کد خبر: ۶۱۷۳
تاریخ انتشار : ۰۸:۱۲ - ۰۳ آبان ۱۳۹۳
به بهانه سومین سالگرد درگذشت پدر برق ایران؛
«پدر برق ایرن خاموش شد» تیتر بیشتر رسانه‌های خبری، شنبه دوم آبان‌ماه سال 1390 بود. روزی که پدر برق ایران با کوله‌باری از تجربه، در سن 96 سالگی بر اثر سکته مغزی در بیمارستان ایرانمهر تهران دار فانی را وداع گفت...
خاطراتی از مهندس تیمور لکستانی/ ماجرای بی‌برقی خانه دلکش!سرويس صنعت برق‌نيوز: «پدر برق ایرن خاموش شد» تیتر بیشتر رسانه‌های خبری، شنبه دوم آبان‌ماه سال 1390 بود. روزی که پدر برق ایران با کوله‌باری از تجربه، در سن 96 سالگی بر اثر سکته مغزی در بیمارستان ایرانمهر تهران دار فانی را وداع گفت و براساس وصیت خودش، در زادگاهش سلماس به خاک سپرده شد.

مهندس تیمور لکستانی در صنعت برق ایران و توسعه شبکه برق در ایران نقش به سزایی داشت. برق نیوز به مناسبت سومین سالگرد درگذشت مهندس لکستانی با انتشار بخشی از خاطرات وی و زندگی نامه ایشان به یادآوری خدمات ارزشمند این مرحوم می پردازد.

معرفی مهندس لکستانی

مهندس تیمور لکستانی در سال ۱۲۹۴ در سلماس به دنیا آمد. پدرش مسعود دیوان بود که در سال 1297 شمسی در اثر حمله اکراد سیمکو کشته شد. وی پس از اخذ دیپلم از دبیرستان فردوسی تبریز در سال ۱۳۱۳ به دانشکده فنی دانشگاه تهران راه یافت و در زمره ۱۰ نفر اول پذیرفته و با اخذ رتبه ممتاز فارغ‌التحصیل شد.

لکستانی که از شاگردان دانشمند فقید محمود حسابی بود، جزء نخستین گروه مهندسان برق دانش‌آموخته دانشگاه تهران به شمار می‌رفت که پس از فراغت از تحصیل به صنعت برق کشور ملحق شد. وی را به خاطر خدمات متعهدانه‌اش به صنعت برق کشور و نقش تاثیرگذار در توسعه شبکه برق تهران، «پدر برق ایران» لقب داده‌اند.

پس از انتصاب به ریاست شبکه برق تهران در سال ۱۳۲۶، در توسعه این شبکه نقش بسیار تاثیرگذاری داشت و تا سال ۱۳۴۵ با سمت‌های مختلف در زمینه تامین روشنایی معابر و توسعه شبکه توزیع در تهران و شهرهای دیگر به میهن خدمت کرد. لکستانی که از پایه‌گذاران دانشگاه صنعتی شریف بود در سال‌های ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۹ عضو هیات امنا و معاون فنی این دانشگاه بود.

وی که بر اثر سکته مغزی در بیمارستان بستری شده بود، سرانجام روز دوشنبه، دوم آبان ماه ۱۳۹۰ در سن ۹۶ سالگی، دار فانی را وداع گفت.

برق نیوز دو خاطره از مهندس لکستانی که در کتاب "با پیشکسوتان صنعت برق- خاطرات آقای مهندس تیمور لکستانی" چاپ شده است را منتشر می کند:

ماجرای وضع حمل ملکه و متولد شدن ولیعهد

من معاون اول خودم را که تحصیل کرده آلمان بود گذاشته بودم جای خودم، معذرت می خواهم اینو میگم. گفت: که اسم اون میدونی چیه؟ گفتم بله آقای مهندس ... گفت: نخیر این آقای مهندس به جهنمه. گفتم چطور؟ گفت میان میگن برق آن قسمت قطع شده بلند میشه میگه به جهنم. گفت من میخوام از شما خواهش کنم دوباره تصدی شبکه برق را قبول کنید.

ملکه حامله است قرار است در بیمارستان زنان وضع حمل کند ولیعهد بدنیا بیاید و خیلی موضوع حساس است من می خوام شما باشید منم حقیقتا اولا به شبکه علاقه داشتم و همین که محبت کارگرها و اینها دوباره قبول کردم.

سرتیپ آجودانی دو سه تا مهندس فرستاد پیش من و به انها گفته بود بروید و یاد بگیرید ببینید لکستانی چیکار می کنه اینها اومدن همینطور نگاه می کردن (دستور رئیس برق بود دیگه) برگشته بودند گفته بودند ما نمی توانیم کاری که اون میکنه بکنیم.

دلیل عمده اول اینکه علاقه داشتم و ثانیا من شبکه رو حفظ بودم یعنی به نقشه ها و اینها نگاه نمی کردم و بنابراین با سرعت کارها انجام می شد علاقه ای هم که داشتم همین باعث می شد که زودتر اون معایب مرتفع می شد ولی چون شبکه کهنه بود دائما در اختلالات بود خلاصه سرتیپ آجودانی من رو دو مرتبه آورد روزی که ملکه اگر در خاطرتون باشه در بیمارستان خیابان مولوی وضع حمل کرد نزدیک اون بیمارستان پست شماره 23 میدان محمودیه، میدان اعدام هم میگفتن، اونجا بیچاره آجودانی با من نشسته بودیم تو پست دائما مأمور می رفت بیمارستان که نزدیک بود می امد می گفت هنوز وضع حمل نشده تا بالاخره شد و بیمارستان ژنراتور نداشت خودش.

ماجرای بی برق شدن خانم دلکش

ما معمولا در برنامه خود به دلیل کمبود برق برای هر محله خاموشی معینی داشتیم و در این محله ها نقاط مهمی مثل بیمارستان بود و این مکانهای مهم را معمولا ما از شبکه روشنائی برق می دادیم. یک روز موقعی که مرحوم میکده مسئول برق شده بود تلفن کرد و به من گفت که یک دقیقه بیا اطاق من رفتم دیدم یک آقائی هم نشسته گفت: ببین این آقا چی میگه؟ آقا خودش را معرفی کرد"مهندس گنجه ای" لابد اسمشو شندیده اید روزنامه باباشمل را انتشار می داد ولی خودش مهندس بود استاد دانشکده فنی هم بود گفت هر شب آقا برق من قطع میشه ولی همسایه من برقش همیشنه روشنه گفتم همسایه کیه؟ گفت دلکش. گفتم آقای مهندس آدرس بدبد گفت: اختیار دارید. هر کاری کردم ادرس نداد گفت تو میخواهی آدرس دلکش را از من بپرسی؟

حالا ما به دکترها که مطب داشتند عصرها برق کمکی را داده بودیم و مأمور اینکار هم ما یک پزشک داشتیم در برق تهران به اسم دکتر دانشور این مأمور بود بره بازدید کنه ببینه که اینجا مطب هست یا نه تا من برق کمکی بدم این بنظرم با دلکش میونه اش خوب بود اونجا را به اسم مطب معرفی کرده بود خلاصه بعدا اونجا را هم قطع کردیم و خانم دلکش هم بی برق ماند.







ارسال نظر قوانین ارسال نظر
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «برق نیوز» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.
نتیجه عبارت زیر را وارد کنید
captcha =
وضعیت انتشار و پاسخ به ایمیل شما اطلاع رسانی میشود.
پربازدیدها
برق در شبکه های اجتماعی
اخبار عمومی برق نیوز
عکس و فیلم
پربحث ترین ها
آخرین اخبار