرسی بشینه؟ از اول سال ۹۵ هی دارن یه راهیو پیشنهاد میدن کسریع توزیع رو جدا کنن بعد بیان بگن اقا پستای فوق توزیعو همبدینکما راحتتر بتونیم مانور بدیم بعد پستای ۶۳ هم ک به پست بالا دستی وصله باز بیان بگن اقا انتقالم بدین به ما خب اینک نشد... باز دوباره همه مسولیتا مث زمانی ک فقط یه شرکت برق منطقه ای داشتیم به یه شرکت توزیع میرسه برق منطقه ای از رده خارج میشه اگه قرار بر این بود ک همه رو یکی اداره کنه خب همون برق منطقه ای رو میذاشتن و تفکیک نمیکردن به تولید انتقال توزیع. الانم که باز خصوصی سازی کامل توزیع رو مطرح میکنن دیگه شورشو درآوردن
به زبان ساده قرار است شرکتهای توزیع به یک عده آدم خاص برسد!
بخش خصوصی همواره نسبت به مسئولان و کارمندان دولتی دلسوزانهتر و موفقتر عمل میکند.؟
آیا واقعا به این جمله اعتقاد داری
آیا واقعا به این جمله اعتقاد داری
به زبان ساده میخوای واگذارش کنی به ...
سلام
چرا به بهانه رونق اقتصادی میخواید اجزای اصلی بدنه دولت که آبروی کشور رو شامل میشه قطعه قطعه کنید؟؟؟؟ اگه راست میگید چن تا کارخونه تاسیس کنید اشتغال سازی بشه ازشون حمایت کنید نه اینکه برق و گاز کشور رو بدین به خصوصی اینجوری بلا فقط گرفتار مردم میشه که مجبورن نرخ چند برابری برق رو هم تحمل کنن.هر کسی میفهمه که این تصمیمات شما به هیچ عنوان به صلاح کشور و مملکت نیست. مطمئن باشین اون شخص خصوصی دلش واسه صنعت برق نمیسوزه که بیاد کاهش تلفات برق رو برتون به ارمغان بیاره..
چرا به بهانه رونق اقتصادی میخواید اجزای اصلی بدنه دولت که آبروی کشور رو شامل میشه قطعه قطعه کنید؟؟؟؟ اگه راست میگید چن تا کارخونه تاسیس کنید اشتغال سازی بشه ازشون حمایت کنید نه اینکه برق و گاز کشور رو بدین به خصوصی اینجوری بلا فقط گرفتار مردم میشه که مجبورن نرخ چند برابری برق رو هم تحمل کنن.هر کسی میفهمه که این تصمیمات شما به هیچ عنوان به صلاح کشور و مملکت نیست. مطمئن باشین اون شخص خصوصی دلش واسه صنعت برق نمیسوزه که بیاد کاهش تلفات برق رو برتون به ارمغان بیاره..
شرکت مادر تخصصی تولید مثال و درس عبرتی آشکار است که نیروگاه ها به چه کسانی رسید. برای توزیع وضع بسیار اسفبارتر خواهد شد!
صداش از جای گرم بلند میشه
اینا یعنی مدیران مسلمانن....
اینا یعنی مدیران مسلمانن....
خواستم خدمت عزیزان متخصص عرض کنم که عاقبت کار باید تصدی گری دولت کم شود و خصوصی سازی شکل می گیرد.
برای رقابتی کردن و داشتن یک شبکه برق پایدار با قابلیت اطمینان بالا و راندمان مناسب و تلفات کم و حداقل برق دزدی و وصول به موقع مطالبات و البته ارزان تر کردن قیمت واقعی برق باید خصوصی سازی شکل بگیرد باید بالغ بر ۵۰ شرکت بهره بردار و خرده فروش شکل بگیرد. برق باید از انحصار دولت خارج شود.
اما یک نکته مهم هم هست. در چه زمانی واگذار شود و به چه کسانی این شرکت ها فروخته شود.
تجربه نشان داد که فروش شرکت های دولتی به حاجی بازاری ها و نور چشمی ها با حداقل قیمت منجر به انحلال شرکت های پیمانکاری و مشاوره ای صنعت برق شد.
شرکت ها به افراد سودجو فروخته شد آن هم به ثمن بخس.
بنابراین بهتر است به توصیه و فرمایشات دکتر حقی فام بدقت گوش کنیم.
گام اول تشکیل شرکت مادر تخصصی یا مهندسی توزیع.
با تشکیل این شرکت بسیاری از رانت ها حذف می شود و مدیران عامل شرکت های نوزیع نمی توانند با هر پشتکی یک جور بز برقصانند.
دیگر مدیران عامل پاسخگو خواهند بود و ود قبال عملکرد خویش اعتبار مالی می گیرند.
با تشکیل این شرکت فضا به سمت رقابت و خصوصی سازی واقعی می رود.
مرحله بعد فروش شرکت به اعضایی مثل شهرداری ها و هلدینگ های معتبر است. بطوریکه شهرداری ها ب فرُ مثال تا ۴۰ درصد را می خرند مثلا ۳۰ درصد در ید توانیر می ماند و مابقی به پرسنل و بخش خصوصی معتبر فروخته می شود.
لذا اکنون که دکتر حقی فام در راس امور است و چون ایشان دارای تخصص و سلامت و شفافیت مالی هستند چه بهتر که ایشان این فعل را به سرانجام برسانند. نه اینکه اینکار بدست افرادی معلوم الحال اجرایی شود که بدنبال پر کردن جیب خود به هر قیمتی هستند.
برای رقابتی کردن و داشتن یک شبکه برق پایدار با قابلیت اطمینان بالا و راندمان مناسب و تلفات کم و حداقل برق دزدی و وصول به موقع مطالبات و البته ارزان تر کردن قیمت واقعی برق باید خصوصی سازی شکل بگیرد باید بالغ بر ۵۰ شرکت بهره بردار و خرده فروش شکل بگیرد. برق باید از انحصار دولت خارج شود.
اما یک نکته مهم هم هست. در چه زمانی واگذار شود و به چه کسانی این شرکت ها فروخته شود.
تجربه نشان داد که فروش شرکت های دولتی به حاجی بازاری ها و نور چشمی ها با حداقل قیمت منجر به انحلال شرکت های پیمانکاری و مشاوره ای صنعت برق شد.
شرکت ها به افراد سودجو فروخته شد آن هم به ثمن بخس.
بنابراین بهتر است به توصیه و فرمایشات دکتر حقی فام بدقت گوش کنیم.
گام اول تشکیل شرکت مادر تخصصی یا مهندسی توزیع.
با تشکیل این شرکت بسیاری از رانت ها حذف می شود و مدیران عامل شرکت های نوزیع نمی توانند با هر پشتکی یک جور بز برقصانند.
دیگر مدیران عامل پاسخگو خواهند بود و ود قبال عملکرد خویش اعتبار مالی می گیرند.
با تشکیل این شرکت فضا به سمت رقابت و خصوصی سازی واقعی می رود.
مرحله بعد فروش شرکت به اعضایی مثل شهرداری ها و هلدینگ های معتبر است. بطوریکه شهرداری ها ب فرُ مثال تا ۴۰ درصد را می خرند مثلا ۳۰ درصد در ید توانیر می ماند و مابقی به پرسنل و بخش خصوصی معتبر فروخته می شود.
لذا اکنون که دکتر حقی فام در راس امور است و چون ایشان دارای تخصص و سلامت و شفافیت مالی هستند چه بهتر که ایشان این فعل را به سرانجام برسانند. نه اینکه اینکار بدست افرادی معلوم الحال اجرایی شود که بدنبال پر کردن جیب خود به هر قیمتی هستند.
پاسخ ها
ناشناس
| | ناشناس
| | ناشناس
| | سلام
آقای حقی فام نمی داند با این حرفها و کارها چه صدمه هایی را به شرکتهای توزیع وارد میکند.
شرکتهای توزیع از شرکتهای برق منطقه ای واجب تر بوده و نباید خصوصی شوند وگرنه وزارت نیرو سخت پشیمان میشود و شرکتها با مشکلات جدی مواجهه میشوند
آقای حقی فام نمی داند با این حرفها و کارها چه صدمه هایی را به شرکتهای توزیع وارد میکند.
شرکتهای توزیع از شرکتهای برق منطقه ای واجب تر بوده و نباید خصوصی شوند وگرنه وزارت نیرو سخت پشیمان میشود و شرکتها با مشکلات جدی مواجهه میشوند
باسلام آقای دکتر حقی فام شرکتهای توزیع را به شهرداری ها و بخش خصوصی واگذار نکن
شهرداری ها نمیتوانند خودشان را جمع کنندچه برسه به شرکتهای عظیمی چون توزیع برق.چون شهرداری ها کارکنانشان از وضع خودشات و عدم رسیدگی مسئولینشان می نالند
(( شرکتهای توزیع باید کامل دولتی شوند))
.
شهرداری ها نمیتوانند خودشان را جمع کنندچه برسه به شرکتهای عظیمی چون توزیع برق.چون شهرداری ها کارکنانشان از وضع خودشات و عدم رسیدگی مسئولینشان می نالند
(( شرکتهای توزیع باید کامل دولتی شوند))
.
با سلام. با نهایت احترام بفرمایید که میخواهید که شرکت های توزیع رو هم به چند تا از وابستگان محترم واگذار کنید. الان هم که نقشه کشیدید برای تجزیه و فروش برق های منطقه ای. واقعا فکر میکنید ما مردم هیچ چیز رو نمیفهمیم؟ این کار شما جز ... چیزِ دیگری نیست. واقعا از خداوند نمیترسید؟
امثال ... نشستن اون بالا خودشان از دولت حقوق و مزایا میگیرن، بعد شرکت توزیع که حیاتی ترین شریان برق کشور است رو میخوان کاملا خصوصی کنن.
البته پیمانکار بیشتر = سبیل چربتر
البته پیمانکار بیشتر = سبیل چربتر
... که با چراغ آید گزیده تر برد!
وصف حال امروز صنعت برق.
وصف حال امروز صنعت برق.
باسلام .جناب دکتر حقی فام.لطفا واگذاری پستهای فوق توزیع را به شرکتهای توزیع سریعتر عملی نمایید.با اینکار شرکتهای توزیع با مدیریت بهتر بر بار و تقسیم بار میتوانند بازده بهتری داشته باشند.تشکر
سلام
دوست عزیز ما همون به واگذاری توزیع برق به بخش خصوصي رضایت داریم. پست های برق که منفعتی ایجاد نمی کند بلکه باعث صرف هزینه هنگفت نگه داری و تعمیرات هم میشه که شرکت توزیع برق ورشکسته رو بیش از پیش با مشکل مواجه می کند.لطفا از جانب خودت حرف بزن و نه شرکت توزیع برق.
دوست عزیز ما همون به واگذاری توزیع برق به بخش خصوصي رضایت داریم. پست های برق که منفعتی ایجاد نمی کند بلکه باعث صرف هزینه هنگفت نگه داری و تعمیرات هم میشه که شرکت توزیع برق ورشکسته رو بیش از پیش با مشکل مواجه می کند.لطفا از جانب خودت حرف بزن و نه شرکت توزیع برق.
خصوصی بازی میشه
ارسال نظر قوانین ارسال نظر
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «برق نیوز» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «برق نیوز» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.