عوامل اثر‌بخش در رشد روند توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر

سلام بر همکاران عزیز(سابق)
این خبر شاید به نوعی پاسخ کامنت بنده بی سواد و عوام در هامش مصاحبه قبلی دوست عزیزم علی آقای شب نورد (دامه عزه الشریف) هست.
اما بنده بی سواد همچنان در حیرت اعداد ۱۰هزار مگا وات و اندی از سوی مدیران عامل سابق سانا و رؤسای سابق و فعلی ساتبا و حضرت سابق سخنگو اسبق بوده و هستم.
در اینکه از حداکثر توان فنی و مهندسی و نبوغ در ساتبا برای پیشبرد این صنعت استفاده می شود ،شکی نیست و بنده با این کوره سواد و تجربه اندکی که دارم ، الحق و الانصاف به دانش مدیریتی طیف اکثر مدیران ساتبا اذعان دارم. ؛؛؛اما:
باید این موارد را به اعداد صدرالاشاره دوست عزیزم اضافه کنیم:
۱-بیاد داشته باشیم که در سال منتهی به دولت دوازدهم ، دکتر محمد آقای ساتکین دوست صمیمی علی آقای بزرگوار سکان دار این صنعت بودند و از فضا علی آقای نور چشم بنده در همین منصب.
بنابراین هم کاپیتان و هم خدمه و از قضا هم کشتی تغییری نداشته. سوال و نکته اینجاست که «این جهش سه برابری از کجا حادث شده»
منابع افزوده شده؟عوارض زیاد شده؟قیمت نصب کاهش پیدا کرده؟شیوه مدیریت تغییر کرده؟کار جهادی صورت گرفته؟...
شما را بخدا قسم ؛بفرمایید این اعجاز مدیریتی و فنی و اجرایی چگونه حادث شده؟قصد هجو ندارم. و صد البته معترفید به این موضوع که از پس قلم بنده حقیر بر نمی آیید.(بدور از خود شیفتگی) و کلمه به کلمه این جستاره را عرض ادب و ارادت به حضور شریفتان بدانید.
پرسشگری است که شرعا و عرفا و قانونا محق به آن هستم.
یا در شرایط کاملا مشابه در دولت ۱۲و۱۳ ، (با عنایت به تکالیف برنامه توسعه) ترک فعل صورت گرفته،یا این اعداد قابل تأمل و بازنگری هستند.
۲-تکلیف یک درصدی برشمرده در ماده ۱۶ قانون جهش تولید دانش بنیان فرمودید در این گپ ۱۰۰ مگاواتی مؤثر بوده.
اختلاف پتانسیل ! مدیریت قبلی و فعلی را اینگونه محاسبه فرمودید که:
۱۹۵=۲۲۵-۳۰
۹۷/۵=۲÷۱۹۵ تقریبا صد مگاوات افزایش متوسط سنواتی
بفرمائید کدام صنایع از تاریخ نفوذ این قانون یعنی دی۱۴۰۰ در این سهم صد مگا واتی دخیل و مؤثر بودند. و شما را بخدا سبز منجیل توسعه معادن را لحاظ نفرمائید .
و آیا از تسهیم ۵۰٪ سهم خرید تجدیدپذیرها ،یا ۲۵٪معاونت علمی فناوری یا۲۵٪تسهیلات پیش‌بینی شده در ذیل قانون به عدد صد مگا وات نائل شدید؟به عبارتی از تکالیف ماده ۱۶ ؛ در بحث جریمه صنایع غیر مولد تجدیدپذیر،چه میزان توفیق داشته‌اید؟و یا اینکه چقدر صنایع در این عدد بصورت مستقیم دخیل بوده‌اند؟
علت این سوالات این است که؛در بحث رشد یک پدیده یا یک روند سازمانی، دوست بزرگوارم؛نمیتوان در بازه های زمانی دلخواه مصادره به مطلوب نمود. به بیان ساده تر ؛اگر مطالعه،ایجاد بستر مناسب و به زعم حضرتعالی «ریل گذاری» در این صنعت درست بوده ، که با وجود اینکه در قطعات سابق ریل و تراورس گذاری خود جنابعالی و دوست عزیزتان محمد آقای ساتکین دستی بر آتش داشتید،نمی‌توانید در بازه های زمانی مطلوب آمارگیری کنید. این را بنده حقیر عوام عرض میکنم که از قضا کوره سوادی در بحث کنترل پروژه دارم. قرار بود در افق ۱۴۰۴از نقطهAبه نقطهBبرسیم که گویا فاصله زیادی تا تحقق این افق داریم. وظیفه من لوکوموتیوران این نیست که سرعت رسیدن به ایستگاه های متوالی در مسیر را به رخ بکشم. یا اینکه محاسبه کنم که در چند ساعت ابتدای مسیر nایستگاه و در ساعات فلانmnایستگاه طی شده. دوست عزیزم؛هدف رسیدن به تارگت مورد نظر در قانون بوده و هست. و بنظر می رسد که ارزیابی نقطه ای از کل فرایند ،هر چند درست هم باشد ، در هدف غائی اثر چندانی ندارد.
خیلی اوقات در زبان محاوره زمان بندی پروژه را با نام CPM می شناسند. زمان بندی با CPM فرق دارد Critical Path Method یا مسیر بحرانی پروژه است. این مفهوم یکی از مسائل مهم در خصوص تهیه برنامه زمان بندی پروژه هاست.
روش مسیر بحرانی یا CPM نوعی الگوریتم است که به مدیر امکان می‌دهد وظایف یا فعالیت‌های درون یک پروژه را برنامه‌ریزی کند.
همچنین روش مسیر بحرانی را به عنوان یک تکنیک مدل‌سازی پروژه است که مدیران از آن برای اجرای پروژه‌ها استفاده می‌کنند و آنها را به سمت موفقیت سوق می‌دهند.در روش مسیر بحرانی، باید بر مدت زمان هر کار تأکید کرد. انگیزه اصلی این روش شناسایی مسیر بحرانی یک پروژه است، که امکان می‌دهد از وظایفی که برای پروژه از اهمیت اساسی برخوردار هستند، مطلع شویم.
هدف از درس پس دادن این مطالب حضور علی آقای بزرگوار این بود که؛
جنابعالی یک مدرکل صف هستید نه مدیرکل ستادی. آمار و ارقام ارائه شده توسط حضرتعالی هم از جنس صف باید باشد. شما نقاط بحرانی را می‌شناسید و بر اساس آن گزارش می‌دهید.
مخلص کلام آنکه؛
صرف نظر از اینکه در شاکله دولت دوازدهم هم با محمد آقای ساتکین سکان دار این صنعت بودید، باید توجه نمود که مخاطب شما انتظار دارد بداند در حال حاضر کجای افق ۱۴۰۴هستید نه اینکه واکاوی کنید که در طول مسیر چقدر تغییرات سرعت داشتید.
به امید روزی که از شما مدیران لایق و دلسوز آماری را مشاهده کنیم که فرصت ها،تهدیدات،روند کار،پیش بینی کوتاه مدت و بلند مدت پروژه تحت مدیریت خود را با ماموریت احاله شده ارائه فرمایید تا اقلا موجب افزایش سطح آگاهی بنده عوام شود.
و در آخر باید عرض کنم که «حلقه مفقوده صنعت تجدیدپذیر» در R&Dیافت می‌شود. تنها راه حل مؤثر این صنعت تحقیق و توسعه است.
آیاساتبا اکنون به سازمانی بروکراتیک و ستادی تبدیل شده؟.آیا عملا مبدل به یک صندوق دریافت و پرداخت شده؟ آیا ساتبا سازمانی چالاک و دارای چشم انداز است؟از قوانین بالادستی مانند قانون برنامه توسعه و سند چشم انداز و یا مامویت های تدوینی برنامه استراتژیک در دهه ۸۰ توسط تیم استاد بزرگوار باقری مقدم چند درصد محقق شده؟سرمایه انسانی ساتبا تا چه میزان مستهلک شده؟و تا چه میزان مؤثر در انجام مأموریت‌های آتی خواهد بود؟و..... حل این سوالات در گرو فعالیتR&Dدر ساتبا خواهد بود.