به محله نیروگاه قم می رویم. در کوچکی که زنگ آهن به خود گرفته و یک نفر با قد متوسط برای عبور از آن باید سرش را خم کند، روبرویم خودنمایی می کند. در خانه را می زنم، از سوراخ نگاهی انداخت. وقتی مطمئن شد مأمور شهرداری یا پلیس نیستم؛ در را باز کرد. یک ساختمان کاهگلی که در گودی ساخته شده بود. ترکهای عمیق میگفت هر لحظه ممکن است فرو بریزد. مرزی با خانه همسایه نداشت. دیوار کوتاهی که حتی یک کودک به راحتی میتوانست از آن عبور کند. چادر گل گلیاش را کناری گذاشت و کنار لگن مسی نشست و چند تکه لباس را با دست میشست.
وقتی پرسیدم در این خانه چطور احساس امنیت میکند، سرش را بالا آورد و یک نگاه عاقل اندر سفیه انداخت: «همین که سقفی هست که سرمای زمستان دربهدر نباشیم خدا رو شکر...» گفتم خبرنگارم؛ اجازه بده عکس بگیرم تا مسئولان ببینند؛ شاید مشکلت حل شد. اخمهایش توی هم رفت. بلند شد و لباسها را رها کرد. دست بچههایی که روی خاکها نشسته بودند و بازی میکردند را گرفت و رفت پشت دیوار پنهان شد. دیوار کاهگلی که هر لحظه ممکن بود فرو بریزد.
خانههایی از این دست که روزگاری دامداری بودهاند و حالا شدهاند سرپناه برای در امان ماندن از آوارگی اینجا در قلعه کامکار کم نیستند. از میدان توحید تا اینجا با ماشین 10 – 15 دقیقه بیشتر راه نیست اما در همین دقایق باید دکلهای برق را رد کنی، از مزرعه گندم بگذری و به جایی برسی که اسمش را سکونتگاه غیر رسمی میگذارند. یعنی زندگی در منطقهای که شهر آن را به رسمیت نمیشناسد. جایی که نه داروخانهای یافت میشود، نه مرکز بهداشت، نه مدرسه و نه هیچ مرکز خدماتی دیگر. اسمش رویش است؛ سکونتگاه غیر رسمی.
شاید برای همین است که خیابانها اکثر اوقات نظافت نشدهاند و نخاله ساختمان و زبالههای دیگر کوچه پس کوچهها را پر کردهاند. با اینهمه «سعیده» 47 ساله که در این محله زندگی میکند راضی است. میگوید: «همین که خانهای هست و تمام فامیل کنار هم هستیم خوب است.»
قلعه کامکار و شهرک فاطمیه، دو سکونتگاه غیر رسمی اصلی در محله نیروگاه هستند. محلهای با تقریباً 450 هزار نفر جمعیت در غرب قم که بیشتر قسمتهایش قدمتی بیش از 50 سال ندارد و مهاجران از قومیتهای مختلف را در خود جای داده است.
مهاجرت بی رویه مردم به این مناطق و خارج شدن از محدوده شهر برای ساخت و ساز خارج از مسیری که شهرداری برایشان تعریف میکند، اینجا را به منطقهای تبدیل کرده که خانهها مانند بمب ساعتی منتظر بهانه برای فروریختن هستند.
چاقوکشی زیاد است؛ نمیگذارم مدرسه بروند
زندگی کردن در حاشیه ریل راه آهن و نزدیک به دکلهای برق 2 ویژگی نیروگاه است که فضای شهری را آسیبپذیر کرده است. «نرگس» در یکی از روستاهای مرکزی کشور متولد شده اما به دلیل نداشتن زمین کشاورزی و بیکاری همسرش به قم آمده است. او که حالا یک خانواده 6 نفره دارد از مضرات زندگی نزدیک به دکل برق چیزی نمیداند. وقت مدرسه است اما مینا و محیا، دخترهای نرگس روی خاکهای حیاط نشستهاند و سبزی آش پاک میکنند.
«محله شلوغ است. قمهکشی و چاقوکشی زیاد شده. جرات نمیکنم بگذارم دخترهایم مدرسه بروند.» نرگس اینها را میگوید، آشغال سبزیها را داخل پاکتی میریزد تا برای خانه همسایه ببرد. همسایهاش در خانه بز و گوسفند نگه میدارد.
«دزدی، دعوا و سر و صدا فراوان است. بانک و داروخانه نداریم. اتوبوس اینجا نمیآید. درمانگاه واکسن بچههایم را نمیزند.» «اعظم» هم از یک روستای کوچک، 2 سال پیش به قم آمده تا همسرش بتواند با کارگری در ساخت و ساز و خانهها هزینه اجاره منزل را تأمین کند. میگوید همسرم تهران کار میکرد اما هر چه کردیم با پولی که در میآورد، نتوانستیم تهران جایی را اجاره کنیم. در قم هم تنها جایی که میشود سرپناهی دست و پا کرد، همین جاست.
خانه اعظم هم روزی محل نگهداری دام بوده. الآن هم شرایط بهتری ندارد. همان اتاقک را یک تکه موکت انداختهاند و وسایل زندگیشان را چیدهاند. همسایههایش در خانه گوسفند نگه میدارند. از بوی بد و تجمع حشرات کلافه شده اما چارهای نیست؛ به قول خودش باید بسازد. این فقط مشکل سکونتگاههای غیر رسمی نیست. حتی برخی خانههای داخل محدوده شهر هم همین وضعیت را دارند.
کاسبی در شب
«جلوگیری از ایجاد و تاسیس کلیه اماکن که به نحوی از انحاء موجب بروز مزاحمت برای ساکنان یا مخالف اصول بهداشت در شهرهاست.» این مقدمه بند 20 ماده 55 قانون شهرداریها است که به موجب آن شهرداری مکلف است با واحدهای صنفی که برای مردم مزاحمت ایجاد میکنند، برخورد کند. به همین خاطر است که «حسن آقا» شبها برای گوسفندهایش علوفه میبرد یا جابهجایشان میکند. او گوسفندهایش را شبها سر میبرد و گوشت و پوستش را میفروشد یا اینکه با وانت برایشان علوفه میآورد.
در مجموع مشاغل مزاحم در سراسر محله نیروگاه یکی از معضلات بزرگ مردم هستند که آرامش را ربوده و زندگی شهری را بی کیفیت کردهاند. برخی از این مشاغل مانند آهن فروشیها در دراز مدت باید از داخل شهر بروند اما موضوع دامداریها متفاوت است. پیش میآید که شهرداری در یک دامداری را پلمب میکند اما شبها از دیوار، علوفه برای دامهای جابهجا میکنند و کار را ادامه میدهند.
یک کار دیگر هم شبها اینجا بسیار رونق دارد؛ ساخت و ساز. حادثه شهرک فاطمیه که ساخت و ساز غیر مجاز جان 2 کودک بیگناه را گرفت؛ تا مدتی سر زبان همه گشته و برخی را به فکر واداشت اما «سلمان» 28 ساله میگوید ساخت و سازهای شبانه هنوز ادامه دارد. او میگوید مردم اینجا خیلیهایشان پول دارند اما ترجیح میدهند حاشیهنشین باشند تا بتوانند حالت روستایی زندگی کنند و پولی به شهرداری و دیگر ارگانها برای خدمات شهری ندهند.
«آقای زینلی» ساکن یکی از خیابانهای شیخآباد همینطوری خانهاش را ساخته. شبانه مصالح آورده و آجر روی آجر گذاشته. حتی نماکاری هم کرده است.
همسرش میگوید شهرداری اینجا را غیر قانونی میداند. قبض برایمان نمیآید. پلاک هم نداریم اما اینجا را دوست داریم. 9 نفر در یک خانه زندگی میکنند که همه بالای 25 سال دارند و قالی میبافند. مادر همسرش که بزرگ خانه است، فارسی نمیداند؛ بچهها هم هر کدام تا اول یا دوم ابتدایی بیشتر درس نخواندهاند. «زندگی ما با قالی میگذرد. اگر دخترها را بفرستم مدرسه کی قالی ببافد؟ تازه بروند مدرسه که سر راه معتادها اذیتشان کنند؟»
زندگی میان سرنگهای آلوده
صحبتم با خانم زینلی که تمام میشود، به سمت انتهای کوچه میروم. جایی که میگوید پاتوق معتادان است. کسی را نمیبینم اما گوشه و کنار خرابهای که انتهای کوچه است، پر شده از سرنگهای استفاده شده. سرنگهایی که احتمالاً دیشب و شبهای قبل برای تزریق استفاده شده و امشب و شبهای بعد هم استفاده خواهد شد.
از 40 هزار معتادی که در شهر قم زندگی میکنند، 10 درصد معتادان پر خطر هستند. کسانی که ممکن است دست به هر کاری بزنند. به همین خاطر است که خانم زینلی ترجیح میدهد دخترهایش بیسواد بمانند تا اینکه در چنین محلهای هر روز از خانه بیرون بروند.
منطقه 2 شهرداری به تنهایی 56 نقطه آلوده دارد که محل تجمع معتادان و مصرف مواد مخدر است. این مناطق بیشتر در حاشیه ریل راه آهن، خرابههای سکونتگاههای غیر رسمی و معابر باریک که در منطقه نیروگاه کم هم نیستند، قرار دارند.
بیمارستان نیمه تمام
حضور همین معتادان و مشکلات اجتماعی در طلاق که خود بزرگترین ثمره اعتیاد است، موجب شده مردم در این منطقه با چالشهای سلامتی روبهرو باشند. مرکز مشاوره بیماریهای رفتاری یکی از 24 مرکزی است که مرکز بهداشت استان برای ساماندهی امور بهداشتی در این منطقه ساخته است. در این مرکز به افرادی که رفتارهای پرخطر دارند، مشاوره رایگان در زمینه بیماریهایی مانند ایدز و هپاتیت داده میشود. به همین خاطر است که بیشتر کسانی که اینجا رفت و آمد میکنند، دوست ندارند با کسی همکلام شوند.
یک مشاور خانم، یک مشاور آقا و یک آزمایشگاه در این مرکز کوچک به مردم خدمات میدهند. مشاور خانم چهارشنبهها نمیآید. مشاور آقا هم داخل دفترش با یک جوان آرام صحبت میکند. از جلوی در اتاق که رد میشوم، چهرهام آنقدر کنجکاو هست که دعوتم کند به داخل اتاق. شاید هم تصور میکند مشاوره میخواهم. میگویم: رفتار پرخطر ندارم؛ خبرنگارم. لبخندی میزند و می گوید: «همین خودش به اندازه کافی پرخطر است!» اعتیاد، فقر و بیاطلاعی سه مشکل بزرگی است که این کارشناس بیماریهای رفتاری درباره کسانی که به او مراجعه میکنند، مطرح میکند. او از کمکاری مدارس در این زمینه میگوید و از اینکه گفتن خیلی از واقعیتها تابو شده است.
بیمارستان امجدی، یکی از طرحهای مهر ماندگار دولت دهم برای مردم نیروگاه بود که بنا به قول استاندار قبلی باید تا تیرماه افتتاح میشد اما هنوز 15 میلیارد اعتبار برای تکمیل فاز اول آن نیاز هست. فاز اول این بیمارستان شامل اورژانس، بخش ژنرال و درمانگاه خواهد بود. در حال حاضر نبود یک مرکز بیمارستانی برای بیماران اورژانسی، مشکلات بسیاری در این منطقه به وجود آورده است.
استفاده بیش از حد مردم در این منطقه از موتورسیکلت و خصوصیات دیگر موجب شده تا مأموریتهای اورژانس در نیروگاه بیش از دیگر مناطق باشد اما این بیماران در حال حاضر باید به بیمارستانهای شهید بهشتی یا نکویی منتقل شوند. بسیاری اوقات در این فاصله تصادف یا حادثه دیگری رخ میدهد که این موضوع برای پرسنل 115 مشکلات بسیاری به وجود آورده و جان مردم را به خطر انداخته است.
جوانان و اوقاتی که هدر میرود
طبق آمارهای رسمی، بیش از 32 درصد جمیعت نیروگاه را جوانان تشکیل میدهند. جوانانی که فرصتهای کمی برای تحصیل، ورزش و اشتغال پیش روی خود دارند. «حمیدرضا» یکی از این جوانان است که از نبود یک ورزشگاه بزرگ در این منطقه ناراحت است. او تابستانها برای شرکت در رشته ورزشی مورد علاقهاش به ورزشگاه تختی میرود اما فصل مدرسه دیگر نمیشود هر روز اینهمه راه را تا آن سر شهر رفت.
حمیدرضا به علاقه دوستانش به ورزش اشاره میکند و میگوید: مجبور هستیم در زمینهای خاکی فوتبال بازی کنیم در حالی که سمت دیگر شهر در هر خیابان یک فضای سبز یا ورزشگاه وجود دارد که جوانها میتوانند اوقات خود را آنجا بگذرانند. سرانه فضای سبز در منطقه 6، 1.6 متر مربع و در منطقه 2، 98 سانتی متر مربع به ازای هر فرد است که نسبت به متوسط استان قم تقریباً یک پانزدهم است. فضای ورزشی و فرهنگی هم در این منطقه شهری حداقل است. حالا باید دید نزدیک به 150 هزار جوانی که در این محدوده زندگی میکنند، اوقات فراغت خود را چگونه میگذرانند؟ شاید پاسخ به این سؤال را بهتر از هر جای دیگر در همان خرابهها، حاشیه ریل و نقاط آلودهای که مملو از سرنگهای مستعمل است، بتوان پیدا کرد.
در نیروگاه نزدیک به 80 هزار دانشآموز زندگی میکنند که بیش از 200 مدرسه برایشان ساخته شده است. با این حال امکانات ورزشی آموزش و پرورش در این منطقه در حداقل قرار دارد و تقریباً میشود گفت هیچ ورزشگاه بزرگی برای دانشآموزان وجود ندارد. امکانات علمی و فرهنگی نیز به همین اندازه برای دانشآموزان نیروگاهی در حداقل است.
«سعیده محسنی» از اهالی خیابان توحید، از نبود فرصتهای کافی برای تحصیل فرزندش در یک مدرسه خوب ناراحت است. او میگوید مدارس نیروگاه از معلمان کم تجربه استفاده میکنند و آنطور که باید به دانشآموز بها نمیدهند. محسنی تلاش میکند هر طور که شده فرزندش را در یک محله دیگر و یک مدرسه بهتر ثبت نام کند.
بهمنماه آمده و کم کم بوی بهار میآید. یکی از پررونقترین انواع کسب و کار در نیروگاه دستفروشی است. زیر پلها و حاشیه خیابانهای شلوغ از بهترین مناطق برای این کار است. دستفروشها و وانتیها همه چیز میفروشند. از روسری و شلوار گرفته تا سیب و پرتقال. حتی محصولات پروتئینی مانند مرغ و ماهی هم میتوان اینجا کنار خیابان پیدا کرد. لوازم خانه و بدلیجات هم که پای ثابت این گونه کسب و کارها هستند. حضور دستفروشها موجب تشدید ترافیک در خیابانهای اصلی منطقه نیروگاه شده است.
توسعه نامتوازن شهر با اعمال سیاستهای غیرعادلانه
اما صحبت کردن از مناطق مختلف شهری و بررسی محله به محله مشکلات یک سری سختیهایی دارد که کار را طولانی و گاهی نفسگیر میکند. همیشه و در هر حالی اگر بتوانی یک مسئول با تجربه و با توجه پیدا کنی که در آن محله خاص زندگی میکند و نگاه جامعی به خوب و بدهایش دارد، نصف راه را رفتهای.
مصاحبه با حسن بختیاری، مرد بودجهای شورای اسلامی شهر که خود ساکن این محله است و به قول خودش به آن افتخار میکند، در واقع پیمودن نیمی از این راه بود. راه یافتن ریشه بخشی از مشکلاتی که امروز در محله نیروگاه وجود دارد.
بختیاری درباره ریشه اصلیترین مشکلاتی که امروز در منطقه نیروگاه دیده میشود، اظهار کرد: نگاهی به تحولات اجتماعی شهر قم نشان میدهد از دهه 50 موج گستردهای از مهاجرت به سوی شهر قم به وجود آمده است. در آن روزها هم برنامهریزی شهری آنطور که باید علمی و هدفمند پیاده نمیشده است. قم هم جذابیتهای خاص خودش را برای مهاجرت داشته است. موضوع مهم این بوده که در آن زمان برنامهریزی برای ایجاد یک شهر با استانداردهای شهری و زیرساختهای صحیح اتفاق نیفتاده است. از همان روزها هدایت و برنامهریزی صحیحی در توسعه شهری نداشتیم.
وی اضافه کرد: بخش عمدهای از کسانی که به قم مهاجرت کرده بودند، ساکنان روستاها بودند که دانش کافی برای باید و نبایدهای زندگی شهری نداشتند. این موجب شد کسانی به سوء استفاده از شرایط پیش آمده بپردازند و با تفکیک غیر قانونی زمینهای زراعی و فروش آن خارج از ضوابط شهری به مردمی که دانش کافی نداشتهاند، بخشهایی از شهر را به صورت غیر اصولی به مناطق مسکونی تبدیل کنند. حاصل این است که امروز این مناطق بدون وجود زیرساختهای درمانی، فرهنگی، ورزشی، آموزشی، شهری و... به مناطق پرجمعیت تبدیل شدهاند.
در کنار تمام این مسایل نکته دیگری که وجود داشته این بوده که مردم این مناطق در ساختارهای حاکمیت شهر هیچ نفوذی نداشتهاند و مطالبات مشخصی را پیگیری نمیکردهاند. خیلی از نیازها برای افرادی که در این مناطق ساکن شدهاند، ملموس نبوده است.
به گفته رئیس کمیسیون برنامه و بودجه شورای اسلامی شهر قم در نتیجه این معضلات شهری و عقبماندگیها روی هم انباشته شده است.
وی گفت: مجموعه مدیریت قم از گذشته نگاهشان به حواشی شهر این بوده که اگر بخواهیم محرومیتها را رفع کنیم، مهاجرت بیرویه تشویق میشود و همین تفکر موجب متراکم شدن مسایل و مشکلات و ترویج محرومیتها شده است. هر چند در حال حاضر به ویژه با تاکیدات رهبر انقلاب رویکردها مقداری تغییر کرده است.
بختیاری در پاسخ به این سئوال که شهرداری در ایجاد این شرایط چقدر مقصر است؟ اظهار کرد: سیاستهای شهرسازی هم در این میان بسیار تاثیرگذارند. شما تصور میکنید چرا امروز منطقه 4 رونق بیشتری دارد؟ به این خاطر که در طرح تفصيلي قبل، ما اجازه بلندمرتبهسازی به این منطقه را دادهایم. در نتیجه برای افراد توجیه بیشتری داشته که سرمایههای خود را به این محلات ببرند. در نتیجه عمران و آبادی بیشتر شده است. حالا کسانی که طرح تفصيلي قبلی را نوشتهاند هم دلایلی داشتهاند اما بسیاری از این دلایل میتواند غلط باشد. نتیجه این مسایل توسعه نامتوازن شهر شده است. محرومتر شدن محرومها و غنیتر شدن محلات برخوردار. شما نگاه کنید شهرک قدس، زینالدین و ایثار دقیقا روی گسل هستند. ساختن اینهمه ساختمان اداری و مسکونی در چنین مناطقی چه توجیهی دارد؟ در برخی از این مناطق کوه را مسطح میکنند تا مناطق مسکونی بسازند.
وی با بیان اینکه بسیاری اوقات این کارها از سوی ادارات و نهادها صورت میگیرد تصریح کرد: در منطقه2،3، و 6 اینهمه زمین مسطح داریم که دسترسیها بهتر است و زیرساختها نیز فراهمتر اما باز تاکید دارند که توسعه شهر به سوی جنوب باشد. خب اینها جای پرسش دارد. تمام اینها نشان میدهد رویکردها مشکلات جدی دارد و نگاه باید عوض شود.
جوانان نیاز به راههایی برای گذران سالم اوقات فراغت دارند
بختیاری در پاسخ به اینکه چه موضوعی آسیبهای اجتماعی در این منطقه را تشدید کرده است؟ گفت: مهمترین موضوع کمبود امکانات است. در زمینه زیرساختهای ورزشی هم در منطقه نیروگاه به جز چند مورد محدودی که شهرداری زمینهایی را در اختیار تربیت بدنی و آموزش و پرورش داده، هنوز هیچ مجموعه کاملی نداریم. الآن در منطقه 4 تقریباً 15 استخر و سونا داریم، اما در منطقه امام خمینی(ره)، نیروگاه و ... هیچ خبری نیست. منطقه نیروگاه نیاز به یک ورزشگاه بزرگ دارد و جمعیت جوان این منطقه نیاز به راههایی برای گذراندن سالم اوقات فراغت خود دارند.
در حال حاضر مجتمع فرهنگی نور در نیروگاه تک چراغی است که یک سری از خدمات را ارائه میدهد ولی واقعیت این است که ضعفهای بسیاری در ارائه خدماتش وجود دارد. در زمینه فضاهای فرهنگی هم ضعفهای بسیاری وجود دارد. یک فرهنگسرا در این منطقه وجود ندارد. اگر هم بخواهند مجموعهای بسازند، باز سراغ منطقه 4 میروند. خوب مردم در آن مناطق که میتوانند نیازهای خود را از مسیرهای دیگر برطرف کنند.
وی با بیان اینکه حاشیهنشینی و فقر موجب شده نیازهای فرهنگی نیروگاه بیشتر باشد اظهار کرد: اعتیاد در این منطقه پررنگ به نظر میرسد و یکی از ریشههایش نبود امکانات کافی برای پر کردن اوقات فراغت است. وقتی جوان راهی برای گذراندن اوقات فراغتش ندارد، رفتن به سوی اعتیاد میتواند یکی از تبعات باشد.
لزوم مشارکت تمام دستگاهها برای تغییر وضع فرهنگی اجتماعی نیروگاه
بختیاری به برنامههای شورای اسلامی شهر در این منطقه اشاره کرد و گفت: تعریفی که پیش از این از شهرداری میشد، به مثابه یک نهاد خدماتی و عمرانی بود. یعنی سازمانی که باید زباله ببرد، آسفالت را تعمیر کند و ... با رویکرد جدید تعریفها تغییر کرده است.
شهرداری در حال تبدیل شدن به یک نهاد اجتماعی است و باید بار بخشی از مسایل اجتماعی را به دوش بکشد. این حرکت آغاز شده است. همین ایجاد یک فضا برای کارهای فرهنگی و اجتماعی در شهرداری یا راهاندازی سازمان فرهنگی ورزشی یک گام در این مسیر بود اما تا مدیریت واحد شهری محقق نشود، این موضوع امکان پذیر نخواهد بود. شما به شهرداری تهران نگاه نکنید. شهرداری تهران از گذشته ساختار قویتری در این موضوع داشته و بودجه بیشتری هم میتواند برای این امر اختصاص دهد.
وی افزود: بودجه شهرداری تهران در سال مثلاً 10 هزار میلیارد تومان است و خوب میشود رقم قابل توجهی برای این موضوع اختصاص داد اما شهرداریهای کوچکتر این قوت را ندارد. با اینهمه این نگاه باید وجود داشته باشد. اگر مدیریت واحد شهری محقق شود، سازمان بهزیستی یکی از زیرمجموعههای شهرداری میشود در نتیجه حمایت از مسایل فرهنگی و اجتماعی جزئی از وظیفه شهرداری میشود در حالیکه در حال حاضر اینطور نیست و میزان این حمایت به نگرش شخصی شهردار بستگی دارد.
از طرفی حضور مجموعههای اداری و دولتی در مناطق محروم، بسیاری از ساختارها را تقویت میکند. به عنوان مثال محدوده سوم خرداد و بلوار کارگر بعد از آمدن مجموعه شورا و معاونتهای شهرداری، تفاوتهای بسیاری ایجاد شده است. در حالی که دیگر دستگاهها هیچ کدام حاضر نشدند در این مناطق ساختمانهای خود را گسترش دهند. این سیاست همچنان وجود دارد. هنوز باور ندارند که باید کاری انجام دهند تا مناطق کمبرخوردار رونق یابند. خوب اینها عقبماندگیها را افزایش میدهد.
بختیاری در پایان گفت: برای تغییر وضعیت فرهنگی اجتماعی در این مناطق نیاز هست که تمام دستگاهها خودشان را مسئول بدانند. خیلی از کارها هم در حد حرف است. میگویند برنامه داریم اما باید دید این برنامهها چقدر تأثیرگذار بوده است.
این روزها کم کم بوی بهار، با لباسها و کفشهای چینی که مردم از زیر پلها و دستفروشها میخرند، میشودمی رسد. استقبال از بهار در محلهای که آوازه مشکلاتش آنقدر بلند است که حتی به گوش رهبری نیز رسیده و موجب دستور صریح ایشان برای پیگیری آن شده. حالا بعد از گذشت 3 سال البته کارهای خوبی انجام شده. مثالش بازگشاییها و طرحهای بزرگ و کوچک شهری است که ارزش افزوده املاک را بالا برده و مرز بین مناطق شهری را از بین میبرد اما تمام اینها در کنار نیازهایی که در این منطقه وجود دارد؛ حرفی است از هزاران.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «برق نیوز» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.