موانع و مشوقهای صادراتی صنعت برق زیر ذره بین
افزایش کارآیی نیروگاهها، اصلاح ضریب بار شبکه، هموار شدن منحنی بار و استفاده از تغییرات قیمت در اوقات پیک و غیرپیک از جمله اهدافی است که انگیزهها را در گسترش تبادلات برق در منطقه افزایش میدهد. اما در کنار این فرصتهای بالقوه موانع و چالشهایی وجود دارد که چنانچه مدنظر قرار گرفته نشوند، بهدست آوردن سهم مناسب از بازارهای منطقه میسر نخواهد بود. در گزارش پیشرو مشوقها و موانع صادراتی صنعت برق مورد بررسی قرار گرفته و همچنین عوامل موثر بر شناخت بازارها زیر ذرهبین قرار گرفته است.
به گزارش برق نیوز، ارزیابیها نشان میدهد تمایل کشورها به داشتن تبادلات برق را میتوان در چند محور اصلی «افزایش ضریب ظرفیت تولید اعضای شبکه»، «بالا رفتن قابلیت اعتماد سیستم و کاهش نیاز به ظرفیت ذخیره چرخان در شبکه»، «افزایش پایداری و قابلیت اطمینان در سیستم قدرت و ایجاد توانایی بازیابی سریع در سیستم در صورت وقوع اختلال»، «به میدان آمدن رقبای خارجی برای شرکتهای تولید برق داخلی هر کشور جهت کاهش هزینه تولید برق و افزایش بهرهوری»، «همبستگی بیشتر اقتصادی و فنی با شرکای تجاری و فراهم آمدن زمینه مناسبتر جهت توسعه روابط سیاسی»، «استفاده از پتانسیلهای موجود و بهرهبرداری بهینه از این امکانات در بخشهای تولید و انتقال» و «اصلاح ضریب بار شبکه» ردیابی کرد. با این وجود تمامی کشورها در شرایطی نیستند که قادر به استفاده از پتانسیلهای تبادل برق باشند. داشتن ظرفیتهای تولید اضافه بر مصرف داخلی و همچنین زیرساخت مناسب شبکه انتقال از الزامات اولیه تبادل برق است. کشورهایی که این مشخصات را ندارند، با توجه به نیاز برق بهعنوان یکی از نهادههای اصلی تولید و عامل اثرگذار و کلیدی بر رفاه بخش مصرفکننده و رفاه جامعه معمولا از واردات برق بهعنوان راهکار کوتاهمدت حل مشکل کمبود داخلی بهره میبرند؛ بنابراین هرچند که در بلندمدت تمایل غالب کشورها به تبادل برق است و بهدلیل استراتژیک بودن برق هیچ کشوری بهدنبال وابستگی صرف به واردات انرژی برق نیست، اما در کوتاه یا میانمدت برخی کشورها میتوانند صادرکننده برق و برخی دیگر واردکننده باشند. از آنجا که در پژوهش «سندیکای شرکتهای تولیدکننده برق» و «اتاق بازرگانی تهران» تمرکز اصلی بر صادرات برق است، در این گزارش مجموعه نکات مرتبط با صادرات برق در قالب سه گروه مشوقهای صادرات برق با اثرگذاری مثبت بر ایجاد انگیزه صادرات، موانع صادرات برق با اثرگذاری منفی بر این جریان و مولفههای موثر بر شناخت بازارهای صادراتی برق تقسیمبندی و ارائه شده است.
مشوقهای صادراتی
علاوه بر ویژگیهای مثبتی که برای تبادل برق بین دو کشور بیان شد، مواردی نیز هستند که مشخصا انگیزههای صادراتی در برق ایجاد میکند. ارزشافزوده بالاتر صادرات برق در مقایسه با صادرات سوخت اولیه: از جمله نقاط مثبتی که برای صادرات برق در مقایسه با صادرات سایر حاملهای انرژی، چون گاز تعریف میشود، افزایش ارزشافزوده با تبدیل انرژی اولیه به برق است. در کشورهایی که دسترسی مناسبی به منابع اولیه انرژی دارند (همچون ایران)، تا زمانیکه منابع ارزان سوخت به تولید برق اختصاص یابد، صادرات برق از ناحیه اختلاف قابلتوجه هزینه تمامشده تولید داخل نسبت به قیمت جهانی دارای مزیت اقتصادی-اجتماعی و قدرت رقابت است. هزینه تمامشده تامین برق در ساعات پیک از جمله مهمترین پارامترهایی است که در تصمیمگیری تبادل و صادرات برق میتواند تعیینکننده باشد. تفاوت سطح رشد صنایع زیربنایی در دو کشور: علاوه بر تفاوت قیمت انرژی در کشور مبدا و کشورهای هدف، تفاوت سطح رشد صنایع زیربنایی در دو کشور نیز در توسعه صادرات برق حائز اهمیت است. این مساله در کنار الگوی مصرف برق در بخشهای مختلف، مشخصا بر میزان تقاضا در کشور مقصد اثر مستقیم دارد و میتواند فرصتی برای صادرات برق ایجاد کند.
ترانزیت برق: باید دقت داشت نقشآفرینی در تجارت خارجی برق صرفا در تولید بالای آن و صادرات مازاد تولید به سایر کشورها نیست، بلکه ترانزیت این انرژی در منطقه و ایجاد تبادل برق برای کشورهای همجوار و هممنطقه با یکدیگر میتواند نقش بسزایی در تجارت خارجی برق ایران داشته باشد.
موانع صادراتی
بخشی از این موانع به مسائل درونی اداره بخش برق خصوصا در کشورهای در حال توسعه مرتبط است که علاوهبر اثرگذاری منفی بر عملکرد داخلی این صنعت از طریق ایجاد اختلالهای فنی و مالی، بر ظرفیتهای صادراتی نیز اثرگذارند و بخش دیگری نیز مرتبط با مسائل کشورها در فراهم آوردن پیششرطهای مورد نیاز برای صادرات برق هستند و از جمله این موانع کلی عبارتند از:
فقدان سیستم تعیین قیمت منعکسکننده هزینهها: سیستم تعیین قیمت ناکارآمد که در آن عایدیهای بهدست آمده از محل تعرفهها برای پوشش هزینههای تولید و انتقال برق کفایت نمیکند، یکی از مسائلی است که خصوصا در شرایطی که اداره بخش برق دولتی است در ایجاد مشکلات مالی سهم بالایی دارد. ناکارآمدی در تعیین دقیق قیمت، توانایی صنعت برق را برای بهبود کارآیی عملیات و سرمایهگذاری در ارتقای ظرفیتهای تولید، انتقال و توزیع برق تحتتاثیر قرار میدهد. این مساله همچنین انگیزههای ورود بخشخصوصی به تولید برق را حتی زمانیکه موانع قانونی ورود بخشخصوصی وجود نداشته باشد، از بین میبرد.
عملکرد مالی ضعیف صنعت برق: علاوهبر تحریفهای موجود در تعیین تعرفهها، ناکافی بودن عایدیهای صنعت برق ناشی از جمعآوری نشدن هزینه ارائه خدمات از طریق قبوض ارسالی نیز یکی از مشکلات اصلی صنعت برق در سیستمهای دولتی است. بخش بزرگی از این مشکل به سرقت برق توسط مصرفکنندگان مرتبط است. بهطور کلی، این دست تلفات الکتریکی میتواند شامل دستکاری در اندازهگیری میزان مصرف، اتصالات غیرقانونی به شبکه، تخلفات صورتحسابی مانند عدم پرداخت قبوض و تخطی از قانون باشد. گردش بدهی: گردش بدهی زمانی رخ میدهد که بهرهبردار شبکه با مشکلات مربوط به پرداختهای نقدی مواجه میشود و پرداختهای خود را به تامینکنندگان و اعتباردهندگان متوقف میکند. میزان این بدهیهای مالی انباشته شده در برخی کشورها قابلتوجه است و با ایجاد اختلال در انجام بهموقع هزینههای مورد نیاز در تولید برق، تاثیر منفی بر ظرفیتهای صادرات دارد.
مشارکت محدود بخشخصوصی: خصوصیسازی تولید برق همچنان بهعنوان یک تصمیم حساس در برخی از کشورها مطرح است. مشارکت محدود بخشخصوصی اثرات منفی متعددی بر شکلگیری همکاری و تجارت برونمرزی برق دارد. رقابت داخلی محدود سرعت ارتقای کارآمدی در بهرهبرداری و ثبات مالی بنگاههای فعال را کاهش میدهد. این مساله نگرانیهای موجود در زمینه ظرفیتهای در دسترس و کفایت عملکرد صادرکنندگان را افزایش میدهد. موانع ورود بازیگران جدید در یک بازار منطقهای، تحولات مربوط به حرکت از معاملات دولت با دولت به سمت افزایش رقابت را در صادرات برق متوقف میکند. از دیدگاه خریداران بالقوه در مبادلات برونمرزی برق، ساختار مالی ضعیف و ناکارآمدی عرضهکنندگان، احتمال وجود توانایی آنها را در ارائه سطح مطلوبی از خدمات کاهش میدهد که منجر به افزایش ریسکهای قابلتوجه در قراردادهای بینالمللی خرید برق میشود. از سوی دیگر، فروشندگان ممکن است با فشارهای سیاسی داخلی برای ارائه برق به قیمتهای بالاتر به خریداران خارجی روبهرو باشند خصوصا اگر در فرآیند تولید برق یا استفاده از خطوط انتقال یارانه دریافت کرده باشند یا در کشور مبدا گردش بدهی سنگین وجود داشته باشد. مجموعه این موارد میتواند اثر سوئی بر صادرات برق داشته باشد.
ضعف سیاستهای رگولاتوری یا فنی در ایجاد هماهنگی برای اتصال خطوط و شبکههای برق دو کشور: مقاومتهای شدید کشورهای واردکننده و در نتیجه تمایل به اعمال سیاستهای ضدرقابتی خصوصا محدود کردن دسترسی عرضهکنندگان خارجی به خطوط انتقال نیز از موانع جدی صادرات برق است. همچنین سیاستهای غیرمستقیم ناکارآمد داخلی در بخش برق در قابل تصمیمات موسسات نظارتی (رگولاتوری) میتوانند مانع ایجاد ظرفیتهای نهادی برای هماهنگی مبادلات برق با سایر کشورها شوند. افزایش هماهنگیها برای تجارت برق در منطقه نیازمند این است که رگولاتورهای ملی و بهرهبرداران سیستم برق توجه بیشتری به هماهنگی در جنبههای تکنیکی و نظارتی داشته باشند. تجارت موثر بینالمللی نیاز به توانایی انتقال برق، اطمینان از سرمایهگذاری در اتصال شبکه، حفظ یکپارچگی شبکه و جمعآوری و انتقال درآمدهای حاصله دارد. جنبههای بهرهبرداری مانند مدیریت بار، کدهای بهرهبرداری و دستورالعملهای مربوط به بهرهبرداری سیستم و دستورالعملهای انتقال داده باید به تدریج برای عملکرد پایدار سیستمهای انتقال در چنین شرایطی هماهنگ شوند. مسائل مرتبط با هماهنگی اساسا و به ذات مسائلی سیاستی هستند. قوانین و فرآیندهای مربوط بهدسترسی به خطوط انتقال و نرخ آن تاثیر بسزا روی دسترسی به بازار دارد. عنصر مهم دیگر مرجع حل اختلافات بهخصوص در زمینه عملکرد قراردادهای صادرات برق است.
عوامل موثر بر شناخت بازارها
بهطور کلی، مجموعهای از عوامل وجود دارند که در تعیین جذابیت یک بازار برای صادرات برق ایفای نقش میکنند. این عوامل در سهدسته «جذابیت تقاضا»، «جذابیت دسترسی» و «جذابیت رقابت» تقسیمبندی و تشریح میشوند. جذابیت تقاضا: بُعد جذابیت تقاضا به بررسی میزان تقاضا در بازار هدف اشاره دارد. دو عامل کلیدی جذابیت تقاضا در کشور هدف عبارت است از «معیار اندازه بازار» و «معیار رشد بالقوه بازار». سنجش اندازه بازار براساس نیازمندیهای بازار مربوط به کالای مورد مطالعه صورت میپذیرد. پس از تعیین اندازه بازار که نیاز فعلی بازار را نشان میدهد، لازم است تا رشد بالقوه بازار و فرصتهایی که میتواند در آینده بهواسطهای این رشد برای صادرکننده برق ایجاد شود نیز مورد بررسی قرار گیرند. جذابیت دسترسی: دسترسی به بازار عموما با جنبههای تعرفهای آن معرفی شده است،
مشوقهای صادراتی
علاوه بر ویژگیهای مثبتی که برای تبادل برق بین دو کشور بیان شد، مواردی نیز هستند که مشخصا انگیزههای صادراتی در برق ایجاد میکند. ارزشافزوده بالاتر صادرات برق در مقایسه با صادرات سوخت اولیه: از جمله نقاط مثبتی که برای صادرات برق در مقایسه با صادرات سایر حاملهای انرژی، چون گاز تعریف میشود، افزایش ارزشافزوده با تبدیل انرژی اولیه به برق است. در کشورهایی که دسترسی مناسبی به منابع اولیه انرژی دارند (همچون ایران)، تا زمانیکه منابع ارزان سوخت به تولید برق اختصاص یابد، صادرات برق از ناحیه اختلاف قابلتوجه هزینه تمامشده تولید داخل نسبت به قیمت جهانی دارای مزیت اقتصادی-اجتماعی و قدرت رقابت است. هزینه تمامشده تامین برق در ساعات پیک از جمله مهمترین پارامترهایی است که در تصمیمگیری تبادل و صادرات برق میتواند تعیینکننده باشد. تفاوت سطح رشد صنایع زیربنایی در دو کشور: علاوه بر تفاوت قیمت انرژی در کشور مبدا و کشورهای هدف، تفاوت سطح رشد صنایع زیربنایی در دو کشور نیز در توسعه صادرات برق حائز اهمیت است. این مساله در کنار الگوی مصرف برق در بخشهای مختلف، مشخصا بر میزان تقاضا در کشور مقصد اثر مستقیم دارد و میتواند فرصتی برای صادرات برق ایجاد کند.
ترانزیت برق: باید دقت داشت نقشآفرینی در تجارت خارجی برق صرفا در تولید بالای آن و صادرات مازاد تولید به سایر کشورها نیست، بلکه ترانزیت این انرژی در منطقه و ایجاد تبادل برق برای کشورهای همجوار و هممنطقه با یکدیگر میتواند نقش بسزایی در تجارت خارجی برق ایران داشته باشد.
موانع صادراتی
بخشی از این موانع به مسائل درونی اداره بخش برق خصوصا در کشورهای در حال توسعه مرتبط است که علاوهبر اثرگذاری منفی بر عملکرد داخلی این صنعت از طریق ایجاد اختلالهای فنی و مالی، بر ظرفیتهای صادراتی نیز اثرگذارند و بخش دیگری نیز مرتبط با مسائل کشورها در فراهم آوردن پیششرطهای مورد نیاز برای صادرات برق هستند و از جمله این موانع کلی عبارتند از:
فقدان سیستم تعیین قیمت منعکسکننده هزینهها: سیستم تعیین قیمت ناکارآمد که در آن عایدیهای بهدست آمده از محل تعرفهها برای پوشش هزینههای تولید و انتقال برق کفایت نمیکند، یکی از مسائلی است که خصوصا در شرایطی که اداره بخش برق دولتی است در ایجاد مشکلات مالی سهم بالایی دارد. ناکارآمدی در تعیین دقیق قیمت، توانایی صنعت برق را برای بهبود کارآیی عملیات و سرمایهگذاری در ارتقای ظرفیتهای تولید، انتقال و توزیع برق تحتتاثیر قرار میدهد. این مساله همچنین انگیزههای ورود بخشخصوصی به تولید برق را حتی زمانیکه موانع قانونی ورود بخشخصوصی وجود نداشته باشد، از بین میبرد.
عملکرد مالی ضعیف صنعت برق: علاوهبر تحریفهای موجود در تعیین تعرفهها، ناکافی بودن عایدیهای صنعت برق ناشی از جمعآوری نشدن هزینه ارائه خدمات از طریق قبوض ارسالی نیز یکی از مشکلات اصلی صنعت برق در سیستمهای دولتی است. بخش بزرگی از این مشکل به سرقت برق توسط مصرفکنندگان مرتبط است. بهطور کلی، این دست تلفات الکتریکی میتواند شامل دستکاری در اندازهگیری میزان مصرف، اتصالات غیرقانونی به شبکه، تخلفات صورتحسابی مانند عدم پرداخت قبوض و تخطی از قانون باشد. گردش بدهی: گردش بدهی زمانی رخ میدهد که بهرهبردار شبکه با مشکلات مربوط به پرداختهای نقدی مواجه میشود و پرداختهای خود را به تامینکنندگان و اعتباردهندگان متوقف میکند. میزان این بدهیهای مالی انباشته شده در برخی کشورها قابلتوجه است و با ایجاد اختلال در انجام بهموقع هزینههای مورد نیاز در تولید برق، تاثیر منفی بر ظرفیتهای صادرات دارد.
مشارکت محدود بخشخصوصی: خصوصیسازی تولید برق همچنان بهعنوان یک تصمیم حساس در برخی از کشورها مطرح است. مشارکت محدود بخشخصوصی اثرات منفی متعددی بر شکلگیری همکاری و تجارت برونمرزی برق دارد. رقابت داخلی محدود سرعت ارتقای کارآمدی در بهرهبرداری و ثبات مالی بنگاههای فعال را کاهش میدهد. این مساله نگرانیهای موجود در زمینه ظرفیتهای در دسترس و کفایت عملکرد صادرکنندگان را افزایش میدهد. موانع ورود بازیگران جدید در یک بازار منطقهای، تحولات مربوط به حرکت از معاملات دولت با دولت به سمت افزایش رقابت را در صادرات برق متوقف میکند. از دیدگاه خریداران بالقوه در مبادلات برونمرزی برق، ساختار مالی ضعیف و ناکارآمدی عرضهکنندگان، احتمال وجود توانایی آنها را در ارائه سطح مطلوبی از خدمات کاهش میدهد که منجر به افزایش ریسکهای قابلتوجه در قراردادهای بینالمللی خرید برق میشود. از سوی دیگر، فروشندگان ممکن است با فشارهای سیاسی داخلی برای ارائه برق به قیمتهای بالاتر به خریداران خارجی روبهرو باشند خصوصا اگر در فرآیند تولید برق یا استفاده از خطوط انتقال یارانه دریافت کرده باشند یا در کشور مبدا گردش بدهی سنگین وجود داشته باشد. مجموعه این موارد میتواند اثر سوئی بر صادرات برق داشته باشد.
ضعف سیاستهای رگولاتوری یا فنی در ایجاد هماهنگی برای اتصال خطوط و شبکههای برق دو کشور: مقاومتهای شدید کشورهای واردکننده و در نتیجه تمایل به اعمال سیاستهای ضدرقابتی خصوصا محدود کردن دسترسی عرضهکنندگان خارجی به خطوط انتقال نیز از موانع جدی صادرات برق است. همچنین سیاستهای غیرمستقیم ناکارآمد داخلی در بخش برق در قابل تصمیمات موسسات نظارتی (رگولاتوری) میتوانند مانع ایجاد ظرفیتهای نهادی برای هماهنگی مبادلات برق با سایر کشورها شوند. افزایش هماهنگیها برای تجارت برق در منطقه نیازمند این است که رگولاتورهای ملی و بهرهبرداران سیستم برق توجه بیشتری به هماهنگی در جنبههای تکنیکی و نظارتی داشته باشند. تجارت موثر بینالمللی نیاز به توانایی انتقال برق، اطمینان از سرمایهگذاری در اتصال شبکه، حفظ یکپارچگی شبکه و جمعآوری و انتقال درآمدهای حاصله دارد. جنبههای بهرهبرداری مانند مدیریت بار، کدهای بهرهبرداری و دستورالعملهای مربوط به بهرهبرداری سیستم و دستورالعملهای انتقال داده باید به تدریج برای عملکرد پایدار سیستمهای انتقال در چنین شرایطی هماهنگ شوند. مسائل مرتبط با هماهنگی اساسا و به ذات مسائلی سیاستی هستند. قوانین و فرآیندهای مربوط بهدسترسی به خطوط انتقال و نرخ آن تاثیر بسزا روی دسترسی به بازار دارد. عنصر مهم دیگر مرجع حل اختلافات بهخصوص در زمینه عملکرد قراردادهای صادرات برق است.
عوامل موثر بر شناخت بازارها
بهطور کلی، مجموعهای از عوامل وجود دارند که در تعیین جذابیت یک بازار برای صادرات برق ایفای نقش میکنند. این عوامل در سهدسته «جذابیت تقاضا»، «جذابیت دسترسی» و «جذابیت رقابت» تقسیمبندی و تشریح میشوند. جذابیت تقاضا: بُعد جذابیت تقاضا به بررسی میزان تقاضا در بازار هدف اشاره دارد. دو عامل کلیدی جذابیت تقاضا در کشور هدف عبارت است از «معیار اندازه بازار» و «معیار رشد بالقوه بازار». سنجش اندازه بازار براساس نیازمندیهای بازار مربوط به کالای مورد مطالعه صورت میپذیرد. پس از تعیین اندازه بازار که نیاز فعلی بازار را نشان میدهد، لازم است تا رشد بالقوه بازار و فرصتهایی که میتواند در آینده بهواسطهای این رشد برای صادرکننده برق ایجاد شود نیز مورد بررسی قرار گیرند. جذابیت دسترسی: دسترسی به بازار عموما با جنبههای تعرفهای آن معرفی شده است،
با وجود این منظور از جذابیت دسترسی میتواند فراهم بودن بسترهای فنی و قانونی باشد. موقعیت نیروگاههایی که در داخل کشور قرار دارند و فواصل آنها نسبت به مرزهای مشترک با کشورهای منتخب میتواند از نظر تعرفههایی که باید پرداخت شوند (تعرفه خدمات انتقال، تعرفه ترانزیت) تاثیر بسزایی در تعیین سناریوهای صادرات برق داشته باشد. از این زاویه، میتوان از سه معیار دسترسی قانونی، دسترسی فنی و دسترسی هزینهای برای اندازهگیری جذابیت دسترسی استفاده کرد. دسترسی قانونی شامل مجموعهای از معیارهای کیفی مربوط به وجود بسترهای قانونی نظیر قانون تجارت، قانون صادرات و واردات بهویژه در حوزه برق، دستورالعمل حل اختلاف و قوانین مدون مبادلات برق است.
از سوی دیگر، نکته بسیار مهمی که دسترسیپذیری به یک بازار را تحتالشعاع قرار میدهد، سیاستهای کشور مقصد مبنی براستفاده از برق وارداتی است. از اینرو، سیاستهای تبادل برق داخلی و بینالمللی و زیرساخت تجارت برق نیز حائز اهمیت هستند. در زمینه دسترسی فنی با توجه به اینکه تنها مسیر توزیع کالای تولید شده توسط نیروگاههای داخلی، خطوط مواصلاتی مابین کشورها و پس از آن وجود شبکه سراسری مناسب در هر کشور برای توزیع برق وارداتی به مصرفکنندگان داخلی است؛ بنابراین بررسی ظرفیت خطوط مواصلاتی، برنامه توسعه شبکه داخلی و برنامه توسعه خطوط مواصلاتی ضروری بهنظر میرسد. درنهایت دسترسی هزینهای بر مبنای نرخ تعرفه انتقال و نرخ ترانزیت مورد سنجش قرار میگیرد.
جذابیت رقابت: مهمترین عامل که میتواند رقابت را در یک بازار جهتدهی کند، قیمتهای ارائهشده توسط شرکتها و سرمایهگذاران رقیب است. از سوی دیگر، کالاهای دیگری که میتوانند با کالای ارائهشده رقابت کنند و بازار تقاضا را دستخوش تغییر کنند، میتوانند از جذابیت بازار تعیینشده بکاهند. با این دو رویکرد، دو معیار با عناوین رقابتپذیری قیمتی و محیط رقابتی از حیث کالای جایگزین برای تعیین جذابیت رقابت میتوان تعریف کرد. در بحث رقابتپذیری قیمتی، تعیین قیمت مناسب برای صادرات برق به نحوی که قابل رقابت با قیمتهای تمام شده داخلی در کشور مقصد باشد و نیز قابلیت توجیه مصرف سوخت در ازای صادرات برق را داشته باشد، امری ضروری است؛ بنابراین قیمت برق مبادلاتی و قیمت تمامشده برق در کشور هدف باید مورد بررسی قرار گیرند.
جذابیت رقابت: مهمترین عامل که میتواند رقابت را در یک بازار جهتدهی کند، قیمتهای ارائهشده توسط شرکتها و سرمایهگذاران رقیب است. از سوی دیگر، کالاهای دیگری که میتوانند با کالای ارائهشده رقابت کنند و بازار تقاضا را دستخوش تغییر کنند، میتوانند از جذابیت بازار تعیینشده بکاهند. با این دو رویکرد، دو معیار با عناوین رقابتپذیری قیمتی و محیط رقابتی از حیث کالای جایگزین برای تعیین جذابیت رقابت میتوان تعریف کرد. در بحث رقابتپذیری قیمتی، تعیین قیمت مناسب برای صادرات برق به نحوی که قابل رقابت با قیمتهای تمام شده داخلی در کشور مقصد باشد و نیز قابلیت توجیه مصرف سوخت در ازای صادرات برق را داشته باشد، امری ضروری است؛ بنابراین قیمت برق مبادلاتی و قیمت تمامشده برق در کشور هدف باید مورد بررسی قرار گیرند.
محیط رقابتی از حیث کالای جایگزین را باید با دیدگاه ظریفتری مورد مطالعه قرار داد. سوخت گاز طبیعی، منبعی برای تولید برق در ایران است که در بسیاری از کشورهای منطقه نیز بهعنوان سوخت اصلی نیروگاهی مورد استفاده قرار میگیرد. از آنجا که بحث صادرات گاز و مصرف آن در داخل در سالهای اخیر موضوع بحثبرانگیز در حوزه انرژی بوده است، بنابراین نیاز است تا در تعیین گزینههای مناسب برای صادرات برق نیز مورد بررسی قرار گیرد. برای بررسی این ابعاد میتوان به ترکیب سوخت برای تولید برق و نسبت قیمت گاز صادراتی به قیمت برق صادراتی توجه کرد.
منبع: دنیای اقتصاد
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «برق نیوز» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.