۳ پرسش کلیدی پیرامون تبدیل ایران به قطب انرژی منطقه
مجموع پتانسیل عظیم ایران در حوزه حاملهای انرژی نظیر برق و نیاز کشورهای همسایه از جمله عواملی است که میتواند ایران را به بازیگر قدرتمند انرژِی غرب آسیا تبیدل کند. اما اتخاذ سیاستهای ناصحیح در حوزه انرژی در طول سالهای گذشته سبب شده تا کشور از جایگاه واقعی خود در بازار انرژی منطقه فاصله بگیرد. متاسفانه در همین مدت بسیاری از همسایگان و حتی کشورهای خارجی که کیلومترها با منطقه ما فاصله دارند، از غفلت ایران استفاده کرده و به فکر قبضه کردن بازار انرژی منطقه هستند.

به گزارش برق نیوز، ایران در یکی از حساسترین موقعیتهای جغرافیای سیاسی جهان قرار گرفته است، به گونهای که مناطق ژئوپلیتیکی فعالی با کارکردهای گسترده و متعدد گرداگرد آن را فرا گرفته و کشور را کانون جاذبه دیپلماسی منطقهای و جهانی تبدیل کرده است. این موقعیت راهبردی در روندهای اقتصادی و سیاسی کشورهای پیرامون نقش اساسی ایفا میکند.
به طور کلی ایران با ۷ کشور پاکستان، افغانستان، ترکمنستان، آذربایجان، ارمنستان، ترکیه و عراق مرز خاکی دارد و شمار کشورهایی که با کشور ما مرز آبی دارند به ۹ کشور میرسد، همین مسئله سبب شده تا زمین نقشآفرینی ایران در ارتباط با همسایگان پر تعداد، پر رنگتر از همیشه شود.
با توجه به موارد ذکر شده پیرامون موقعیت استثنایی جغرافیای سیاسی کشور، استفاده از این موقعیت در تبدیل شده کشور به قطب انرژی منطقه مسئلهای امکانپذیر تلقی میشود.
دست برتر ایران در حوزه موقعیت جغرافیای سیاسی تنها نقطه قوت کشور به حساب نمیآید و موجود بودن ذخایر بیشمار زیرزمینی، نظیر معادن فلزی و غیر فلزی، مخازن سوختهای فسیلی نظیر نفت و گاز طبیعی و منابع انرژی تجدیدپذیر از دیگر نقاط قوت کشور به حساب میآید.
زمانیکه شما از یک موقعیت جغرافیای راهبردی به همراه منابع پر تعداد تامین انرژی بهرهمند باشید، طبیعتا میتوانید به قطب تامین انرژی کشورهای همجوار خود تبدیل شوید.
در شرایطی که ایران از هر دو نعمت مذکور یعنی جغرافیای سیاسی خاص و منابع انرژی گسترده بهرمند است، اما تاکنون نه تنها نتوانسته زمینه تامین انرژی منطقه را فراهم کرده و به بازیگر قدرتمند در عرصه انرژی تبدیل شود، بلکه در مواقعی در تامین انرژی داخل کشور نیز دچار بحران شده است.
در همین راستا در قالب این گزارش قصد داریم به ۳ پرسش کلیدی پیرامون تبدیل شدن ایران به قطب انرژی منطقه پاسخ دهیم.
اولین پرسش طرح شده پیرامون مسئله تبدیل شدن ایران به قطب انرژی منطقه پیرامون اهمیت این مسئله است. به عبارت دیگر چرا تبدیل شدن ایران به بازیگر قدرتمند در مسئله انرژی میتواند حائز اهمیت باشد.
در پاسخ به این سوال باید گفت، تولید زمینههای قدرت میتواند، همواره مدنظر کشورهای متفاوت تلقی شود. در همین رابطه مسئله امنیت انرژی یکی از اساسیترین نیازهای هر کشور به حساب میآید. در چنین شرایطی اگر زلف امنیت انرژی کشورهای منطقه به توان تولید حاملهای انرژی نظیر برق در ایران گره بخورد، میتوان از منبع قدرت قابل توجهی در سایر مناسبات سیاسی و اقتصادی بهرهبرد.
علاوه بر آن تامین انرژی کشورهای منطقه میتواند زمینه توسعه زیرساختهای اقتصادی در این کشورها را فراهم کرده و زمینه توسعه تجارت کشور با همسایگان بیش از گذشته مهیا شود. در همین راستا، سیما غفاری، کارشناس انرژی در بیان این نکته که تامین انرژی کشورهای منطقه میتواند ظرفیت مقصدهای صادراتی کشور را بیش از گذشته افزایش دهد، گفت: «زمانیکه شما انرژی کشوری نظیر افغانستان را تامین کنید و توسعه زیرساختهای اقتصادی در این کشور به واسطه انرژی یاد شده گسترش یابد، شاهد افزایش امینت در این کشور و افزایش تبادلات تجاری با این منطقه خواهیم بود.»
این کارشناس انرژی تاکید کرد: «توسعه تجارت میان دو کشور ناشی از اتصال شبکههای تولید و توزیع انرژی میتواند تاثیر بسیار مثبتی بر اقتصاد کشورها داشته باشد.»
پس از آگاهی از اهمیت مسئله تبدیل شدن ایران به قطب تولید انرژی کشور به سراغ پرسش دوم پیرامون این مسئله میرویم که چرا تاکنون ایران تبدیل به قطب انرژی منطقه نشده است.
در ابتدا و پیش از پاسخ به پرسش مذکور، توجه به یک مثال میتواند موضوع را شفافتر کند. خودروی مدل بالایی را تصور کنید که به راحتی میتواند به سرعت بالا دست پیدا کند، اما توسط راننده در یک جاده خاکی پر دستانداز هدایت میشود.
وضعیت کشور ایران در حوزه انرژی نیز دقیقا مشابه همان ماشین مدل بالا است. به عبارت دیگر در حالی که شمار منابع تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر تولید انرژی در ایران از حساب و کتاب خارج است، اما سیاستگذاری غلط در این حوزه سبب شده تا تامین نیازهای اساسی انرژی داخل کشور با مشکلات گستردهای مواجه شود.
به عنوان مثال یکی از سیاستهای غلطی که سالها به محل تخریب صنایع مرتبط با انرژی نظیر صنعت برق تبدیل شده، مسئله تعرفهگذاری حاملهای انرژی است. در حقیقت در کشور ما هیچیک از حاملهای انرژی به قیمت تمام شده تولید و توزیع به دست مشترکان نمیرسد و قیمت فروش این محصولات اختلاف معناداری با قیمت تمام شده این محصولات دارد. برای مثال، قیمت تمام شده تولید و توزیع هر کیلووات ساعت برق در کشور با احتساب هزینه انرژی معادل ۷۰۰ تومان است، اما مشترکان به طور میانگین تنها ۷۰ تومان برای این مقدار انرژی پرداخت میکنند.
مابه التفاوت هزینه تمام شده تولید و توزیع و قیمت اندک فروش محصول رقمی است که در قالب یارانه انرژی و توسط دولت پرداخت میشود. این رقم سنگین سبب شده تا در سال ۹۹، بخش دولتی بیش از ۸۶ میلیارد دلار از منابع خود را صرف پرداخت یارانه انرژی کند. برای آگاهی از رقم پرداخت شده بهتر است بدانید با ۸۶ میلیارد دلار میتوان ۲ مرتبه کل سهام شرکت جنرال الکتریک آمریکا را خریداری کرد.
با توجه به اینکه بسته به میزان مصرف، هر مشترک با مصرف بیشتر از یارانه انرژی بیشتر بهره میبرد، لذا شاید بتوان گفت، رقمی معادل ارزش کل سهام شرکت جنرال الکتریک هر سال از بیت المال به جیب پرمصرفهایی که عمدتا از اقشار پردرآمد کشور به حساب میآیند هدایت میشود.
مسئله تعرفهگذاری نامطلوب صنعت انرژی سبب شده تا بسیاری از فعالیتهای این حوزه ارزش اقتصادی ذاتی خود را از دست داده و سرمایهگذاران بخش خصوصی و دولتی علاقهای به ورود در آن نداشته باشند. همین مسئله سبب شده تا ظرفیت قابل توجه کشور در تولید حاملهای انرژی نظیر برق مورد استفاده قرار نگرفته و نه تنها زمینه تبدیل شدن ایران به قطب انرژی منطقه میسر نشود بلکه در مقاطعی، تامین انرژی داخل کشور نیز با مشکلات عدیدهای مواجه شود.
اتخاذ سیاستهای ناصحیح در حوزه انرژی در طول سالهای گذشته سبب شده تا کشور از جایگاه واقعی خود در بازار انرژی منطقه فاصله بگیرد. متاسفانه در همین مدت بسیاری از همسایگان و حتی کشورهای خارجی که کیلومترها با منطقه ما فاصله دارند، از غفلت ایران استفاده کرده و به فکر قبضه کردن بازار انرژی منطقه باشند.
در این بین عقد قراردادهای بسیاری بین شرکتهای آلمانی و آمریکایی با کشورهای غرب آسیا و همچنین تفاهمنامههای پرتعداد تامین برق کشورهای همسایه نظیر توافق ۱۰۰۰ مگاواتی اردن و عراق خبر از تلاش این کشورها در سایه غفلت ایران میدهد.
با آگاهی از موقعیت کنونی ایران در مسیر تبدیل شدن به قطب انرژی منطقه به سراغ پاسخ به پرسش سوم میرویم: آیا در حال حاضر تبدیل شدن به قطب انرژی منطقه برای ایران امکان پذیر است یا خیر؟
واقعیت آن است که ظرفیت عظیم تولید و توزیع حاملهای انرژی نظیر برق در کشور به صورتی است که به راحتی و با اتخاذ راهکارهای صحیح میتوان به این مهم دست پیدا کرد. برای مثال، در شرایطی که تنها ۳۵ درصد از مردم افغانستان از نعمت برق به صورت مقطعی استفاده میکنند، اما شبکه برق ایران نزدیک به ۹۹ درصد از جمعیت کشور را تحت پوشش قرار داده و ایران بزرگترین شبکه توزیع برق منطقه را به خود اختصاص داده است.
از سوی دیگر ظرفیت نصب شده برق ایران در حال حاضر بیش از ۸۵ هزار مگاوات برآورد میشود، اما شبکه برق کشور عراق تنها نزدیک به ۲۰ درصد از توان تولید برق کشور ایران را در قالب ظرفیت نصب شده در اختیار دارد.
این پتانسیل عظیم تولید برق در شرایطی رقم میخورد که بسیاری از فرصتهای تولید این حامل انرژی نظیر کریدور بادی شرق کشور به منظور نصب نیروگاه تولید برق بادی به طور جدی مورد بهرهبرداری گسترده قرار نگرفته است.
علاوه بر توان عظیم یاد شده در حوزه تبدیل شدن ایران به قطب انرژی منطقه باید به نیاز جدی کشورهای همسایه به حاملهای انرژی نیز توجه جدی شود. در حقیقت کشوری نظیر عراق در همسایگی ما معادل ۱۷ هزار مگاوات به انرژی برق نیاز دارد که میتواند در ایران تولید شود.
این ظرفیت عظیم تولید برق در کنار نیاز کشورهای همسایه با استفاده از توسعه یک شبکه قدرتمند به عنوان واسطه بین شبکه توزیع برق ایران و سایر کشورها میتواند، گام موثری در تبدیل ایران به قطب انرژی منطقه تلقی شود.
در همین راستا علیرضا غفوری فرد، کارشناس انرژی ضمن اشاره به ظرفیت عظیم تولید برق ایران گفت: «فارغ از بحثهای پیرامون راندمان کم نیروگاههای کشور و مباحث مدیریتی نظیر مدیریت شبکه گاز و برق، ما چیزی نزدیک به ۳۰ هزار مگاوات ظرفیت آزاد نیروگاهی داریم که تنها در پیک ۱ ماه تا ۲۰ روز مورد استفاده قرار میگیرد.»
این کارشناس انرژی ادامه داد: «در کمترین حالت ما یک همسایه مشترکی داریم که تا ۱۷ گیگاوات نیاز به برق دارد، اگر ما این میزان برق را با کمترین قیمت برق صادراتی یعنی ۵ سنت برای هر کیلووات صادر کنیم، یک بازار حداقل ۲ میلیارد دلاری برای صادرات برق را در کنار خود داریم.»
در حال حاضر، ظرفیت مناسب تولید حاملهای انرژی نظیر برق از یک سو و نیاز کشورهای همسایه از سوی دیگر تنها نیازمند سیاستگذاری دقیق است تا ایران را به قطب انرژی منطقه تبدیل کند.
این راهکارها در قالب موارد به دو دسته سیاستگذاری کلان و اقدامات اجرایی ردهبندی میشود. در همین راستا سیاستگذاری کلان نظیر ایجاد بستر صحیح دیپلماسی انرژی، شناسایی نیاز کشورهای همسایه و استقرار مدلهای قراردادی بلند مدت و همهجانبه میتواند بستر تبدیل ایران به قطب انرژی منطقه را مهیا کند.
از سوی دیگر، فعال کردن بخش خصوصی به منظور حضور فعال در بازار انرژی برق منطقه، حذف تصدیگری شرکتهای دولتی و تبدیل آنها به شتابدهنده فعالیت بخش خصوص نیز از جمله اقدامات اجرایی موثر به منظور ارتقای نقش آفرینی ایران به عنوان قطب انرژی منطقه به حساب میآید.
به طور کلی ایران با ۷ کشور پاکستان، افغانستان، ترکمنستان، آذربایجان، ارمنستان، ترکیه و عراق مرز خاکی دارد و شمار کشورهایی که با کشور ما مرز آبی دارند به ۹ کشور میرسد، همین مسئله سبب شده تا زمین نقشآفرینی ایران در ارتباط با همسایگان پر تعداد، پر رنگتر از همیشه شود.
با توجه به موارد ذکر شده پیرامون موقعیت استثنایی جغرافیای سیاسی کشور، استفاده از این موقعیت در تبدیل شده کشور به قطب انرژی منطقه مسئلهای امکانپذیر تلقی میشود.
دست برتر ایران در حوزه موقعیت جغرافیای سیاسی تنها نقطه قوت کشور به حساب نمیآید و موجود بودن ذخایر بیشمار زیرزمینی، نظیر معادن فلزی و غیر فلزی، مخازن سوختهای فسیلی نظیر نفت و گاز طبیعی و منابع انرژی تجدیدپذیر از دیگر نقاط قوت کشور به حساب میآید.
زمانیکه شما از یک موقعیت جغرافیای راهبردی به همراه منابع پر تعداد تامین انرژی بهرهمند باشید، طبیعتا میتوانید به قطب تامین انرژی کشورهای همجوار خود تبدیل شوید.
در شرایطی که ایران از هر دو نعمت مذکور یعنی جغرافیای سیاسی خاص و منابع انرژی گسترده بهرمند است، اما تاکنون نه تنها نتوانسته زمینه تامین انرژی منطقه را فراهم کرده و به بازیگر قدرتمند در عرصه انرژی تبدیل شود، بلکه در مواقعی در تامین انرژی داخل کشور نیز دچار بحران شده است.
در همین راستا در قالب این گزارش قصد داریم به ۳ پرسش کلیدی پیرامون تبدیل شدن ایران به قطب انرژی منطقه پاسخ دهیم.
اولین پرسش طرح شده پیرامون مسئله تبدیل شدن ایران به قطب انرژی منطقه پیرامون اهمیت این مسئله است. به عبارت دیگر چرا تبدیل شدن ایران به بازیگر قدرتمند در مسئله انرژی میتواند حائز اهمیت باشد.
در پاسخ به این سوال باید گفت، تولید زمینههای قدرت میتواند، همواره مدنظر کشورهای متفاوت تلقی شود. در همین رابطه مسئله امنیت انرژی یکی از اساسیترین نیازهای هر کشور به حساب میآید. در چنین شرایطی اگر زلف امنیت انرژی کشورهای منطقه به توان تولید حاملهای انرژی نظیر برق در ایران گره بخورد، میتوان از منبع قدرت قابل توجهی در سایر مناسبات سیاسی و اقتصادی بهرهبرد.
علاوه بر آن تامین انرژی کشورهای منطقه میتواند زمینه توسعه زیرساختهای اقتصادی در این کشورها را فراهم کرده و زمینه توسعه تجارت کشور با همسایگان بیش از گذشته مهیا شود. در همین راستا، سیما غفاری، کارشناس انرژی در بیان این نکته که تامین انرژی کشورهای منطقه میتواند ظرفیت مقصدهای صادراتی کشور را بیش از گذشته افزایش دهد، گفت: «زمانیکه شما انرژی کشوری نظیر افغانستان را تامین کنید و توسعه زیرساختهای اقتصادی در این کشور به واسطه انرژی یاد شده گسترش یابد، شاهد افزایش امینت در این کشور و افزایش تبادلات تجاری با این منطقه خواهیم بود.»
این کارشناس انرژی تاکید کرد: «توسعه تجارت میان دو کشور ناشی از اتصال شبکههای تولید و توزیع انرژی میتواند تاثیر بسیار مثبتی بر اقتصاد کشورها داشته باشد.»
پس از آگاهی از اهمیت مسئله تبدیل شدن ایران به قطب تولید انرژی کشور به سراغ پرسش دوم پیرامون این مسئله میرویم که چرا تاکنون ایران تبدیل به قطب انرژی منطقه نشده است.
در ابتدا و پیش از پاسخ به پرسش مذکور، توجه به یک مثال میتواند موضوع را شفافتر کند. خودروی مدل بالایی را تصور کنید که به راحتی میتواند به سرعت بالا دست پیدا کند، اما توسط راننده در یک جاده خاکی پر دستانداز هدایت میشود.
وضعیت کشور ایران در حوزه انرژی نیز دقیقا مشابه همان ماشین مدل بالا است. به عبارت دیگر در حالی که شمار منابع تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر تولید انرژی در ایران از حساب و کتاب خارج است، اما سیاستگذاری غلط در این حوزه سبب شده تا تامین نیازهای اساسی انرژی داخل کشور با مشکلات گستردهای مواجه شود.
به عنوان مثال یکی از سیاستهای غلطی که سالها به محل تخریب صنایع مرتبط با انرژی نظیر صنعت برق تبدیل شده، مسئله تعرفهگذاری حاملهای انرژی است. در حقیقت در کشور ما هیچیک از حاملهای انرژی به قیمت تمام شده تولید و توزیع به دست مشترکان نمیرسد و قیمت فروش این محصولات اختلاف معناداری با قیمت تمام شده این محصولات دارد. برای مثال، قیمت تمام شده تولید و توزیع هر کیلووات ساعت برق در کشور با احتساب هزینه انرژی معادل ۷۰۰ تومان است، اما مشترکان به طور میانگین تنها ۷۰ تومان برای این مقدار انرژی پرداخت میکنند.
مابه التفاوت هزینه تمام شده تولید و توزیع و قیمت اندک فروش محصول رقمی است که در قالب یارانه انرژی و توسط دولت پرداخت میشود. این رقم سنگین سبب شده تا در سال ۹۹، بخش دولتی بیش از ۸۶ میلیارد دلار از منابع خود را صرف پرداخت یارانه انرژی کند. برای آگاهی از رقم پرداخت شده بهتر است بدانید با ۸۶ میلیارد دلار میتوان ۲ مرتبه کل سهام شرکت جنرال الکتریک آمریکا را خریداری کرد.
با توجه به اینکه بسته به میزان مصرف، هر مشترک با مصرف بیشتر از یارانه انرژی بیشتر بهره میبرد، لذا شاید بتوان گفت، رقمی معادل ارزش کل سهام شرکت جنرال الکتریک هر سال از بیت المال به جیب پرمصرفهایی که عمدتا از اقشار پردرآمد کشور به حساب میآیند هدایت میشود.
مسئله تعرفهگذاری نامطلوب صنعت انرژی سبب شده تا بسیاری از فعالیتهای این حوزه ارزش اقتصادی ذاتی خود را از دست داده و سرمایهگذاران بخش خصوصی و دولتی علاقهای به ورود در آن نداشته باشند. همین مسئله سبب شده تا ظرفیت قابل توجه کشور در تولید حاملهای انرژی نظیر برق مورد استفاده قرار نگرفته و نه تنها زمینه تبدیل شدن ایران به قطب انرژی منطقه میسر نشود بلکه در مقاطعی، تامین انرژی داخل کشور نیز با مشکلات عدیدهای مواجه شود.
اتخاذ سیاستهای ناصحیح در حوزه انرژی در طول سالهای گذشته سبب شده تا کشور از جایگاه واقعی خود در بازار انرژی منطقه فاصله بگیرد. متاسفانه در همین مدت بسیاری از همسایگان و حتی کشورهای خارجی که کیلومترها با منطقه ما فاصله دارند، از غفلت ایران استفاده کرده و به فکر قبضه کردن بازار انرژی منطقه باشند.
در این بین عقد قراردادهای بسیاری بین شرکتهای آلمانی و آمریکایی با کشورهای غرب آسیا و همچنین تفاهمنامههای پرتعداد تامین برق کشورهای همسایه نظیر توافق ۱۰۰۰ مگاواتی اردن و عراق خبر از تلاش این کشورها در سایه غفلت ایران میدهد.
با آگاهی از موقعیت کنونی ایران در مسیر تبدیل شدن به قطب انرژی منطقه به سراغ پاسخ به پرسش سوم میرویم: آیا در حال حاضر تبدیل شدن به قطب انرژی منطقه برای ایران امکان پذیر است یا خیر؟
واقعیت آن است که ظرفیت عظیم تولید و توزیع حاملهای انرژی نظیر برق در کشور به صورتی است که به راحتی و با اتخاذ راهکارهای صحیح میتوان به این مهم دست پیدا کرد. برای مثال، در شرایطی که تنها ۳۵ درصد از مردم افغانستان از نعمت برق به صورت مقطعی استفاده میکنند، اما شبکه برق ایران نزدیک به ۹۹ درصد از جمعیت کشور را تحت پوشش قرار داده و ایران بزرگترین شبکه توزیع برق منطقه را به خود اختصاص داده است.
از سوی دیگر ظرفیت نصب شده برق ایران در حال حاضر بیش از ۸۵ هزار مگاوات برآورد میشود، اما شبکه برق کشور عراق تنها نزدیک به ۲۰ درصد از توان تولید برق کشور ایران را در قالب ظرفیت نصب شده در اختیار دارد.
این پتانسیل عظیم تولید برق در شرایطی رقم میخورد که بسیاری از فرصتهای تولید این حامل انرژی نظیر کریدور بادی شرق کشور به منظور نصب نیروگاه تولید برق بادی به طور جدی مورد بهرهبرداری گسترده قرار نگرفته است.
علاوه بر توان عظیم یاد شده در حوزه تبدیل شدن ایران به قطب انرژی منطقه باید به نیاز جدی کشورهای همسایه به حاملهای انرژی نیز توجه جدی شود. در حقیقت کشوری نظیر عراق در همسایگی ما معادل ۱۷ هزار مگاوات به انرژی برق نیاز دارد که میتواند در ایران تولید شود.
این ظرفیت عظیم تولید برق در کنار نیاز کشورهای همسایه با استفاده از توسعه یک شبکه قدرتمند به عنوان واسطه بین شبکه توزیع برق ایران و سایر کشورها میتواند، گام موثری در تبدیل ایران به قطب انرژی منطقه تلقی شود.
در همین راستا علیرضا غفوری فرد، کارشناس انرژی ضمن اشاره به ظرفیت عظیم تولید برق ایران گفت: «فارغ از بحثهای پیرامون راندمان کم نیروگاههای کشور و مباحث مدیریتی نظیر مدیریت شبکه گاز و برق، ما چیزی نزدیک به ۳۰ هزار مگاوات ظرفیت آزاد نیروگاهی داریم که تنها در پیک ۱ ماه تا ۲۰ روز مورد استفاده قرار میگیرد.»
این کارشناس انرژی ادامه داد: «در کمترین حالت ما یک همسایه مشترکی داریم که تا ۱۷ گیگاوات نیاز به برق دارد، اگر ما این میزان برق را با کمترین قیمت برق صادراتی یعنی ۵ سنت برای هر کیلووات صادر کنیم، یک بازار حداقل ۲ میلیارد دلاری برای صادرات برق را در کنار خود داریم.»
در حال حاضر، ظرفیت مناسب تولید حاملهای انرژی نظیر برق از یک سو و نیاز کشورهای همسایه از سوی دیگر تنها نیازمند سیاستگذاری دقیق است تا ایران را به قطب انرژی منطقه تبدیل کند.
این راهکارها در قالب موارد به دو دسته سیاستگذاری کلان و اقدامات اجرایی ردهبندی میشود. در همین راستا سیاستگذاری کلان نظیر ایجاد بستر صحیح دیپلماسی انرژی، شناسایی نیاز کشورهای همسایه و استقرار مدلهای قراردادی بلند مدت و همهجانبه میتواند بستر تبدیل ایران به قطب انرژی منطقه را مهیا کند.
از سوی دیگر، فعال کردن بخش خصوصی به منظور حضور فعال در بازار انرژی برق منطقه، حذف تصدیگری شرکتهای دولتی و تبدیل آنها به شتابدهنده فعالیت بخش خصوص نیز از جمله اقدامات اجرایی موثر به منظور ارتقای نقش آفرینی ایران به عنوان قطب انرژی منطقه به حساب میآید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «برق نیوز» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.