به گزارش "برق
نيوز"
امكان حضور بازيگران، اعم از خريداران، فروشندگان،
كارگزاران و ...، در مكان واحدي تحت عنوان بورس، مزاياي بسياري دارد كه عمدتاً به
شكلگيري هر بورسي قابل الصاق است. از جملة اين مزايا ميتوان به شفافيت بيشتر
اطلاعات و قيمتها، كشف قيمت سريعتر، نوسان قيمت بر اساس واقعيتهاي بازار و
صنعت، نقدشوندگي بالاتر بازار، امكان نظارت بيشتر بر معاملات و رديابي تخلفات و
... اشاره كرد. ذيلاً به پارهاي از اين مزايا پرداخته ميشود.
بايد توجه داشت كه طراحي اين بازار براي خلق مزايايي كه ذكر
خواهد شد، بسيار پيچيده است. هم محصولات اوليه و هم محصولات ثانويه (مشتقه) كه
اولي بازار نقدي برق و دومي بازار مالي برق را تعريف ميكند، موضوعي پيچيده است.
توجه به اين مسأله كه محصولات مالي برق مورد معامله در بازارهاي پيشرفته حداقل 10
برابر قراردادهايي است كه به تحويل فيزيكي منجر ميشود، بيانگر اهميت دقت در طراحي
اين بازارهاست. تقبل اين دشواريها و پرداخت هزينههاي طراحي بازار به لحاظ مزاياي
اقتصادي عمدهاي است كه بازار برق براي هر كشور به همراه ميآورد.
پوشش ريسك
به گزارش "برق
نيوز"
توليدكنندگان و توزيعكنندگان برق معمولاً عمدة خريد و فروش
خود را در قالب قراردادهاي دوجانبة بلندمدت انجام داده و بدين ترتيب، بخش بزرگ و
ثابتي از نياز خود را مرتفع ميسازند. عمدة اين قراردادها خارج از بورس منعقد ميشود.
ميانگين بينالمللي در اين عرصه آن است كه 70% نيازهاي برق از طريق قراردادهاي
دوجانبهاي مرتفع ميشود كه خارج از بورس شكل ميگيرد.
بنابراين، طراحي بازارهاي متشكل برق براي پاسخگويي به 30% نياز مصرف انجام ميشود. اگر به دنبال دلايل تقبل پيچيدگيهاي طراحي اين بازار و هزينههاي مرتبط با اين طراحي بگرديم، و بپرسيم كه چرا براي پاسخگويي به 30% نيازها، چنين رنجي را تحمل ميكنيم، بلافاصله به مقولة ريسك برميخوريم. طراحي بورس برق، ريسك را براي بازيگران صنعت كاهش ميدهد.
قراردادهاي بلندمدت دوجانبه معمولاًَ براي دورههايي چند ماهه بسته ميشود. در خلال اين دورهها، شرايط آب و هوايي، شرايط اجتماعي، مسائل غيرمترقبه مانند از كارافتادن برخي واحدهاي توليد و توزيع و ....، پيش ميآيد كه قابلپيشبيني نيست. لذا، هم نياز مصرف مشتركان برق و هم هزينة واقعي توليد انرژي براي توليدكننده يا تهية انرژي براي يك توزيعكننده ميتواند برخلاف پيشبيني ابتداي دوره و شرايطي باشد كه در قرارداد دوجانبه آمده است.
بنابراين، دليل اصلي اين كه توليدكننده و توزيعكنندة برق برخلاف دو دهة قبل، علاقهاي ندارند كه 100% كالاي خود را طي قرارداد دوجانبه تأمين كنند، غيرقابلپيشبيني بودن شرايط در بلند مدت است. اين بازيگران، بخش ثابت و بزرگي از نياز خود را از طريق قراردادهاي بلندمدت و باقي آن را با مراجعه به بازار نقدي برق (بازار يكروزقبل، يكساعتقبل، همزمان) تأمين ميكنند. نقش بازار آني در اين وضعيت، كاهش ريسك پيشبينيهاي بلندمدت بازيگران از طريق رفع نيازهاي متغير و كوتاهمدت بازيگران است. البته ذكر اين نكته نيز ضروري است كه عقد قرارداد بلندمدت در خارج از بورس نيز خود نوعي پوشش ريسك، در برابر تغييرات و نوسانات قيمت در بازار آني محسوب ميشود.
متشابهاً، ميبايد ابزاري نيز براي پوشش ريسك ناشي از تغييرات قيمت در بازار آني طراحي شود. مشابه ديگر بورسهاي كالايي، در بورسهاي برق نيز بازارهايي مالي به اين منظور راهاندازي شدهاند تا بازيگران بورس، با خريد قراردادهاي مالي مانند قراردادهاي آتي، ريسك عملكرد خود در بازار آني را كاهش دهند. بدين ترتيب، آنها ميتوانند خود را در برابر تغييرات و نوسانات قيمت واقعي انرژي، پوشش دهند.
در بازارهاي پيشرفتهاي چون Nord pool، محصولاتي به نام CFD، ارائه ميشود كه به بازيگران هر منطقه، اجازه ميدهد، در برابر تغييرات قيمت منطقهاي خود را بيمه كنند. بدين ترتيب كه اگر بر اثر بروز تراكم در شبكه، در مناطق مختلف شبكه، قيمتهاي نقدي مختلفي شكل گرفت و تسوية مبادلات بازيگران هر منطقه، بر اساس قيمت منطقة خودشان انجام شد، اين قراردادها، اختلاف بين قيمت اولية بازار و قيمت منطقهاي جديد را جبران ميكنند.
چنين است كه به نظر ميرسد بزرگترين مزيت شكلدهي به بازار برق، عليالاصول ميبايد كاهش ريسك پيشبينيهاي توليد و مصرف باشد، زيرا در بورسهاي برق، امكان پوشش يا تأمين ريسك (hedge) وجود دارد.
كاهش هزينههاي مبادله
گفته شد كه حداقل نياز ثابت توزيعكنندگان برق معمولاً از طريق قراردادهاي دوجانبه تأمين مي شود. بهطور مثال، در بازار PJM امريكا، شركتهاي توزيع و خردهفروشان، حدود 80% از نياز مصرف خود را قبلاً طي قراردادهاي بلندمدت خريداري ميكنند. بسيار مشاهده ميشودكه اين قراردادها نيز در بازارهاي فرابورس منعقد ميشوند. چرا قراردادهاي دوجانبه از طريق بورسها بسته ميشود؟ دليل اصلي، كاهش هزينههاي مبادله و دستيابي به قيمتهاي رقابتيتر است.
علاوه بر اين، در مورد رفع نيازهاي متغير، يعني آن بخش از توليد و مصرف كه بايد در بازار آني برق تأمين شود، نقش بورس در كاهش هزينة مبادله بسيار مهمتر است. بورس با متمركزكردن كلية پيشنهادهاي خريد و فروش و ارائة اطلاعات در مورد قيمتها و شرايط، امكان تهيه و خريداري اين نياز متغير را با تحمل هزينههاي مبادلة كمتر فراهم ميآورد. اگر شركت توزيع خود بخواهد با مراجعه به تكتك عرضهكنندههاي ديگر، از شرايط آنها مطلع شده و انرژي مورد نياز را به قيمت مناسب خريداري كند، ناچار به تقبل هزينههاي سنگين جستجو و مبادله است.
كشف قيمت
در بورس برق نيز همچون هر بازار متشكل ديگري، قيمت با سرعت و با سازوكاري عادلانه از برخورد عرضه و تقاضا كشف ميشود. كشف قيمت در بازار برق محدود به معاملات نقدي نيست؛ كشف قيمت محصولات مالي از قبيل اختيار معاملة خريد و فروش برق، قراردادهاي آتي برق و معاملات سلف برق نيز از اهميت بسيار برخوردار ميباشد. قيمتگذاري اولية اين محصولات و همچنين تسوية نهايي آنها بر پاية قيمتهاي بهدستآمده در بازار نقدي انجام ميشود. از آنجا كه حضور در بازار متشكل اجباري نيست، و بخش عمدة برق نيز از طريق قراردادهاي دوجانبة خارج از بورس تأمين ميشود، طبعاً توليدكنندگان و خريداران برق در خارج از بورسها نيازمند داشتن قيمتهاي پايه براي انجام معاملاتاند. قيمت پايه براي انجام اين معاملات نيز مبتني بر قيمتهاي كشفشده در بورس است. چنين وضعيتي در ايران نيز در بازار فلزات تجربه شده است.
ضرورت پيوستن به بازار جهاني برق
يكي از ضرورتهاي ايجاد بورسهاي برق، ضرورت همكاري دو يا چند سيستم قدرت در تأمين نيازهاي يكديگر بوده است. مثلاً، ظرفيت توليد يك كشور در زماني خاص ممكن است پاسخگوي بار مصرفي نبوده و در همين زمان در كشور همسايه، بنا به عللي، بار مصرفي كمتر از ظرفيت نيروگاهها باشد. در اين وضعيت اگر بتوان يك بازار (محل مبادله) انباشته[1]انرژي، بين بازيگران و عناصر حاضر در اين دو سيستم قدرت ايجاد كرد كه بتوانند با يكديگر در مواقع ضروري مبادله نمايند، آنگاه در واقع سيستمي تشكيل شده است كه ظرفيت كل آن برابر مجموع ظرفيتهاي دو كشور و نياز مصرف آن نيز برابر مجموع نياز مصرفهاست.
در وضعيتي كه شرح آن رفت، امكان تأمين بار مصرفي مصرفكنندگان هر كدام از دو كشور در حالت اوج مصرف افزايش يافته و بازيگران از امكانات بيشتر انتخاب برخوردارند. مصرفكنندگان در صورت عدمبروز مشكل تراكم در شبكه، ميتوانند از دايرة وسيعتري از خردهفروشان بخرند و شركتهاي توزيع و خردهفروشان نيز ميتوانند با مجموعة بيشتري از توليدكنندگان برق، به مذاكره بنشينند.
راهاندازي بورس برق، با توجه به مطالب فوق، به معناي تجميع نيازها و توليد فعالان صنعت برق يك يا چند كشور است. منافع حاصل از اين تجميع، به طور خلاصه به شرح زير است:
· درجة اطمينان بالاتر سيستم در تأمين قدرت مورد نياز مردم و صنايع
· امكان انتخاب بيشتر عناصر حاضر در بازار
· افت احتمالي قيمتها در نتيجة افزايش عرضة كل
· كاهش هزينههاي مبادله (جستجو، مذاكره، ...)
روند جاري در صنايع برق دنيا نشان ميدهد كه احتمال بههمپيوستن شبكههاي ملي كشورها و تشكيل بازارهاي مشترك بين آنها زياد است. شايد بتوان به ضرس قاطع گفت كه طي چند سال آينده، بازارهاي اروپاي مركزي به يكديگر پيوند خورده و توليد و مصرف برق در اين نواحي ديگر محدود به جغرافياي ملي نخواهد بود.
با اين اوصاف، هيچ بعيد نيست كه كشورهاي در حال توسعه، بهخصوص كشورهاي خاورميانه از جمله ايران، با لحاظ ضرورتها و الزامات آينده، دست به ادغام بازارهاي برق خود بزنند. در چنين شرايطي، اولاً ميبايد بنگاههاي ايراني را با شرايط حضور در بازار آشنا كرد و ثانياً با استفاده از فرصت پيشگامي در اين عرصه، بورس منطقهاي برق خاورميانه يا آسياي غربي را با مركزيت ايران به دنيا معرفي نمود. يكي از علل مركزيت نروژ در بازار نوردپول، سابقة اين كشور در امر آزادسازي صنعت برق و راهاندازي بازار برق در ميان كشورهاي اروپاي شمالي بوده است. ايران نيز ميتواند از اين فرصت نهايت استفاده را ببرد. بويژه، وضعيت امروز كشورهاي آسياي ميانه، فرصت مناسبي براي رشد صنعت برق از اين مجرا به ايران اعطا ميكند.
سلامت بازار
بازارهاي متشكل و از جمله بورس برق، داعية انجام معاملات عادلانه، حذف واسطههاي زايد و برقراري عدالت در نحوة انجام معامله و تسويه را دارند. در معاملات خارج از بورس، توزيع اطلاعات مربوط به عرضه و تقاضا انجام نميشود و حجم معاملات مبتني بر اطلاعات محرمانه و اخبار غيررسمي بسيار بالاست. انجام معامله، بدون اينكه طرفين آن از اطلاعات كامل برخوردار باشند، باعث توزيع سودهاي غيرعادلانه، افزايش واسطهها و كاهش سلامت بازار است. شكلگيري بورس برق در ايران به همراه آزادسازي قيمت و دخالت گستردهتر بخش خصوصي در توليد و توزيع انرژي الكتريكي در ايران، ميتواند نويدبخش سلامت بازار و شفافيت بيشتر اين بازار در جمهوري اسلامي ايران باشد.
مزاياي يادشده در بالا و بسياري ديگر از مزاياي جزئيتر در ايجاد هر بورس كالايي از جمله بورس برق، هزينههايي نيز در بر خواهد داشت. بهطور مثال، سازماندهي هر بورس نيازمند پيشبيني ساختاري براي اجرا و نظارت بر بازار است. نهادهاي فوق ميبايد تجربه و دانش لازم براي اجراي ابعاد عملياتي و نظارتي معاملات را داشته باشند. علاوه بر اين، انجام معاملات بهصورت الكترونيكي، تسوية روزانه و همچنين پذيرش مسئوليت تسوية مبادلات فرابورس و خارج از بورس، نيازمند برخورداري از زيرساختي فني (به همراه دانش و خدمات جانبي آن) است كه هنوز در بسياري از كشورها عملي نشده است. بنابراين، مزايا يادشده، در صورتي تحقق خواهند يافت كه هزينههاي طراحي صحيح عمليات بازار به طور كامل تقبل شود، و بازار با رعايت همة جوانب و از جمله شرايط بومي و به اتكاي تجربة جهاني، با كارايي و كيفيت بالا شكل گيرد.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «برق نیوز» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.