ریاست قبلی ساتبا: نقش امروز وزارت نیرو عدمتوسعه تجدیدپذیرهاست
به گزارش برق نیوز، ایران دارای ظرفیت فوقالعادهای برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر است و افراد متخصص و توانمندی هم در این حوزه وجود دارند، اما نه از ظرفیت تجدیدپذیرها و نه از توانمندی این افراد استفاده نشده است. متأسفانه نشانههایی از بحران انرژی در کشورمان نمایان شده است و گاهی روشنایی برخی از مناطق به دلیل کمبود انرژی، خاموش میشود. در حالی که توسعه انرژیهای تجدیدپذیر میتواند خاموشیها را روشن کند، اما وجود دستانی فسادآلود در پشت پرده مانع از آن شده است؛ تعبیری که سیدمحمد صادقزاده، رئیس سابق ساتبا از علت بیتوجهیها نسبت به تجدیدپذیرها دارد. مشروح گفتوگو با ایشان را در ادامه میخوانید.
آقای صادقزاده، از توسعه انرژیهای تجدیدپذیر در کشورمان غفلت کردهایم. این بیتوجهی چه خساراتی به کشور زده است؟
کشورمان منابع بسیار خوبی از انرژیهای تجدیدپذیر دارد؛ هم دارای تابش مناسب نور خورشید است و هم بادهای پرسرعتی در بسیاری از نقاط آن میوزد، اما متأسفانه به صورت تبعیضآمیزی فقط به دو انرژی نفت و گاز طبیعی تکیه و از دو منبع کلان انرژی بادی و خورشیدی غفلت شده است، در صورتی که اگر از منابع انرژی تجدیدپذیر استفاده میکردیم، منابع نفت و گاز طبیعی باقی میماند و ذخیره میشد تا پشتوانه رفاه اجتماعی مردم و تولید صنعت قرار بگیرد.
در حالی که ایران، استعداد انرژیهای تجدیدپذیر را دارد، اما طی یک دهه اخیر، غفلت از آن خسارات بزرگی به اقتصاد انرژی و همچنین اقتصاد کشور زده است تا جایی که بخش عظیمی از تورم اقتصادی فعلی و مشکلاتی که مردم ما از نظر اقتصادی با آن دست و پنجه نرم میکنند، ناشی از آن است که ما نتوانستهایم انرژی موردنیاز مردم را بهدرستی تأمین کنیم. مسئولان اعلام میکنند خاموشی نداشتهایم، اما این خلاف واقعیت است چراکه صنایع ما در سه ماه تابستان به دلیل خاموشی برق و در سه ماه زمستان به دلیل نبود گاز دچار وقفه شدهاند. این وقفه اگر چه ظاهراً به تعدادی از صنایع کشور تحمیل شده، اما در عمل سطح تولید را کاهش داده است تا جایی که گفته شده حدود ۲۵ میلیارد دلار کاهش تولید به دلیل عدمتأمین انرژی داشتهایم و این ظلم بزرگی است که به مردم تحمیل میشود. این ظلم بزرگ، ناشی از یک سوءمدیریت در عدمبهکارگیری استعدادی است که خداوند متعال به کشور ما ارزانی کرده و جهالت و بیتوجهی در مسیر تولید و تأمین انرژی در کشورمان قرار گرفته است چراکه اگر انرژی بادی و خورشیدی در کشورمان توسعه پیدا کند، منافع برخی به خطر میافتد و همانها هستند که مانع توسعه تجدیدپذیرها شدهاند.
آنهایی که منفعتشان در عدمتوسعه تجدیدپذیرهاست، چطور مانع آن میشوند؟
برخی از افراد که منافعشان ایجاب میکند انرژی تجدیدپذیر توسعه پیدا نکند، به نادرستی تبلیغ میکنند که انرژی تجدیدپذیر و بادی قابل اتکا نیست و این استعداد آنقدر بزرگ نیست که ما بتوانیم برای تأمین انرژی موردنیاز صنایع و مصارف خانگی از آن استفاده کنیم.
چه پاسخی میتوان به چنین اظهارنظر غلطی داد؟
منابع نفت و گاز زیر زمین است و باید برای رفع ناترازی فعلی انرژی کشورمان بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار هزینه کنیم، حتی بعد از صرف این هزینه هنگفت فقط میتوانیم ناترازی انرژی را به مدت ۱۰ سال برطرف کنیم و بعد از آن مجدداً با ناترازی انرژی مواجه میشویم. در صورتی که بیش از چندین برابر این منابع نفت و گاز روی زمین- منابع غنی انرژیهای خورشیدی و بادی- به سادگی قابل دسترسی است که به آن بیتوجهیم. این منابع بدون نیاز به حفاری در دسترس هستند و تکنولوژی استفاده از آنها نیز در کشورمان وجود دارد، حتی تأمین مالی برای توسعه تجدیدپذیرها بسیار راحت است.
چطور تأمین مالی انرژیهای تجدیدپذیر راحتتر است؟
انرژیهای بادی و خورشیدی دارای پراکندگی توزیع شده در سطح کشور هستند، تنها کافی است به مردم اجازه دهیم برای توسعه منابع انرژی در کشور حضور پیدا کنند و با نقدینگیای که در دستشان است برای توسعه انرژی تجدیدپذیر سرمایهگذاری کنند، آنوقت چرخ صنعت میچرخد و رفاه خانوادهها نیز فراهم میشود.
یعنی توسعه تجدیدپذیرها به دست مردم انجام شود و دولت فقط مدیریت کند؟
نه! مدیریت هم نکند. به جرئت میگویم امروز نقش وزارت نیرو این است که «عدمتوسعه انرژی تجدیدپذیر» را مدیریت کند چراکه شاهد هستیم وزارت نیرو موانعی را برای توسعه انرژی تجدیدپذیر ایجاد کرده است. از نظر من این وزارتخانه فقط دست از کارهای سوء خود بردارد، همین کافی است.
لطفاً درباره این اقدامات سوء از سوی وزارت نیرو توضیح دهید.
برای مثال، برخی از صنایعی که برق و گازشان، قطع و درگیر خاموشی میشوند، علاقهمند هستند از انرژی خورشیدی و بادی برای تأمین انرژی استفاده کنند. جالب این است که تنها خواسته آنها این است که وزارت نیرو در این کار دخالت نکند و اجازه دهد برقی را که اینها تولید میکنند در ساعات ظهر هنگام اوج «تابش خورشید» و در ساعات غروب هنگام اوج «وزش باد» به شبکه برق تزریق کنند تا مورد استفاده سایر مصرفکنندگان قرار گیرد. در عوض، مواقعی که از خورشید، برق تولید نمیشود، همان مقدار انرژی را که ساعات قبل به شبکه تزریق کردهاند از شبکه دریافت کنند. این حداقل درخواستی است که یک تولیدکننده میتواند از وزارت نیرو داشته باشد، اما این وزارتخانه چنین امکانی را برایشان فراهم نمیکند.
آنطور که شما میگویید تجدیدپذیرها میتوانند نجاتبخش مشکلات تأمین انرژی صنایع هم باشند.
بله، ما کشور زرخیزی داریم که علاوه بر نیروی انسانی تحصیلکرده و متخصص، منابع انرژی تجدیدپذیر بسیار خوبی هم دارد. اینها خود به خود میتواند تولید خیلی خوبی را رقم بزند، به خصوص در شرایطی که ما زیر فشار تحریمهای ظالمانه هستیم، میتوانیم با بهکارگیری انرژی تجدیدپذیر تولید صنعتی را به چندین برابر افزایش دهیم و صادرات صنعتی و غیرنفتی را جایگزین نفت کنیم، بنابراین هم اثر تحریمها را خنثی میکنیم و هم از شر اتکای تکمحصولی بودن اقتصاد نفتی رهایی پیدا خواهیم کرد، اما جهالتهای فسادانگیزی در کار است که مانع از آن میشوند، آن وقت در شرایطی که کشور بیشترین نیاز به تولید و صادرات صنعتی دارد، صنایع نمیتوانند به درستی کار کنند، زیرا شاهرگ اصلی صنایع، تأمین انرژی است که به درستی صورت نمیگیرد.
تنوع منابع برقی در سبد انرژی کشورهای دیگر بسیار زیاد است و از همه منابع موجود استفاده میکنند، اما ما به سوخت فسیلی وابسته ماندهایم. بیتوجهی به انرژی تجدیدپذیر در سبد انرژی کشور چه خطراتی دارد؟
خطرات بسیار بزرگی که هم اکنون نشانههای آن را میبینیم، صنعت و حتی رفاه خانوارهای ما را تهدید میکند. آمار بسیار نگران کنندهای برای بخش انرژی و همینطور اقتصاد کشور پیش بینی میشود. میبینید که در سالهای اخیر صنایع به شدت انرژیبر، مثل صنایع فولاد و سیمان در تابستان و زمستان، روزهایی از ماه و هفته را خاموش و تعطیل هستند. این در شرایطی است که پیش بینی میشود این تعطیلیها حدود ۲۵ میلیارد دلار ضرر اقتصادی به کشور میزند. از طرفی هر سال حدود ۱۰ درصد ناترازی انرژی افزایش پیدا میکند. اگر ما همچنان روی نفت و گاز طبیعی متمرکز باشیم، هر سال ناترازی را ۱۰ درصد افزایش میدهیم، علت هم این است که مصارفمان افزایش پیدا میکند، اما در مقابل افزایش مصرف، تولید چاههای نفت و گاز ما کاهش پیدا میکند. سالانه حدود ۵ تا ۶ درصد فشار چاههای گاز پارس جنوبی کاهش پیدا میکند و این در دو تا سه سال آینده به حدود ۹ درصد خواهد رسید. پیشبینی میشود تا سال ۱۴۱۸ مصرف گاز طبیعی ما به ۵/۱ میلیارد مترمکعب در روزهای سرد سال برسد. در صورت ادامه روند فعلی تولید گاز طبیعیمان، کمتر از ۲۰۰ میلیون مترمکعب در روز خواهد بود، با این روند تا ۱۵ سال آینده فقط ۱۰ درصد از انرژی موردنیازمان تأمین میشود. این یک ورشکستگی کامل است. نشانههای بحران در سال گذشته و سال جاری ظاهر شده است و داریم ضرر میکنیم. حالا در نظر بگیرید که ناترازی به اعداد و ارقامی که گفتم برسد، بنابراین توجه به انرژیهای تجدیدپذیر یک «اختیار» نیست بلکه «ضرورت» و «الزام» است و باید هر چه سریعتر به سمت دو منبع انرژی خورشیدی و بادی برویم. در این میان وزارت نیرو لطف کند موانعی را که بر سر راه مردم و بخش خصوصی برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر ایجاد کرده است، بردارد.
به نقش وزارت نیرو اشاره کردید که مانع توسعه تجدیدپذیرها میشود. در این خصوص از چه سازمان و نهادی میتوان کمک گرفت تا منابع تجدیدپذیر را الزام کنند؟
خوشبختانه در کشور ما نهادهای بالادستی و قوای کشور اعتقاد به انرژی تجدیدپذیر دارند. مجلس شورای اسلامی همیشه از آن حمایت کرده و همواره با مصوبات خودش به توسعه تجدیدپذیرها شتاب بخشیده است. دولت و هیئت وزیران نیز همواره علاقهمند به توسعه این انرژی بودهاند، اما تعدادی از مدیران میانی در وزارت نیرو هستند که مانع توسعه انرژیهای تجدیدپذیر شدهاند. از آنجا که دستگاه وزارت نیرو یک دستگاه تخصصی است و معمولاً نهادهای بالادستی سعی میکنند کمتر در حوزههای تخصصی ورود پیدا کنند، متأسفانه این تفویض اختیار تخصصی موجب شکل گرفتن مشکلات عظیمی در کشور شده است که تبعات آن را مشاهده میکنیم. در حالی که ما از کشور ترکیه و خیلی کشورهای دیگر دنیا جلوتر بودیم، اما میبینیم که در اثر کمتوجهی در میان مدیران صنعت برق کشورمان، تبدیل به یک کشور عقبمانده در استفاده از تجدیدپذیرها شدهایم.
راهحل چیست؟
راهحل این است که مدیران واقعاً معتقد و علاقهمند به حل این مشکل کشور از طریق انرژی تجدیدپذیر، برای اداره این وزارتخانه تخصصی انتخاب شوند و در این پست قرار گیرند. در یک مقطعی از دولت یازدهم وزیری برای وزارتخانه نیرو تعیین شد که استثنائاً علاقهمند به توسعه انرژیهای تجدیدپذیر بود. به همین دلیل در سه سال رشد انرژیهای تجدیدپذیر را شاهد بودیم که به بیش از ۶۰درصد در سال رسید. برای اینکه بدانید عدد ۶۰درصد چقدر بزرگ است اینگونه توضیح میدهم که اگر ما در کشورمان هر سال ۴ تا ۵درصد، نرخ رشد منابع انرژی داشته باشیم، کشورمان با ناترازی روبهرو نمیشود، اما در نظر بگیرید در سه سال طلایی در وزارت نیرو فقط به دلیل اینکه وزیر علاقهمند واقعی به انرژیهای تجدیدپذیر انتخاب شده بود، موفق شدیم سالانه ۶۰درصد ظرفیت تجدیدپذیرها را نسبت به سال قبل افزایش دهیم. میانگین تابش در ایران سه برابر آلمان است و زمینهای گستردهتری نیز در کشور ما وجود دارد. این در حالی است که در آلمان بیش از ۵۰ هزار مگاوات نیروگاه خورشیدی نصب شده است، اما در کشور ما که استفاده از این نیروگاه، سه برابر اقتصادیتر و ارزانتر نسبت به آلمان است، فقط ۵۰۰ مگاوات نیروگاه خورشیدی وجود دارد که آن هم در سه سالی که نرخ رشد ۶۰درصدی را تجربه کردیم، اتفاق افتاد.
اخیراً وزیر نفت در مجلس اعلام کرد اگر واردکننده نفت و گاز نشویم ۲۴۰ میلیارد دلار نیاز داریم تا منابع گازی و نفت را در هشت سال توسعه دهیم. این اقدام میتواند برای تأمین انرژی کمک کننده باشد؟
اولاً باید این سؤال را پرسید که چگونه میتوانیم ۲۴۰ میلیارد دلار را تأمین کنیم؟ هشت سال طول میکشد که آن را تأمین کنیم و این نوشدارو پس از مرگ سهراب است. قطعاً در این مدت مردم از ناترازی انرژی و تبعات اقتصادی آن در کشور آسیب میبینند. اگر همان تجربه سالهای ۹۵ تا ۹۷ را به کار بگیریم، حل این مسئله چندان سخت نیست، حتی نیاز نیست از تجربه کشورهای دیگر استفاده کنیم چراکه خودمان تجارب خوبی داشتهایم که میتوانیم از آن استفاده کنیم. اگر امروز تصمیمات درستی برای توسعه تجدیدپذیرها گرفته شود و موانع سر راه آنها برداشته شود قول میدهم که چیزی به نام کمبود انرژی نخواهیم داشت. نباید اجازه دهیم که درد کهنه خاموشی همچنان بر تن مردم بنشیند، در حالی که به راحتی و با کمک گرفتن از منابع انرژیهای تجدیدپذیر میتوان این مشکل را حل کرد. اصلاً نیازی نیست دولت، منابع مالی در اختیار کسی بگذارد، فقط اجازه دهیم اگر مثلاً یک کارخانه فولاد یا یک کارخانه سیمان، برق نیروگاه تجدیدپذیر به شبکه تزریق کرد، بتواند آن چیزی را که تحویل داده است بعداً تحویل بگیرد.
ممنون از توضیحات شما. در پایان اگر نکتهای وجود دارد بفرمایید.
اساساً دوران نفت و گاز در کشور ما رو به افول است و با سرمایهگذاریهای کلان ۳۰۰ میلیارد دلاری فقط میتوانیم تا ۱۰ سال آینده ظرفیت را در حدی که هست نگه داریم و بعد از اتمام آن دوباره افول شروع خواهد شد، بنابراین باید به سمت انرژی خورشیدی و بادی که به کشور ما ارزانی شده است، برویم. نیاز به سرمایهگذاری یکی از مسائل همه کشورهای دنیاست. ما با توسعه انرژی تجدیدپذیر میتوانیم نیاز به سرمایهگذاری را از دوش دولت برداریم و به دست مردم بسپاریم. نفت و گاز امروز دیگر کالاهای ارزشمندی هستند که هم آنها را در داخل کشور مصرف میکنیم و هم به خارج کشور صادر میکنیم. انرژی بادی و خورشیدی را نمیتوانیم ذخیره کنیم و اگر از آنها استفاده نکنیم از دست میرود، پس بهترین کار این است که انرژیمان را به جای نفت و گاز که میتواند ذخیره شود از خورشید و باد تأمین کنیم و کالای ارزشمند نفت و گاز را به تولید کالا و محصول اختصاص دهیم و ارزش افزوده چندین برابری برای کشور ایجاد کنیم. باید به ظرفیت بسیار خوبی که از انرژی بادی و خورشیدی داریم توجه کنیم. گویا خداوند مزیت بزرگی در این انرژی برای کشور ما قرار داده است. ایران کشور گرمسیری است و مصرف انرژی در تابستان به شدت افزایش پیدا میکند که همزمان با افزایش تولید نیروگاههای خورشیدی و بادی است. این همزمان بودن تولید حداکثری نیروگاههای تجدیدپذیر با افزایش مصرف انرژی یک انطباق ارزشمند است که تأمین انرژی را بسیار ارزان میکند. اگر به این سمت برویم، نه تنها انرژی را به صورت مطمئن تأمین میکنیم بلکه انرژی را در کشورمان بسیار ارزان کردهایم. به این ترتیب تقریباً با یکدهم هزینههای فعلی تولید انرژی، انرژی مورد نیاز برای رفاه خانوار و تولید کشاورزی و صنعتی به صورت مطمئن و بلندمدت تأمین میشود.
منبع: جوان
از کجا باز سردرآورذه؟
تو این مدت کجا بود؟
ژاپنی ها دارن در فضا انرژی تبدیل میکنند تا بزمین بفرستند ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم .
در غرفه ژاپنی ها در یکنمایشگاهی رفتم و دیدم که اینها خط تولید سلول های خورشیدی دارند و علاقمند به تاسیس خط تولید در کشور های دیگر هم هستند ، وقتی سوالاتی کردم وسط صحبت سوال کردند حالا کدوم کشور مدنظرته وقتی گفتم ایران زدند زیر خنده منم بروی خودم نیاوردم چند سوال دیگر پرسیدم و زدم بچاک
امروز پس از گذشت ۱۶ سال میفهمم خنده آنها چه معنایی داشت .
تا نفت هست زندگی باید نمود!!!!
صالح و طالح متاع خویش نمودند
تا چه قبول افتد و که در نظر آید
اما عارضم که:
در مقام شعار و ارائه افکار ایده آلیستی ، همه صاحب نظر و دارای تز هستیم ،لیکن واکاوی کنیم نظرات ایشان را با این عینک که؛
ایشان معمار اولیه و بنیلن گذار سنگ بنای ساختار این صنعت در کشور بودند؛
آیا ایشان تمامی فرصت ها و تهدیدات این صنعت را در طی مدت ۸ سال رصد کردند؛
آیا ایشان تعهد مازاد بر اعتبار ایجاد نکردند؟ و آیا اعطای چند هزار مگاوات پروانه که منجر به تصرف اراضی ملی شود در زمان مدیریت ایشان رعایت گردید؟؛
مشترک برق که در هر دوره مبلغی را بابت توسعه صنعت پرداخت می کند،آیا شرعا و عرفا راضی به هزینه کرد این مبلغ در محلی غیر از توسعه صنعت است؟به عبارتی آیا در زمان تصدی ایشان R&Dمقوله مغفول این صنعت بود یا خیر؟و آیا زمانی که مبالغی از این منابع در محل دیگری هزینه میگردید،آیا ایشان به عنوان امانتدار ۲۰ میلیون مشترک در جهت اعاده مبلغ برای توسعه صنعت و رد دیون تولیدکنندگان اقدام موثری نمودند؟
بدیهی است تیم مدیریتی جدید هیچ تخصصی در این مقوله نداشته اند. و آهنگ رشد دانش مدیریتی این تیم نیز بعد از سه سال کاملا ناچیز است(البته بجز عطش وصف ناپذیر در انعقاد تفاهم نامه که از این منظر سازمان ساتبا باید مفتخر به کسب رکورد تفاهم نامه در گینس شود). اما باید به این نکته نیز توجه نمود که سرمایه انسانی و تیم مدیریتی و شاکله سازمانی ،دسترنج ۸سال مدیریت سید محمد صادق زاده است. و ایشان نمی تواند بعد از گذشت ۴ سال مدعی شود که عزم مدیریتی برای سکانداری صنعت تجدیدپذیر در کشور وجود ندارد.
با همه احترامی که برای ایشان قائلم،و علیرغم جفای بارزی که ایشان در حق بنده روا داشته ، عارضم که ، عمدتا عضو هیات علمی برای تصدی پست اجرایی و مدیریت ستادی موفق نبوده. این را بر اثر تجربه ۵ سال خدمت در وزارت عتف و ۱۵ سال خدمت در وزارت نیرو عرض می کنم.
یا به تعبیر نیکسون؛اگر اراده جامعه ای بر عدم تحقق آرمان ها و افق های مطلوب باشد،قطعا انتخاب یک عضو هیات علمی دانشگاه می تواند این هدف را محقق کند!!
آیا ایشان در شنیدن نظرات یا انتقادات منعطف بود؟ که اکنون به عنوان منتقد قلم فرسایی فرموده.
بدون تردید نه رشتچی عوام و بی سواد با زبان و قلم گزنده لایق نقد سیستم است و نه صادقزاده فرهیخته عالم استاد تمام که از قضا بانی این عمارت بوده!
تعبیری از ایشان شنیدم که علت اخراج بنده را تقاضای بنده از دیولن عدالت برای تبدیل وضعیت به شرایط سابقم عنوان نمودند. با این وصف که ایشان از سر ترحم بنده را جذب نمودند. صرف نظر از اینکه ایشان با چه روندی با بنده مصاحبه کردند و چگونه تقاضا داشتند بنده را در خارج از سازمان ملاقات کرده و دانسته های بنده را در خصوص سازمان بدانند، عارضم که؛
بر خلاف عقاید الیگارشی ایشان، بنده بی چاره و بدبخت و ذلیل ترحم صادقزاده نبودم و بحمدالله نیستم. ایشان در مقطعی محتاج دانسته های سازمانی بنده بود که منتفع شد. و صد البته بنده بر اثر جفای ایشان مغبون شدم ، چون با رای هیات عمومی دیوان عدالت اداری که در روزنامه رسمی کشور ثبت شد، بنده در صورت عدم اشتغال در دوران انفصال از خدمت از وزارت عتف، بر اساس رای اجرای احکام شعبه پنجم دیوان عدالت اداری به دستگاه مذکور عودت شدم که متاسفانه بدلیل ترحم صادقزاده از این رای محروم شدم.
حال برای صادقزاده واریز وجوه مددجویان کنیته امداد به حساب شخص اهمیت بیشتری داشته یا ایمیل دلسوزانه رشتچی برای هشدار در درون سیستم که از قضا مفاد آن محقق شد و پس از شش ماه منجر به برکناری وی شد.
در کدام دستگاه زیر مجموعه وزارت نیرو سراغ دارید که وزیر در همه اتاق ها و یا حتی آبدارخانه ها سرکشی کرده و استطاعت رئیس دستگاه را از یک یک کارکنان بخواهد؟مگر وزیر فاقد سیستم بازرسی و نظارتی بود ؟یا اینکه مکاتیاتی از داخل سیستم موجب این فرایند شد. همان مکاتباتی که منجر به عزل مدیرعامل پیش از صادقزاده شد!؟!
بازهم عرض میکنم صرف نظر از جفای محرز ایشان،به عنوان یک هیات علمی و یک دانشمند به نظرات تئوریکال ایشان احترام قائلم و بدور از مسائل شخصی عرض میکنم که؛
بجاست که رشتچی که اصلا فن سالتو نمی داند مجاز نیست تا صادقزاده که هشت سال این فن را اجرا کرده نقد کند. و ایضا صادقزاده که از گود خارج شده و از قضا سکوی قهرمانی هم کسب نکرده ، بازیگران تشک را به اشتباه در اجرای فن متهم کند.
البته تا زمانی که این سنت حذف سیستمی در کشور حاکم اااست ، از تجارب مدیریتی مدیران معزول و همچنین پاسخگو نمودن آنها به معضلات آتی نمی توان بهره برد. به عبارتی شایسته و بایسته بود که ساتبا به جای حذف نهره ارزشمندی مانند صادقزاده ، از ایشان به عنوان مشاور و مدیرR&Dو رابط حلقه مفقوده صنعت تجدید پذیر با مراکز علمی و پژوهشی استفاده می کرد(هنوز هم دیر نشده)
آیا ساتبا کارنامه پژوهشی و توسعه ای در طی ۱۰ سال اخیر دارد؟چند مقاله داخلی و ISIدر نشریات داخلی و بین المللی ثبت شده؟چند پتنت قابل اجرا در صنعت ثبت شده؟
بدون تردید صادقزاده به عنوان یک مرد توانای علمی(به تاکید نه مرد اجرایی)می تواند ساتبا را در مجامع علمی داخلی و بین المللی سربلند کند.
تمام مواردی که عرض نمودم از سر تعلق خاطر و ارادت بیش از حد به همکاران عزیزم در ساتبا بود و امیدوارم که بجای عطش سیری ناپذیر شرکت در IRENA شاهد استقرار سازمان بین المللی انرژی های تجدیدپذیر در ایران باشیم. کرسی یونسکو در حوزه انرژی های تجدید پذیر خالی نباشد.
ایران Silicon Valley این صعت در جهان مطرح و امثال صادقزاده در جایگاه مناسب در خدمت کشور باشند.
سربلند و پیروز باشید
تو اول بگو با کیان دوستی
پس آنگه بگویم که تو کیستی؟!!!
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «برق نیوز» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.