بوروکراسی، کورترین گره توسعه انرژیهای تجدیدپذیر
به گزارش برق نیوز، بر کسی پوشیده نیست که ایران دارای منابع غنی انرژی خورشیدی، انرژی بادی، زیستتوده و... است. محیط زیست هرروز آسیبهای بیشتری را از محل آلایندههای سنتی متحمل میشود اما ما هنوز بر استفاده از این نوع سوخت پافشاری میکنیم و از تولید و مصرف انرژیهای پاک امتناع میورزیم. انبوه زباله در شمال کشور بیداد میکند، شیرابه زبالهها به درون رودخانهها میریزد و هزار و یک بیماری گریبانگیر مردم ساکن شهرها و روستاها میشود؛ ولی ما علیرغم اینکه میتوانیم از این طلای کثیف درراستای منافع مالی خود بهره بریم، تدبیری جز تلنبار کردن زباله در حاشیه یا دل جنگلهای سبز نمیاندیشیم و این تنها نمونهای از قدرناشناسی ما نسبت به منابع غنی تجدیدپذیر و طبیعت کشورمان است. اما این روند تا کی ادامه خواهد داشت؟ سیروس وطنخواه مقدم، دبیر ستاد توسعه فناوری انرژیهای تجدیدپذیر در این رابطه توضیح میدهد.
اطلاع دارید که در برنامه ششم توسعه افزایش ظرفیت پنج هزار مگاواتی برای تولید انرژیهای تجدیدپذیر در دستورکار قرار گرفته است. آیا کشور از حیث ابزار و تجهیزات مربوط به ساخت یا توسعه نیروگاههای فتوولتاییک و بادی از چنین ظرفیت تولیدی برخوردار است؟
در برنامه پنجم توسعه نیز پنج هزار مگاوات برق تجدیدپذیر پیشبینی شده بود و متاسفانه محقق نشد. در برنامه ششم نیز همین روند ادامه یافته است. کشور بهلحاظ پتانسیل انرژیهای تجدیدپذیر بسیار بیشتر از این مقدار ظرفیت دارد؛ ولی با رویکردهایی که در کشور شاهد هستیم، تحقق این مساله مقداری بعید به نظر میرسد.
درحالحاضر باتوجه به اینکه بازار انرژیهای تجدیدپذیر در کشور شکل نگرفته، زیرساختهای آن اعم از کارخانجات تولید قطعات، تجهیزات و ابزارهای لازم نیز ایجاد نشده است؛ ولی اگر اراده تحقق برنامه ششم واقعا وجود داشته باشد زیرساختها و بازار نیز بهبود خواهند یافت.
باتوجه به ضرورت جایگزینی سوختهای فسیلی با انرژیهای نو بهلحاظ سلامت محیط زیست و نیز منافع مالی این نوع انرژی و همچنین باتوجه به لزوم افزایش تولید پراکنده در کشور، درراستای تسهیل امور اداری و پیچیدگیهای بوروکراسی جهت اخذ مجوزهای قانونی چه اقداماتی انجام شده است؟
بله، بهدلیل اینکه انرژیهای تجدیدپذیر پاک محسوب میشوند یا دستکم نسبت به سوخت فسیلی خیلی پاکتر هستند، در همهجای دنیا به آنها توجه ویژهای میشود کشورهای مختلف بهسرعت به سمت توسعه این نوع از انرژی حرکت میکنند.
باتوجه به اثری که انرژیهای تجدیدپذیر در سلامت محیط زیست، رفع آلودگی و نظایر آن دارد، همه تلاش میکنند تمامی مکانیسمهای اجرایی لازم را فراهم کنند تا سرمایهگذاران بهسهولت به آن ورود کنند. اما واقعیتهای کشور ما نشان میدهد تمام اقدامات اجرایی در یک سازمان یا نهاد خاص مثل سانا یا وزارت نیرو متمرکز نیست. کسی که وارد این چرخه میشود ابتدا باید با وزارت نیرو قرارداد خرید تضمینی برق منعقد کند، آنگاه مجوزهای دیگر را از دستگاههای دیگر دریافت کند. این کار قدری برای سرمایهگذاران دشوار است؛ چراکه هم زمانبر است و هم آنان را با سازمانهای مختلف مواجه میسازد.
گاه مشکلات دیگری نیز پیش میآید؛ مثلا جاهایی که پتانسیل این فعالیت وجود دارد، زمینی وجود ندارد یا اهالی بومی در آن مستقر هستند. این مشکلات هم مزید بر علت میشود و سرمایهگذاران را از ادامه کار منصرف میکند. بهکرات دیده شده است کسانی که به این عرصه وارد شدهاند عطای آن را به لقایش بخشیدهاند یا آنقدر درگیر روند طولانی آن شدهاند که نتوانستهاند نتیجهای بگیرند.
اگر سوال این باشد که آیا میشود این روند را اصلاح کرد، پاسخ من مثبت است. اگر یک نهاد حاکمیتی همه این نهادها را باهم هماهنگ کند، سرمایهگذار به یک جا مراجعه کرده و تمامی مجوزها را دریافت میکند. این کار در کشور ما عملیاتی نشده است؛ البته وزارت نیرو خیلی تلاش کرده است تا با سازمانهای دیگر در این راستا وارد مذاکره شود اما واقعیت حالحاضر بوروکراسی پیچیدهای است که چندین ماه زمان میبرد.
گمان میکنید با تشکیل ساتبا و ارتقای سطح کار تا معاونت وزیر نیرو ممکن است همه مجوزها و فعالیتها در قالب یک مجموعه گردآوری شود؟
تصور نمیکنم چنین اتفاقی بیفتد؛ چراکه متولی مجوزهای زیستمحیطی سازمان محیط زیست است؛ متولی تخصیص زمین وزارت جهاد است؛ تشکیل ساتبا به دو دستگاه یادشده و سایر دستگاههای ذیربط ارتباطی ندارد و زیرمجموعه وزارت نیرو است. این هماهنگی را باید یک بخش فراوزارتخانهای بهعهده گیرد.
بهطورکلی سرمایهگذاری که قصد ورود به عرصه انرژیهای تجدیدپذیر داشته باشد نیاز به دریافت چه مجوزهایی دارد؟
سرمایهگذاران باید با وزارت نیرو قرارداد خرید تضمینی منعقدکنند و آنگاه برای تخصیص زمین به وزارت جهاد کشاورزی مراجعه کنند. برای زمین، مجوز سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری نیز موردنیاز است. همچنین ازآنجا که ممکن است زمین مورد اشاره از بخشهای حفاظتشده باشد، سازمان محیط زیست نیز به کار ورود پیدا میکند و حتی برای اینکه زیر زمین معدن کشفنشدهای نباشد، نیاز به مجوز وزارت صنعت، معدن و تجارت وجود دارد. باید بگویم این بوروکراسی پیچیده واقعیت دارد.
ازآنجا که انرژیهای تجدیدپذیر و تامین ادوات تولید پراکنده در ایران کسبوکاری محسوب میشود که تقریبا بکر مانده است، شرکتهای خارجی برای سرمایهگذاری در آن رغبت بیشتری از خود نشان میدهند. در چنین شرایطی آیا شرایط فعالیت شرکتهای داخلی با شرکتهای خارجی قابل رقابت است؟
بله، شرکتهای خارجی برای حضور در این حوزه در کشور ما رغبت نشان میدهند که دلایل مختلفی دارد. یکی از این دلایل حرکت کلی دنیا به سمت توسعه تجدیدپذیرها است و دلیل دیگر شناخت از منابع غنی تجدیدپذیر کشور ماست. شاید از اولین پیشنهادات هیاتهای خارجی که پس از برجام به ایران رفتوآمد میکنند، بحث انرژیهای تجدیدپذیر و محیط زیست است.
در کشور هم از سرمایهگذاری داخلی حمایت میشود و هم از سرمایهگذاری خارجی؛ بنابراین از این نظر شرایط یکسان است. اما از آنجا که سرمایهگذاران خارجی هم توان سرمایهگذاری بیشتری و هم دسترسی بهتری به دانش و فنآوری داشته دارند، شاید شانس بیشتری برای موفقیت داشته باشند.
اخیرا ذیل اهداف ماده 61 قانون اصلاح الگوی مصرف ما در ستاد توسعه فناوریهای تجدیدپذیر بههمراه وزارت نیرو، وزارت صنایع و معاونت علمی و فناوری یک مکانیسم تشویقی برای سرمایهگذاران خارجی طراحی کردهایم که برمبنای آن اگر سرمایهگذار در کشور ما از توان داخلی استفاده کند، دولت برق تضمینی او را تا سقف 30 درصد گرانتر خریداری میکند. به این شکل تلاش شده است تا مشوقهایی برای سرمایهگذاران داخلی و خارجی ایجاد شود که از پتانسیلهای داخلی بیشتر استفاده کنند.
آیا درخلال ماههای پس از برجام پروژهای به شرکتهای خارجی واگذار شده است یا هنوز در مرحله صحبت قرار داریم؟
هیاتهای بسیاری آمدهاند و همانطور که گفته شد خواسته آنان ورود در بحث تجدیدپذیر بوده است. در این راستا تفاهمنامههای متعددی منعقد شده است و حتی قراردادهای متعددی درزمینه خرید تضمینی برق برای سرمایهگذاران داخلی یا داخلی و خارجی (بهصورت مشترک) امضا شده است. اگر اشتباه نکنم حدود هزار مگاوات تفاهمنامه و قرارداد خرید تضمینی درزمینه تجدیدپذیر منعقد شده است اما از آنچه نوشتهایم، مقدار خیلی پایینی است. تاکنون میتوان گفت کاری اجرایی نشده است؛ چراکه اغلب در مرحله تکمیل قراردادها یا انجام کارهای مقدماتی قرار دارند.
آیا در این مدت مورد فسخ قرارداد یا تفاهمنامه هم داشتهایم؟
قرارداد خرید تضمینی مدتزمان معینی دارد و درصورت عدم فعالیت بهطور خودکار فسخ میشود. این بازه زمانی چیزی حدود 6 ماه است که اگر اقدامی صورت نگیرد، قرارداد وارد مرحله بازنگری میشود.
مواردی دیده و شنیده شده که برخی مجموعهها منتظر اطمینان از تداوم برجام بودهاند و به همین دلیل فعالیت خود را عقب انداختهاند اما بیشتر بهنظر میرسد تاخیر کارها بهدلیل گرفتاریها و بوروکراسیهای داخلی است.
از طرف دیگر در سال گذشته قیمت خرید چند بار نوسان پیدا کرد و این عدم ثبات ازسوی سرمایهگذاران بهمثابه ناپایداری سیستم قلمداد شد که باعث پاپس کشیدن برخی از آنان بود.
استانداردها و الزامات فنی در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر و تولید پراکنده در چه شرایطی بهسر میبرد؟ آیا زمینه جلب اعتماد خریداران از این نظر و بهلحاظ تضامین فراهم شده است؟
ریشه عدم وجود زیرساختها به نبود بازار برمیگردد. از آنجا که در کشور بازار نداشتهایم زیرساختهای مختلف برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر نیز ایجاد نشده است که یکی از آنها استانداردهاست و الزامات فنی، شرکتهای صاحب صلاحیت و موارد دیگر را نیز باید به آن اضافه کرد.
ازآنجا که به اندازه کافی مراکز تولیدی داخلی نداشتهایم، مرکز تست اقلام ایجاد نشده است. همچنین برای پنلهای خورشیدی وارداتی نیز مرکز و مرجعی برای تست راندمان وجود نداشته است. اخیرا حرکتهایی درحد ایجاد آزمایشگاههای مرجع و تدوین استانداردها صورت گرفته است؛ ولی هنوز آنگونه که باید و شاید کافی نیست و نیازمند فعالیتهای تکمیلی است.
بنابراین درحال حاضر آزمایشگاههایی ایجاد شده است و میتوان دررابطه با الزامات فنی به آنها مراجعه کرد؟
آزمایشگاههایی درحال شکلگیری است. معاونت علمی و فناوری در این راستا به تجهیز یکی دو آزمایشگاه مبادرت ورزیده است و اکنون دررابطه با تست سلولهای خورشیدی مراکزی موجود است اما دررابطه با تست پنلهای خورشیدی هنوز مرکز مرجعی نداریم. اخیرا در بخشهایی از وزارت نیرو اراده شده است تا آزمایشگاه مرجعی برای پنلها راهاندازی شود اما اینکه این اراده در چه زمانی عملیاتی شود، مشخص نیست و هنوز افق روشنی در آن دیده نمیشود.
دررابطه با استانداردها، نیروگاههای بادی و نیروگاههای خورشیدی نیز وضعیت بر همین منوال است و تازه باید گفت شرایط این بخشها از سایر انواع انرژی تجدیدپذیر بهتر است. انرژی زیستتوده، انرژی زمینگرمایی و سایر انواع انرژیهای تجدیدپذیر فقیرتر از بخشهای یادشده هستند.
تصور میکنید در سال 96 بتوانیم آزمایشگاهی ایجاد کنیم که درزمینه تامین نایزهای تجدیدپذیر قابل بهرهبرداری باشد؟
ما بهدنبال آن هستیم که تا سال 96 یکی دو آزمایشگاه را به آزمایشگاههای مرجع تبدیل کنیم و در این راستا اقداماتی هم انجام دادهایم. وزارت نیرو و پژوهشگاه نیرو هم برنامههایی دارند اما همانطور که میدانید، اکنون در اواخر سال 95 قرار داریم و سال آینده انتخابات ریاست جمهوری را در پیش داریم که بنابراین باید دید چه پیش خواهد آمد.
برخی میگویند پیرو مصوبه هیات وزیران مبنی بر تامین 20 درصد از برق دستگاههای دولتی از محل انرژیهای تجدیدپذیر، دولت درنظر دارد بخشی از عوارض برق تجدیدپذیر را که از محل قبوض مشترکین تامین میشود، صرف ساخت نیروگاههای خورشیدی در ساختمانهای دولتی کند. آیا این موضوع صحت دارد؟
آنچه تا به امروز مسلم است، این است که هیات وزیران تامین 20 درصد از برق ساختمانهای دولتی ازطریق تجدیدپذیر را تصویب کرده است اما من آییننامهای برای اجرای این مصوبه و چگونگی تامین تجهیزات ندیدهام. آیا باتوجه به کمبود تجهیزات کافی در داخل کشور همه سازمانها باید از کشورهای خارجی تجهیزات را وارد کنند یا مقدمات آن ازطریق منابع داخلی فراهم خواهد شد؟ یا اگر این مصوبه اجرایی نشد، باید چه ابزار یا جریمههایی برای آن پیشبینی شود؟ البته بحثهایی مطرح شده است مبنی بر اینکه دولت تا 20 درصد از برق سازمانهای متخلف را ـباتوجه به اینکه قیمت خرید تضمینی هر کیلوواتساعت برق، بالای 400 تومان استـ به قیمت خرید تضمینی با آنها محاسبه کند اما آییننامه اجرایی این مصوبه باید روشنتر شود. تصور میکنم درحال حاضر بیشترین هدف این مصوبه ترویج و فرهنگسازی است.
با اینهمه، من تاکنون سخنی درباره صرف عوارض تجدیدپذیر در راستای تجهیز ساختمانهای دولتی نشنیدهام.
برخی از مطلعان میگویند در بحث انرژیهای تجدیدپذیر منابع مالی کافی و تسهیلات ویژه وجود دارد و از این منظر کمبودی نداریم. درمقابل بخش خصوصی فعال در این حوزه اعتقاد دارند باوجود منابع مالی و تسهیلات، دریافت آن ازسوی بخش خصوصی کاری بس مشکل و بعضا نشدنی است. نظر شما در این رابطه چیست؟
تنها مکانیسمی که اکنون قطعی است و درحال اجراست، خرید تضمینی برق تا 20 سال است. سیاست وزارت نیرو توسعه نیروگاههای تجدیدپذیر بهدست بخش خصوصی است و برای پیادهسازی این سیاست، خرید تضمینی برق را بهعنوان مشوق اجرایی کرده است. اما کمک سرمایهای دیگری در این زمینه وجود ندارد.
باتوجه به اینکه شرکتهای خصوصی بهتنهایی توانایی تامین کلیه زمینههای مالی و تجهیزاتی این صنعت را دارا نیستند، دولت در زمینه معافیتهای مالیاتی، تامین اجتماعی، ضمانت خرید و سایر شیوههای حمایتی در این زمینه چه تمهیداتی اندیشیده است؟
متاسفانه در کشور ما کار چندانی انجام نشده است اما در دنیا پکیجی از ابزارهای سیاستی برای توسعه تجدیدپذیرها بهکار میرود که اعم از معافیت مالیاتی، اعطای تسهیلات، وامهای بلاعوض، تامین اجتماعی، ضمانت خرید برق و نظایر آن است. هیچ کشوری تنها با یک ابزار سیاستی کار خود را دنبال نمیکند؛ ولی ما در کشور به هیچ ابزاری جز خرید تضمینی برق نپرداختهایم و بههمین دلیل کاری از پیش نمیبریم. خرید تضمینی نیازمند حجم سرمایه زیادی ازسوی دولت است؛ که در اوضاع اقتصادی فعلی دولت کاری دشوار محسوب میشود و نمیتواند خیلی پایدار باقی بماند؛ کمااینکه اکنون نیز زمزمههایی مبنی بر کاهش قیمت خرید تضمینی در وزارت نیرو وجود دارد. البته بسیاری در تلاش هستند تا بتوانند وضعیت را از حالت ناپایدار بیرون آورده و زمینه اطمینان سرمایهگذاران را فراهم آورند اما این زمزمهها نیز وجود دارد.
از دیدگاه شما درحال حاضر بزرگترین مشکلی که بر سر راه توسعه انرژیهای تجدیدپذیر وجود دارد، چیست؟
این سوال بسیار مهم و عمیقی است. من شخصا مشکل اصلی را در سایهای میبینم که نفت و گاز روی انرژیهای تجدیدپذیر انداخته است. انرژی در کشور ما رایگان است و این اجازه نمیدهد منابع جایگزین انرژیهای فسیلی رشد کنند. تا زمانیکه نفت و گاز در کشور ارزان قیمت هستند، سخن گفتن از انرژیهای غیرفسیلی کار دشواری است. موضوع رانت تاریخی نفت و گاز در کشور است؛ حدود صد سال است که نفت و گاز در این کشور رشد یافته و دارای صنعت و زیرساخت شدهاند. اکنون دارای میادین گازی و نفتی هستیم. تا چند سال دیگر با مشکل مازاد در بخش گاز استخراجشده مواجه میشویم. در چنین فضایی سخن گفتن از انرژی جایگزین آسان نیست؛ چراکه مشخص نیست با انرژی نفت و گاز چه باید کرد.
وفور نعمت از یک سو و اقتصاد رایگان انرژی ازسوی دیگر مشکل ایجاد کرده است. اگر نفت و گاز به قیمت واقعی خرید و فروش شود، قطعا انرژی تجدیدپذیر نیز جایگاه خود را پیدا میکند؛ اما ازآنجاکه انرژی فسیلی تقریبا رایگان است، نمیتوان توقع داشت برای یک انرژی دیگر هزینه شود. اکنون پس از قریب به 25 سال کار در حوزه تجدیدپذیر، ایجاد سازمان انرژیهای نو و سایر فعالیتها، انرژیهای تجدیدپذیر در کشور کارنامه قابل قبولی ندارد. تمامی تلاشها تنها تولید 250ـ200 مگاوات برق تجدیدپذیر را ممکن ساخته است و بیش از نیمی از آن با بودجه دولت راهاندازی شده است.
مشکل دوم عدم وجود اراده واقعی برای توسعه تجدیدپذیرهاست. شعار بسیار داده میشود، در برنامهها بهکرّات از آن نام برده میشود و کنفرانسهای متعدد برگزار میشود؛ ولی در واقعیت چه مقدار از موانع موجود در سر راه توسعه تجدیدپذیرها برداشته شده است؟
البته عدم شناخت کافی از ضرورتهای پرداختن به تجدیدپذیرها در کشور نیز از مواردی است که به عوامل بازدارنده یادشده کمک میکند. ضرورتهای محیط زیستی و عمق مشکل مرتبط با آلودگی کلانشهرها آن اندازه درک نمیشود که مخاطب را به حرکت وادارد. خودروهایی که از سوخت فسیلی استفاده میکنند، تنها مثالی از آلایندههای کشور هستند که برای مقابله با آنها نیاز به جایگزینی خودروهای برقی و هیبریدی داریم.
آیا قیمت فروش برق حاصل از انرژیهای نو نسبت به برق مصرفی فعلی گرانتر خواهد بود؟
بله، برق تجدیدپذیر نسبت به قیمت تکلیفی وزارت نیرو که کیلوواتساعتی 60 تومان است، گرانتر خواهد بود. درحال حاضر هم تعرفههای خرید تضمینی برق تجدیدپذیر درراستای ایجاد مشوق، بسته به ظرفیت بالای 400 تومان است؛ که البته این هزینه از هزینههای خارجی این بخش محسوب میشود.
اما اگر منظور از سوال این است که آیا هزینه تولید برق تجدیدپذیر بیشتر از برق فسیلی است، باید گفت باتوجه به فناوریهای موجود در دنیا عدد و رقم اقتصادی این نوع برق بزرگتر است؛ ولی اگر به اثرات زیستمحیطی و بهداشتی این نوع انرژی نگاهی جامع داشته باشیم، متوجه میشویم برق تجدیدپذیر گرانتر تمام نمیشود.
بنابراین در آینده نمیتوان از مردم انتظار داشت خرید برق تجدیدپذیر را جایگزین برق فسیلی کنند. این برداشت را تایید میکنید؟
ازآنجاکه دولت برنامه توسعه انرژی نو را مدنظر دارد، الان اصلا برنامه فروش برق تجدیدپذیر به مردم مطرح نیست؛ بلکه به بحث تشویق مردم برای تولید برق تجدیدپذیر و خرید برق تولیدی از مردم توجه میشود.
برای بخش خصوصی و سندیکای صنعت برق ایران چه توصیه یا پیشنهادی دارید؟
من صددرصد حضور فعال بخش خصوصی را برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر لازم میبینم. تجدیدپذیرها درحال حاضر به صداهای مختلف نیاز دارند. هرقدر سندیکاها و بخش خصوصی بتوانند بیشتر مطالبهگری کرده و ضرورتهای کار خود را عنوان کنند، در این چرخه به ایجاد تجهیزات و زیرساختهای لازم کمک خواهند کرد. به نظر من لازم است سندیکاها و بخش خصوصی از گذشته فعالتر عمل کنند. توسعه این بخش با توسعه نفت و گاز متفاوت است و طبق فرمولهای جهانی میبایست توسط بخش خصوصی اتفاق بیفتد. ناکارآمدی و بیثمری فرمول بخش دولتی کاملا محرز شده است و خود دولت هم به ضرورت ورود بخش خصوصی واقف است.
با سلام و احترام
مصاحبه جنابعالی را مطالعه کردم اگر اجازه دهید نکته هایی از مصاحبه شما را مجددا در ذیل مطرح می کنم تا بهتر بتوانیم در خصوص توسعه و چالشهای انرژیهای تجدیدپدیر در ایران صحبت کنیم .
۱. در برنامه پنجم توسعه نیز پنج هزار مگاوات برق تجدیدپذیر پیشبینی شده بود و متاسفانه محقق نشد. در برنامه ششم نیز همین روند ادامه یافته است
۲. باتوجه به اینکه بازار انرژیهای تجدیدپذیر در کشور شکل نگرفته، زیرساختهای آن اعم از کارخانجات تولید قطعات، تجهیزات و ابزارهای لازم نیز ایجاد نشده است
۳. از آنجا که در کشور بازار نداشتهایم زیرساختهای مختلف برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر نیز ایجاد نشده است
۴. برای پنلهای خورشیدی وارداتی نیز مرکز و مرجعی برای تست راندمان وجود نداشته است
۵. دررابطه با استانداردها، نیروگاههای بادی و نیروگاههای خورشیدی نیز وضعیت بر همین منوال است و تازه باید گفت شرایط این بخشها از سایر انواع انرژی تجدیدپذیر بهتر است. انرژی زیستتوده، انرژی زمینگرمایی و سایر انواع انرژیهای تجدیدپذیر فقیرتر از بخشهای یادشده هستند
۶. هیات وزیران تامین 20 درصد از برق ساختمانهای دولتی ازطریق تجدیدپذیر را تصویب کرده است اما من آییننامهای برای اجرای این مصوبه و چگونگی تامین تجهیزات ندیدهام
۷. متاسفانه در کشور ما کار چندانی انجام نشده است اما در دنیا پکیجی از ابزارهای سیاستی برای توسعه تجدیدپذیرها بهکار میرود که اعم از معافیت مالیاتی، اعطای تسهیلات، وامهای بلاعوض، تامین اجتماعی، ضمانت خرید برق و نظایر آن است
۸. ولی ما در کشور به هیچ ابزاری جز خرید تضمینی برق نپرداختهایم و بههمین دلیل کاری از پیش نمیبریم
۹. عدم وجود اراده واقعی برای توسعه تجدیدپذیرهاست. شعار بسیار داده میشود، در برنامهها بهکرّات از آن نام برده میشود و کنفرانسهای متعدد برگزار میشود؛ ولی در واقعیت چه مقدار از موانع موجود در سر راه توسعه تجدیدپذیرها برداشته شده است؟
۱۰. البته عدم شناخت کافی از ضرورتهای پرداختن به تجدیدپذیرها در کشور نیز از مواردی است که به عوامل بازدارنده یادشده کمک میکند
آقای دکتر عزیز مواردی که در بالا مطرح کردید نشانی از سایه نفت و گاز در آن می بینید چرا برای بیان آسیب شناسی در عدم پیشرفت انرژیهای تجدیدپذیر تعارف می کنید اگر کمی در خصوص سیاست گذاریهای مربوط به انرژیهای تجدیدپذیر در کشور نگاهی بیندازیم در خواهیم یافت متولی این فناوری (ساتبا)درست عمل نکرده است چرا برای بیان واقعیتها تعارف می کنیم ، اینکه نفت و گاز رقیب جدی تجدیدپذیر می باشد شکی نیست ، ولی اینکه سیاستگذاری درستی در حوزه تجدیدپذیر انجام نداده ایم ، ربطی به نفت و گاز ندارد ، البته من جنابعالی را نیز بی تقصیر نمی دادم ستاد تحت مدیریت جنابعالی واقعا چه تعامل زیر ساختی با ساتبا در این ۳ سال داشته است ، آقای دکتر عزیز سایه ای که باعث عدم توسعه انرژیهای تجدیدپذیر در کشور شده است نفت و گاز نیست ، این سایه عدم مدیریت صحیح در برنامه های کلان در این حوزه ، عدم تعامل دستگاههای ذیربط ، عدم شناخت وظیفه ایی ساتبا از خود در این پیاده سازی این سیاستگذاریها ، عدم قوانین بین دستگاهی ، عدم آیین نامه های اجرایی در حوزه منابع مالی ، نا آشنا بودن متولیان در خصوص بازار تجدیدپذیر ،
آقای دکتر این سایه مافیای انرژیهای تجدیدپذیر است که در حال رشد کردن است ، نه سایه نفت و گاز
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «برق نیوز» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.