وضعیت تامین برق در پایتخت داعش
یک موتور برق را به مدت ۹ ساعت و به قیمت ۷ هزار [دینار]برای هر آمپر استفاده میکنند. اگر کسی هم برای شب برق بخواهد، قیمت هر آمپر در شب میشود ۱۷ هزار دینار.
سرويس بينالملل برق نيوز: سالم، یکی از ساکنین موصل، برایم تعریف می کند که چطور هزاران نفر از نیروهای داعش در ژوئن سال گذشته وارد شهر شدند؛ با چهره های پوشیده و سلاح به دست در همه ی خیابان ها مستقر شدند.
داعش از هر کسی که ارتباطی با نظام عراق داشت (حال چه نظامی بود و چه در یکی از بخش های دولتی کار می کرد) خواست به مسجد یا یکی از مراکز داعش برود و «توبه» خود را علنا اعلام کند. افراد جمع شدند، و متن توبه ای که یکی از افراد داعشی می خواند را یکصدا و با هم تکرار نمودند: «من از آن عمل کفر آمیزی که در آن بودم، اعلام برائت می کنم و شهادت می دهم که خدایی جز الله نیست و محمد، پیام آور اوست.»
یکی از جوانان موصلی تعریف می کند که نیروهای داعش یک افسر اطلاعاتی عراقی که توبه نکرده بود را دستگیر کردند و او را مجبور کردند که قبرش را خودش حفر کند و بعد با شلیک گلوله او را به قتل رساندند.
گشتی های داعش در همه ی شهر می چرخند و از مردم می خواهند که هر پرچمی جز پرچم داعش را پایین بیاورند.
چند نفری از نیروهای داعش در مقابل مردم می ایستند، یکی شان برای اطمینان دادن به مردم می گوید: «ما برادران شماییم، از چندین کشور مختلف به اینجا آمده ایم برای یاری شما، و زدودن کفر، و در هم شکستن شرک، و ارساء دین در جامعه.»
داعش اعلام کرده کسی حق ندارد سیگار بکشد. قلیانها را ضبط کرده و قهوه خانه هایی که محل کشیدن قلیان بود را بسته و به هر کس که مرتکب این گناه شود هشدار داده است.
داعش از پزشکان مرد متخصص زنان خواسته کارشان را تعطیل کنند و همین موجب شده که ازدحام شدیدی جلوی مطب های پزشکان زن ایجاد شود چراکه تعداد پزشکان زن به اندازه کافی نیست.
سالم می گوید داعش برگه ای به فروشندگان لباس های زنانه داده و در آن ذکر کرده: «مردان حق ندارند چیزی که به زنان مربوط است بفروشند (چه لباس چه لوازم آرایش).
تبلیغاتی که ربطی به زنان داشته باشد و استفاده از مانکن هایی که به شکل بدن زنان تولید شده اند هم ممنوع است. داعش همه ی آرایشگاه های زنانه را هم تعطیل کرده؛ تراشیدن ریش را هم برای مردان ممنوع اعلام نموده است.
داعش برای نشر تفکراتش از پخش رایگان کتابچه بین مردم استفاده می کند. در این کتابچه ها تفکرات و عقاید «دولت اسلامی» درج شده است. گذشته از این روش، داعش از دروس و سخنرانی هایی که در مدارس و خانه ها و مراکز «ارشادی» انجام می گیرد هم سود می برد.
ابواحمد یکی از اهالی داعش است که از سالیان دراز بر اقامه نماز به جماعت در مسجد مواظبت داشته است. می گوید: تا به حال با چنین صحنه ایی مواجه نبوده ایم. مساجد [در هر نماز] پر از جمعیت می شود، انگار که نماز جمعه است. دلیل این مسئله آن است که داعش به فروشندگان دستور داده است در ساعات نماز محل کسبشان را تعطیل کنند و برای خواندن نماز به مسجد بروند. هر کس هم بدون عذر، برای نماز به مسجد نرود مجازات می شود، حالا یا شلاق می خورد، یا جریمه ی مالی می شود و یا مغازه اش را می بندند.
اما چیزی که برای مردم موصل غافلگیر کننده بوده، انفجار مرقد یونس پیامبر و شیث پیامبر (علیهما السلام) و مراقد برخی از اولیای الهی است. این اماکن از ابنیه ی تاریخی و همچنین از نمادهای دینی منطقه محسوب می شدند و مردم موصل در روزهای عید برای زیارت به این اماکن مشرف می شدند. یکی از مصاحبه شوندگان صدایش را می آورد پایین و با احتیاط کنار گوش ما با صدای خیلی آرام می گوید: «اینها چطور جرئت کردند حرمت انبیا و اولیا را بشکنند؟ چطور مقابر آن ها را منفجر می کنند و توهین می کنند؟»
هنگام انفجار، یکی از نیروهای داعش فریاد می زده: «این ها نمادهای کفر بود و فقط مرتدانی به آنجا می رفتند که به خدا مشرک بودند و به مخلوقات متوسل می شدند.»
پیرمردی از اهالی موصل دستش را بالا می آورد و می گوید: «لا حول و لا قوة الا بالله. آیا ما این همه سال کافر بوده ایم؟ نکند این ها آمده اند و برای ما دین جدیدی آورده اند. آیا همه ی فقهای ما تا الان چیزی از دین نمی فهمیدند؟ آیا قدم اول برپا کردن دین تخریب مقابر و زیارتگاه های صالحان است یا آنکه قدم اول آن است که باید مردم را از جهل و ظلم و فقر نجات داد؟»
مردم عراق دچار نوعی شوک فرهنگی شده اند: داعش دارد به هویت فکری شان تعدی می کند و بخشی از میراث تاریخی آنان را از بین می برد.
در ماه رمضان امسال، داعش برپایی «دولت خلافت» را اعلام کرد. برخی از نیروهایش که از کشورهای حاشیه خلیج فارس و آسیای میانه به داعش پیوسته بودند، پس از این ماجرا به میدان های شهر آمده و گذرنامه ها و اوراق هویتی خود را پاره کرده و آتش زدند.
این نیروها با اعلام برائت از کشورهای «طواغیت» اعلام کردند که مرزهای «سایکس پیکو» [که پس از جنگ جهانی اول، مرزهای کشورهای عربی ایجاد شده از فروپاشی عثمانی را تعیین کرد] را به رسمیت نمی شناسند و بر بیعت خود با «خلیفه» ابراهیم عواد البدری معروف به ابوبکر البغدادی تأکید می کنند.
عید فطر امسال هم به سراغ مردم موصل آمد، اما این بار چهره ها تغییر کرده و حال و هوای مردم دگرگون شده بود. ابوثائر (از اهالی موصل) خیلی به یاد همسایه ی سابق و مسیحی اش ابووسیم می افتد و غصه می خورد: «از بیست سال پیش تا به حال، هر عید فطر خودش و همسرش به منزل ما می آمدند. بچه هایش با بچه های ما بازی می کردند و طوری بود که عید ما عید آنها هم بود. ما هم در اعیاد آنها برای تبریک به منزل آنها می رفتیم. با آنها گوشت می خوردیم و شب آغاز سال نو را با هم به شب نشینی بیدار می ماندیم. صریحا بگویم امسال اصلا مزه عید را حس نمی کنم. بچه ها هم سراغ دوستان مسیحی شان را می گیرند که با هم بازی کنند.»
ابوثائر ادامه می دهد: «داعش، سیستم زندگی ما را به هم زد. ما از وقتی به دنیا آمده بودیم عادت داشتیم روزهای عید به زیارت اهل قبور برویم. ولی امسال عید ناگهان دیدیم که چند نفری از نیروهای سازمان جلوی مقبره ها ایستاده اند و مردم را مجبور می کنند به خانه هایشان بازگردند و مدعی اند این رفتن به زیارت اهل قبور در روزهای عید یک «سنت سیئة» است و باید از شر آن خلاص شد.»
از یک استاد دانشگاه اهل موصل درباره ی نحوه ی تعامل داعش با عشایر پرسیدم و گفتم آیا داعش از تجربه های سابقش درس گرفته است؟ این استاد موصلی، جوابهایی داد که تا حدی با جواب مردم عادی متفاوت بود:
«به نظر می رسد نیروهای سازمان به نسبتِ قبل بیشتر آگاه شده اند چون سازمان تلاش دارد در کشتن اعضای گروه های مخالف نظام که با او از نظر فکری مخالفند خیلی اسراف به خرج ندهد. مثلا برخی میانجی ها توانستند درگیری های مسلحانه ای که بین داعش و ارتش نقشبندیة [بازمانده های نظام بعث و همکار داعش در تصرف موصل] به وجود آمده بود را جمع و جور کنند. ضمنا داعش دیگر در وحشی گری و قتل و اجرای حدود و عمل به شریعت، مثل سال های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۸ افراط به خرج نمی دهد. گذشته از این، داعش حتی با برخی از عشایری که طرفدار نظام بودند هم وارد گفتگو و هماهنگی شده (مثلا عشیره ی البومحل و عشیره ی الجغایفة). میزان هماهنگی اش با گروه های مسلح مخالف حکومت عراق هم به طرز واضحی افزایش پیدا کرده است، مثلا رهبران داعش از پیشروی در مناطقی که «منطقه نفوذ» و پایگاه عشایر معروف عراقی به شمار می رود اجتناب می کنند.
داعش در مدیریت زندگی مردم هم با «شورای غیرنظامی» [که پس از تصرف موصل تشکیل شد] همکاری می کند و دیگر گروه های مسلح موصل را به زور مجبور به بیعت نمی کند. مردم را هم مجبور نمی کند که پرچم دولت اسلامی را نصب کنند. داعش به خوبی از ماهیت و جوهره ی عشایری جمعه ی عراق (که با ماهیت و جوهر جامعه ی سوریه متفاوت است) آگاهی دارد.»
روایت های اهالی موصل تأکید دارند که داعش از اینکه مردم از اطرافش پراکنده شوند می ترسد، خصوصا که تعداد نیروهای داعش در موصل به نسبت نیروهای «بعث» و رزمندگان «عشایر» بسیار کمتر است. داعش از این هم می ترسد که عشایر عراقی «صحوات» [گروه های عشایری سنی ضد تکفیری ها] جدیدی ضدش به راه بیندازند. به راه افتادن این صحوات خواسته ی حکام سابق موصل از قبیل اثیل النجیفی است. به همین دلیل به نظر می رسد که عشایر عراقی [فعلا] برای داعش خط قرمز باشند.
روایتی جدید تر از موصلی تحت تصرف داعش
آنچه خواندیم روایتی دست اول بود از موصل تحت تصرف داعش در سه چهار ماه گذشته. اما ظاهرا داعش با تسلط بیشتر بر شهر، رویه اش را از آنچه در آن روزها عملی می کرد تندتر کرده است. خبرنگار روزنامه ی لبنانی النهار چند هفته پیش موفق شد با برقراری ارتباط با یک جوان موصلی با نام مستعار «ذنون» گزارشی جدید تر تهیه نماید. در گزارش او آمده است:
ذنون جوانی موصلی، ۲۵ ساله و مجرد است که در بخش فقیر نشین شهر زندگی می کند. پیش از این معلم بود ولی چون مدرسه اش در استان نینوی به دست نیروهای پیشمرگه افتاده و تبدیل به میدان نبرد شد، خود به خود کارش را از دست داد و الان به عنوان محافظ شبکه اینترنت در یک شرکت کار می کند. ذنون می گوید نیروهای پیشمرگه به اعراب اجازه ندادند به شهرهایی در نینوی که توسط پیشمرگه های آزاد شده بازگردند.
می پرسم: روزت را چطور می گذرانی؟
می گوید: «ساعت ده صبح بیدار می شوم. به سمت محل کارم می روم و در مسیر، از بازار شهر می گذرم. بعد از کار با رفقا، بیرون یا در منزل قرار می گذاریم. بعد برمی گردم منزل. این تقریبا هر روز تکرار می شود. گاهی هم با رفقا بازی کامپیوتری می کنیم.
می گویم چرا نمی روید به کافه و رستوران؟
توضیح می دهد: «نشستن در کافه و رستوران مسئله ی پیچیده ای شده. کسی حق ندارد سیگار بکشد چون ممنوع است. البته اگر ببینند سیگار می کشی سرت را نمی برند. پاکت سیگارت را می گیرند و می گویند برای خدا سیگار را ترک کن. این رفتار نیروهای معمولی شان است. اما اگر از نیروهای دیگری از داعش باشند، جریمه ات می کنند. البته جریمه به نسبت اینکه خودت سیگار بکشی یا اینکه فروشنده باشی فرق می کند.»
آیا فرقی بین نیروهای عادی و آنها وجود دارد؟
می گوید: «در موصل، داعش ارتش دارد و پلیس و پلیس راهنمایی و رانندگی اسلامی. نیروهای شبه رسمی هم هستند ولی نمی دانم اسمشان چیست. پلیس اقتصادی هم هست. اما آنها، مردان مسلح به سلاح کمری اند که در خیابان ها و بازارها می گردند. اکثر نیروهای این دیوان تازه جذب داعش شده اند و اهالی روستاها و مناطق حاشیه شهر موصل اند. اینها اساسا افراد گستاخ و متکبری هستند که مثل ارتش عراق با خشونت برخورد می کنند. در بینشان کرد و ترکمان و عرب و خارجی و حتی برخی ایزدی هایی که اعلام اسلام کرده اند، هم وجود دارد. لباس نظامی می پوشند و برخی هاشیان هم لباس افغانی به تن می کنند.»
ذنون می گوید: «یک بار هم به سمتمان تیراندازی شد. برای مان کمین گذاشتند و با فریاد شروع به تیراندازی کردند. اما وقتی فهمیدند چند نفر آدم عادی هستیم ولمان کردند. از ما عذرخواهی کردند. مدام عذرخواهی شان را تکرار می کردند. آدم باید حواسش را خیلی جمع کند.. اگر [به عنوان یک فرد سنی] مرتکب خطا شوی، می گویند می بخشیمت. اما به «روافض» (اصطلاحی که داعش برای پیروان اهل بیت به کار می برد) سرسوزنی رحم نمی کنند.»
از ذنون خواستم از برداشت عمومی مردم موصل برایم بگوید. گفت: «مردم قطعا راضی نیستند، چون زندگیشان در معرض انقراض است.» سپس یک ضرب المثل محلی به کار میبرد به این معنی که هر لحظه شایعهی تازه ای به جان اهالی میافتد. ذنون ادامه میدهد: «همهی کارهای ساخت و ساز تقریبا متوقف است. قیمت یک لیتر بنزین خوب به ۱۷۰۰ دینار میرسد (درحالیکه در بغداد ۴۵۰ دینار است). قیمت یک لیترِ سوری هم حدود ۱۰۰۰ دینار است. یک کپسول گاز ۳۸ هزار دینار شده است (در حالیکه در بغداد ۸ هزار دینار قیمت دارد). از حدود یک ماه پیش [از زمان مصاحبه] دیگر برق تولید داخل نداریم و مردم از موتور برق برای تولید برق استفاده میکنند. یک موتور برق را به مدت ۹ ساعت و به قیمت ۷ هزار [دینار]برای هر آمپر استفاده میکنند. اگر کسی هم برای شب برق بخواهد، قیمت هر آمپر در شب میشود ۱۷ هزار دینار. آب هم فقط هر دو روز یک بار وصل میشود. اما قیمت غذا پایین است و قیمت گوشت پایین آمده. در شهر غذافروشیهای متعدد هست، همینطور سبزی و میوه فروشی. دلیلش هم بالا رفتن تعداد مهاجرین و پایین آمدن فرصتهای شغلی است.
فروشندهی دست فروش بنزین هم زیاد شده. یک دستگاه پمپ بنزین میخرند، آن را پشت اتاقک کوچکی که به ماشینشان متصل شود نصب میکنند و راه میافتند و بنزین میفروشند.»
ذنون اضافه میکند: «لطفا حتما این را بنویس که من نمیتوانم همهی جوانب زندگی را برایتان شرح دهم. چون در هر وقتی چیزی اضافه میشود و چیزی کم میشود.»
از او میپرسم آیا پایین آمدن قیمت گوشت به دلیل «غنایم»ی است که به دست دولت اسلامی افتاده؟
میگوید: «در ابتدا دولت اسلامی غنائم را سر برید و گوشتشان را فروخت. بعد یک کشتارگاه راه انداخت و کشتار دام منحصر شد به همانجا. گوشتفروشها هم فقط می توانند از آنجا گوشت بخرند و به مردم بفروشند. یکی از دلایل پایین آمدن قیمت گوشت، گلههایی است که از سوریه به عراق آوردهاند و اینکه صادرات چهارپایان از مناطق تحت نفوذ دولت اسلامی به خارج ممنوع شده است.»
اما دولت اسلامی غیر از سیگار، دیگر چه «ممنوعات»ی در فهرستش دارد؟ ذنون موصلی در جواب میگوید که دولت اسلامی، اجازهی بازی دومینو و فروش بازیهای کامپیوتری را نمی دهد. قلیان و سیدیهای فیلم و بازی و مغازههای کافی نت هم ممنوع و تعطیل شده است. اصلاح موی سر با «خط انداختن» هم در پیرایشگاهها ممنوع شده است. یادمان باشد بستن مغازهها، موقع نماز هم اجباری است. تماس هم ممنوع است. سفر هم همینطور. فهرست ممنوعاتشان هم به صورت مستمر در حال به روزرسانی است!
میپرسم در سایهی سختگیری و تندرویهای دولت اسلامی، اوضاع جشنهای عروسی در موصل چطور است؟ میخندد و میگوید: «در موصلی چیزی بیشتر از جشن عروسی پیدا نمیشود!»
اما چطور ممکن است؟ باز میخندد و میگوید که هزینههای ازدواج به پایینترین حدش در سالیان گذشته رسیده چراکه نمیشود جشن عروسی [آنچنانی] و قبلش حنابندان گرفت. به عروس و داماد هم اجازه ی گرفتن عکس در آتلیه داده نمیشود. هزینهها منحصر شده به یک ماشین عروس و یک وعده شام در رستوران. غذا هم که گفتم به صورت کلی قیمتش کاهش پیدا کرده و هزینهاش اساسا مربوط است به قیمت کپسول گاز.
میپرسم پس چرا از فرصت پایین آمدن قیمتها استفاده نمیکند که زن بگیرد؟
میخندد و میگوید: «الان به ازدواج فکر نمیکنم. برای آینده آرزوها و طرحهایی دارم که فعلا عقب افتادهاند.»
دربارهی روش برخورد با زنان پرسیدم.
پاسخ داد که زنان روبنده میزنند، ولی پیرزنان در روبنده زدن فریبکاری میکنند و کسی هم کاری ندارد. یک مدت داعش به صورت مستقیم با زنان برخورد میکردند ولی این باعث به وجود آمدن مشکلاتی با اهالی شد به همین دلیل الان داعش فقط با مردان صحبت میکنند و آنها خودشان مسئله را با زنانشان مطرح میکنند. اکثر نیروهای داعش از جوانانی هستند که سنشان بیشتر از بیست سال نیست. البته برخیهایشان هم سنشان بالاست و از اهالی موصلاند.»
میپرسم آیا هنوز خانوادهها برای گذراندن اوقات فراغت به پیک نیک میروند؟
جواب میدهد که بیش از شصت درصد افراد، دیگر چنین کاری نمیکنند چون از شایعات در هراسند: «شایعات، ما را زیر آتش گرفته است. میگویند داعش میخواهد جوانان را برای عضویت در ارتشش جذب کند. میگویند حملهی ارتش [حکومت عراق] به شهر به زودی شروع میشود. تا الان که جذب اجباری نیرو به ارتش داعش وجود نداشته است، ولی نگرانیم که این شایعه تبدیل به حقیقت شود. این درحالی است که داعش پیوستن افراد داوطلب به خود را هم نمیپذیرد مگر با ضمانت دو نفر دیگر.»
یکی از دلایلی که باعث شده مردم برای پیکنیک بیرون نیایند، شایعهای است که میگوید نیروهای دولت اسلامی، کارتهای شناسایی افراد را پاره میکنند و درخواست میکنند که آن را تبدیل کنند به کارتهای شناسایی اسلامی. مردم وحشتزده شدهاند و جلوی دفترهای اسناد رسمی تجمع کردهاند که چند نسخه اضافی از اوراق شناساییشان تهیه کنند.
دربارهی اوضاع آموزشی در شهر از ذنون موصلی پرسیدم که گفت: «کار مدارس داخل شهر و نواحی تابعه آن تا مقطع پیشدانشگاهی ادامه دارد. ولی دانشگاهها تعطیلاند. داعش مدام روشهای تدریس را تغییر میدهد و اوضاع هنوز ثبات ندارد.» خدمات شهرداری هم در حد ضعیفی ادامه دارد و شبها شروع میشود.
مقر گروههای مسلح کجاست؟ ذنون میگوید: «مستمرا مقرشان تغییر میکند ولی برخی پاسگاههای ثابت در خیابانها وجود دارد. دائما از طریق مساجد مردم را به جهاد تشویق میکنند. معتقدند ما کوتاهی کردهایم. اگر هم شکست نظامی بخورند ما را مقصرش میشمرند.»
میپرسم آیا کسی را سنگسار کردهاند؟ میگوید شخصا ندیده که کسی را سنگسار کنند ولی منابع موثقی به او گفتهاند که یک مرد و یک زن سنگسار شدهاند. ذنون خودش شخصا ندیده که کسی را اعدام کنند «ولی برخی افسران عراقی که با آنها همکاری نکرده بودند را اعدام کردهاند. این افسران را بردهاند به دادگاه شرعی و در آنجا کشتهاندشان.»
به اهالی اجازه داده میشود از شهر بیرون بروند؟ ذنون میگوید: «این کار الان ممنوع است.» بعدش میپرسد: «کجا میتوانیم برویم؟ جوانها حق ندارند شهر را ترک کنند. دو ماه پیش به افراد مسن اجازه دادند به بغداد بروند و کارهای بازنشستگیشان را تکمیل کنند. ولی گفته میشود رفتن به سوریه این روزها مجاز است.»
ذنون این نکته را هم متذکر میشود که بمبارانها اکثرا مناطق خارج از شهر را هدف قرار میدهد و نخستوزیر عراق حیدر العبادی دستور داده که بمباران شهرها متوقف شود.
این جوان موصلی در ادامه میگوید: «مردم شهر معتقدند که به گروگان گرفته شدهاند. برخی از مردم میگویند اگر ارتش عراق به شهر حمله کند، داعش همهی گروگانها را با خودش به رقهی سوریه میبرد. همهی عالم ایستادهاند و فقط ما را تماشا میکنند. میتوانم بگویم که مردم موصل خواستار بازگشت سیطرهی حکومتند. ولی بسیاری از اهالی روستاها این را نمیخواهند. البته میتوانم بگویم ۷۰ درصد ساکنین مطمئنند که سیطرهی حکومت بازخواهد گشت چون چیزی که در موصل در جریان است پذیرفتنی نیست و همه آن را رد میکنند. البته همه از این هم مطمئناند چیزی که در آینده رخ خواهد داد، حتما جنگ خواهد بود.»
از ذنون پرسیدم چه چیزی بیش از همه اعصابت را خرد میکند؟ جواب میدهد: «خطبههای نماز جمعه و تصمیمهای نو به نوی دولت اسلامی. در هر خطبه، در هر ثانیه بیست تا شایعه درمیآید!
به عنوان سؤال آخر میپرسم موصلیها چه نظری دربارهی «خلیفه» ابوبکر البغدادی دارند. جواب میدهد: «اهالی موصل اساسا افراد متدینی هستند. وقتی هم ندارند که به ابوبکر البغدادی فکر کنند. هر کس فقط در فکر این است چطور گلیم خودش را از آب بکشد. حکومتمان خیلی حقیر است و ما را به باد هوا فروخت. اگر حکومت با مردم تناسب داشت، آن وقت دولت اسلامی «خوردن داروی اضافی» حساب میآمد. اهالی موصل از هیچ کدام از این دو خوششان نمیآید. گاهگاهی راجع به مقاومت و بمبگذاری [ضد نیروهای داعش] چیزهایی میشنویم. گروههایی هستند که آمادهاند ولی به صورت مسلحانه فعالیت نمیکنند و منتظر لحظهی مناسباند.»
داعش از هر کسی که ارتباطی با نظام عراق داشت (حال چه نظامی بود و چه در یکی از بخش های دولتی کار می کرد) خواست به مسجد یا یکی از مراکز داعش برود و «توبه» خود را علنا اعلام کند. افراد جمع شدند، و متن توبه ای که یکی از افراد داعشی می خواند را یکصدا و با هم تکرار نمودند: «من از آن عمل کفر آمیزی که در آن بودم، اعلام برائت می کنم و شهادت می دهم که خدایی جز الله نیست و محمد، پیام آور اوست.»
یکی از جوانان موصلی تعریف می کند که نیروهای داعش یک افسر اطلاعاتی عراقی که توبه نکرده بود را دستگیر کردند و او را مجبور کردند که قبرش را خودش حفر کند و بعد با شلیک گلوله او را به قتل رساندند.
گشتی های داعش در همه ی شهر می چرخند و از مردم می خواهند که هر پرچمی جز پرچم داعش را پایین بیاورند.
چند نفری از نیروهای داعش در مقابل مردم می ایستند، یکی شان برای اطمینان دادن به مردم می گوید: «ما برادران شماییم، از چندین کشور مختلف به اینجا آمده ایم برای یاری شما، و زدودن کفر، و در هم شکستن شرک، و ارساء دین در جامعه.»
داعش اعلام کرده کسی حق ندارد سیگار بکشد. قلیانها را ضبط کرده و قهوه خانه هایی که محل کشیدن قلیان بود را بسته و به هر کس که مرتکب این گناه شود هشدار داده است.
داعش از پزشکان مرد متخصص زنان خواسته کارشان را تعطیل کنند و همین موجب شده که ازدحام شدیدی جلوی مطب های پزشکان زن ایجاد شود چراکه تعداد پزشکان زن به اندازه کافی نیست.
سالم می گوید داعش برگه ای به فروشندگان لباس های زنانه داده و در آن ذکر کرده: «مردان حق ندارند چیزی که به زنان مربوط است بفروشند (چه لباس چه لوازم آرایش).
تبلیغاتی که ربطی به زنان داشته باشد و استفاده از مانکن هایی که به شکل بدن زنان تولید شده اند هم ممنوع است. داعش همه ی آرایشگاه های زنانه را هم تعطیل کرده؛ تراشیدن ریش را هم برای مردان ممنوع اعلام نموده است.
داعش برای نشر تفکراتش از پخش رایگان کتابچه بین مردم استفاده می کند. در این کتابچه ها تفکرات و عقاید «دولت اسلامی» درج شده است. گذشته از این روش، داعش از دروس و سخنرانی هایی که در مدارس و خانه ها و مراکز «ارشادی» انجام می گیرد هم سود می برد.
ابواحمد یکی از اهالی داعش است که از سالیان دراز بر اقامه نماز به جماعت در مسجد مواظبت داشته است. می گوید: تا به حال با چنین صحنه ایی مواجه نبوده ایم. مساجد [در هر نماز] پر از جمعیت می شود، انگار که نماز جمعه است. دلیل این مسئله آن است که داعش به فروشندگان دستور داده است در ساعات نماز محل کسبشان را تعطیل کنند و برای خواندن نماز به مسجد بروند. هر کس هم بدون عذر، برای نماز به مسجد نرود مجازات می شود، حالا یا شلاق می خورد، یا جریمه ی مالی می شود و یا مغازه اش را می بندند.
اما چیزی که برای مردم موصل غافلگیر کننده بوده، انفجار مرقد یونس پیامبر و شیث پیامبر (علیهما السلام) و مراقد برخی از اولیای الهی است. این اماکن از ابنیه ی تاریخی و همچنین از نمادهای دینی منطقه محسوب می شدند و مردم موصل در روزهای عید برای زیارت به این اماکن مشرف می شدند. یکی از مصاحبه شوندگان صدایش را می آورد پایین و با احتیاط کنار گوش ما با صدای خیلی آرام می گوید: «اینها چطور جرئت کردند حرمت انبیا و اولیا را بشکنند؟ چطور مقابر آن ها را منفجر می کنند و توهین می کنند؟»
هنگام انفجار، یکی از نیروهای داعش فریاد می زده: «این ها نمادهای کفر بود و فقط مرتدانی به آنجا می رفتند که به خدا مشرک بودند و به مخلوقات متوسل می شدند.»
پیرمردی از اهالی موصل دستش را بالا می آورد و می گوید: «لا حول و لا قوة الا بالله. آیا ما این همه سال کافر بوده ایم؟ نکند این ها آمده اند و برای ما دین جدیدی آورده اند. آیا همه ی فقهای ما تا الان چیزی از دین نمی فهمیدند؟ آیا قدم اول برپا کردن دین تخریب مقابر و زیارتگاه های صالحان است یا آنکه قدم اول آن است که باید مردم را از جهل و ظلم و فقر نجات داد؟»
مردم عراق دچار نوعی شوک فرهنگی شده اند: داعش دارد به هویت فکری شان تعدی می کند و بخشی از میراث تاریخی آنان را از بین می برد.
در ماه رمضان امسال، داعش برپایی «دولت خلافت» را اعلام کرد. برخی از نیروهایش که از کشورهای حاشیه خلیج فارس و آسیای میانه به داعش پیوسته بودند، پس از این ماجرا به میدان های شهر آمده و گذرنامه ها و اوراق هویتی خود را پاره کرده و آتش زدند.
این نیروها با اعلام برائت از کشورهای «طواغیت» اعلام کردند که مرزهای «سایکس پیکو» [که پس از جنگ جهانی اول، مرزهای کشورهای عربی ایجاد شده از فروپاشی عثمانی را تعیین کرد] را به رسمیت نمی شناسند و بر بیعت خود با «خلیفه» ابراهیم عواد البدری معروف به ابوبکر البغدادی تأکید می کنند.
عید فطر امسال هم به سراغ مردم موصل آمد، اما این بار چهره ها تغییر کرده و حال و هوای مردم دگرگون شده بود. ابوثائر (از اهالی موصل) خیلی به یاد همسایه ی سابق و مسیحی اش ابووسیم می افتد و غصه می خورد: «از بیست سال پیش تا به حال، هر عید فطر خودش و همسرش به منزل ما می آمدند. بچه هایش با بچه های ما بازی می کردند و طوری بود که عید ما عید آنها هم بود. ما هم در اعیاد آنها برای تبریک به منزل آنها می رفتیم. با آنها گوشت می خوردیم و شب آغاز سال نو را با هم به شب نشینی بیدار می ماندیم. صریحا بگویم امسال اصلا مزه عید را حس نمی کنم. بچه ها هم سراغ دوستان مسیحی شان را می گیرند که با هم بازی کنند.»
ابوثائر ادامه می دهد: «داعش، سیستم زندگی ما را به هم زد. ما از وقتی به دنیا آمده بودیم عادت داشتیم روزهای عید به زیارت اهل قبور برویم. ولی امسال عید ناگهان دیدیم که چند نفری از نیروهای سازمان جلوی مقبره ها ایستاده اند و مردم را مجبور می کنند به خانه هایشان بازگردند و مدعی اند این رفتن به زیارت اهل قبور در روزهای عید یک «سنت سیئة» است و باید از شر آن خلاص شد.»
از یک استاد دانشگاه اهل موصل درباره ی نحوه ی تعامل داعش با عشایر پرسیدم و گفتم آیا داعش از تجربه های سابقش درس گرفته است؟ این استاد موصلی، جوابهایی داد که تا حدی با جواب مردم عادی متفاوت بود:
«به نظر می رسد نیروهای سازمان به نسبتِ قبل بیشتر آگاه شده اند چون سازمان تلاش دارد در کشتن اعضای گروه های مخالف نظام که با او از نظر فکری مخالفند خیلی اسراف به خرج ندهد. مثلا برخی میانجی ها توانستند درگیری های مسلحانه ای که بین داعش و ارتش نقشبندیة [بازمانده های نظام بعث و همکار داعش در تصرف موصل] به وجود آمده بود را جمع و جور کنند. ضمنا داعش دیگر در وحشی گری و قتل و اجرای حدود و عمل به شریعت، مثل سال های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۸ افراط به خرج نمی دهد. گذشته از این، داعش حتی با برخی از عشایری که طرفدار نظام بودند هم وارد گفتگو و هماهنگی شده (مثلا عشیره ی البومحل و عشیره ی الجغایفة). میزان هماهنگی اش با گروه های مسلح مخالف حکومت عراق هم به طرز واضحی افزایش پیدا کرده است، مثلا رهبران داعش از پیشروی در مناطقی که «منطقه نفوذ» و پایگاه عشایر معروف عراقی به شمار می رود اجتناب می کنند.
داعش در مدیریت زندگی مردم هم با «شورای غیرنظامی» [که پس از تصرف موصل تشکیل شد] همکاری می کند و دیگر گروه های مسلح موصل را به زور مجبور به بیعت نمی کند. مردم را هم مجبور نمی کند که پرچم دولت اسلامی را نصب کنند. داعش به خوبی از ماهیت و جوهره ی عشایری جمعه ی عراق (که با ماهیت و جوهر جامعه ی سوریه متفاوت است) آگاهی دارد.»
روایت های اهالی موصل تأکید دارند که داعش از اینکه مردم از اطرافش پراکنده شوند می ترسد، خصوصا که تعداد نیروهای داعش در موصل به نسبت نیروهای «بعث» و رزمندگان «عشایر» بسیار کمتر است. داعش از این هم می ترسد که عشایر عراقی «صحوات» [گروه های عشایری سنی ضد تکفیری ها] جدیدی ضدش به راه بیندازند. به راه افتادن این صحوات خواسته ی حکام سابق موصل از قبیل اثیل النجیفی است. به همین دلیل به نظر می رسد که عشایر عراقی [فعلا] برای داعش خط قرمز باشند.
روایتی جدید تر از موصلی تحت تصرف داعش
آنچه خواندیم روایتی دست اول بود از موصل تحت تصرف داعش در سه چهار ماه گذشته. اما ظاهرا داعش با تسلط بیشتر بر شهر، رویه اش را از آنچه در آن روزها عملی می کرد تندتر کرده است. خبرنگار روزنامه ی لبنانی النهار چند هفته پیش موفق شد با برقراری ارتباط با یک جوان موصلی با نام مستعار «ذنون» گزارشی جدید تر تهیه نماید. در گزارش او آمده است:
ذنون جوانی موصلی، ۲۵ ساله و مجرد است که در بخش فقیر نشین شهر زندگی می کند. پیش از این معلم بود ولی چون مدرسه اش در استان نینوی به دست نیروهای پیشمرگه افتاده و تبدیل به میدان نبرد شد، خود به خود کارش را از دست داد و الان به عنوان محافظ شبکه اینترنت در یک شرکت کار می کند. ذنون می گوید نیروهای پیشمرگه به اعراب اجازه ندادند به شهرهایی در نینوی که توسط پیشمرگه های آزاد شده بازگردند.
می پرسم: روزت را چطور می گذرانی؟
می گوید: «ساعت ده صبح بیدار می شوم. به سمت محل کارم می روم و در مسیر، از بازار شهر می گذرم. بعد از کار با رفقا، بیرون یا در منزل قرار می گذاریم. بعد برمی گردم منزل. این تقریبا هر روز تکرار می شود. گاهی هم با رفقا بازی کامپیوتری می کنیم.
می گویم چرا نمی روید به کافه و رستوران؟
توضیح می دهد: «نشستن در کافه و رستوران مسئله ی پیچیده ای شده. کسی حق ندارد سیگار بکشد چون ممنوع است. البته اگر ببینند سیگار می کشی سرت را نمی برند. پاکت سیگارت را می گیرند و می گویند برای خدا سیگار را ترک کن. این رفتار نیروهای معمولی شان است. اما اگر از نیروهای دیگری از داعش باشند، جریمه ات می کنند. البته جریمه به نسبت اینکه خودت سیگار بکشی یا اینکه فروشنده باشی فرق می کند.»
آیا فرقی بین نیروهای عادی و آنها وجود دارد؟
می گوید: «در موصل، داعش ارتش دارد و پلیس و پلیس راهنمایی و رانندگی اسلامی. نیروهای شبه رسمی هم هستند ولی نمی دانم اسمشان چیست. پلیس اقتصادی هم هست. اما آنها، مردان مسلح به سلاح کمری اند که در خیابان ها و بازارها می گردند. اکثر نیروهای این دیوان تازه جذب داعش شده اند و اهالی روستاها و مناطق حاشیه شهر موصل اند. اینها اساسا افراد گستاخ و متکبری هستند که مثل ارتش عراق با خشونت برخورد می کنند. در بینشان کرد و ترکمان و عرب و خارجی و حتی برخی ایزدی هایی که اعلام اسلام کرده اند، هم وجود دارد. لباس نظامی می پوشند و برخی هاشیان هم لباس افغانی به تن می کنند.»
ذنون می گوید: «یک بار هم به سمتمان تیراندازی شد. برای مان کمین گذاشتند و با فریاد شروع به تیراندازی کردند. اما وقتی فهمیدند چند نفر آدم عادی هستیم ولمان کردند. از ما عذرخواهی کردند. مدام عذرخواهی شان را تکرار می کردند. آدم باید حواسش را خیلی جمع کند.. اگر [به عنوان یک فرد سنی] مرتکب خطا شوی، می گویند می بخشیمت. اما به «روافض» (اصطلاحی که داعش برای پیروان اهل بیت به کار می برد) سرسوزنی رحم نمی کنند.»
از ذنون خواستم از برداشت عمومی مردم موصل برایم بگوید. گفت: «مردم قطعا راضی نیستند، چون زندگیشان در معرض انقراض است.» سپس یک ضرب المثل محلی به کار میبرد به این معنی که هر لحظه شایعهی تازه ای به جان اهالی میافتد. ذنون ادامه میدهد: «همهی کارهای ساخت و ساز تقریبا متوقف است. قیمت یک لیتر بنزین خوب به ۱۷۰۰ دینار میرسد (درحالیکه در بغداد ۴۵۰ دینار است). قیمت یک لیترِ سوری هم حدود ۱۰۰۰ دینار است. یک کپسول گاز ۳۸ هزار دینار شده است (در حالیکه در بغداد ۸ هزار دینار قیمت دارد). از حدود یک ماه پیش [از زمان مصاحبه] دیگر برق تولید داخل نداریم و مردم از موتور برق برای تولید برق استفاده میکنند. یک موتور برق را به مدت ۹ ساعت و به قیمت ۷ هزار [دینار]برای هر آمپر استفاده میکنند. اگر کسی هم برای شب برق بخواهد، قیمت هر آمپر در شب میشود ۱۷ هزار دینار. آب هم فقط هر دو روز یک بار وصل میشود. اما قیمت غذا پایین است و قیمت گوشت پایین آمده. در شهر غذافروشیهای متعدد هست، همینطور سبزی و میوه فروشی. دلیلش هم بالا رفتن تعداد مهاجرین و پایین آمدن فرصتهای شغلی است.
فروشندهی دست فروش بنزین هم زیاد شده. یک دستگاه پمپ بنزین میخرند، آن را پشت اتاقک کوچکی که به ماشینشان متصل شود نصب میکنند و راه میافتند و بنزین میفروشند.»
ذنون اضافه میکند: «لطفا حتما این را بنویس که من نمیتوانم همهی جوانب زندگی را برایتان شرح دهم. چون در هر وقتی چیزی اضافه میشود و چیزی کم میشود.»
از او میپرسم آیا پایین آمدن قیمت گوشت به دلیل «غنایم»ی است که به دست دولت اسلامی افتاده؟
میگوید: «در ابتدا دولت اسلامی غنائم را سر برید و گوشتشان را فروخت. بعد یک کشتارگاه راه انداخت و کشتار دام منحصر شد به همانجا. گوشتفروشها هم فقط می توانند از آنجا گوشت بخرند و به مردم بفروشند. یکی از دلایل پایین آمدن قیمت گوشت، گلههایی است که از سوریه به عراق آوردهاند و اینکه صادرات چهارپایان از مناطق تحت نفوذ دولت اسلامی به خارج ممنوع شده است.»
اما دولت اسلامی غیر از سیگار، دیگر چه «ممنوعات»ی در فهرستش دارد؟ ذنون موصلی در جواب میگوید که دولت اسلامی، اجازهی بازی دومینو و فروش بازیهای کامپیوتری را نمی دهد. قلیان و سیدیهای فیلم و بازی و مغازههای کافی نت هم ممنوع و تعطیل شده است. اصلاح موی سر با «خط انداختن» هم در پیرایشگاهها ممنوع شده است. یادمان باشد بستن مغازهها، موقع نماز هم اجباری است. تماس هم ممنوع است. سفر هم همینطور. فهرست ممنوعاتشان هم به صورت مستمر در حال به روزرسانی است!
میپرسم در سایهی سختگیری و تندرویهای دولت اسلامی، اوضاع جشنهای عروسی در موصل چطور است؟ میخندد و میگوید: «در موصلی چیزی بیشتر از جشن عروسی پیدا نمیشود!»
اما چطور ممکن است؟ باز میخندد و میگوید که هزینههای ازدواج به پایینترین حدش در سالیان گذشته رسیده چراکه نمیشود جشن عروسی [آنچنانی] و قبلش حنابندان گرفت. به عروس و داماد هم اجازه ی گرفتن عکس در آتلیه داده نمیشود. هزینهها منحصر شده به یک ماشین عروس و یک وعده شام در رستوران. غذا هم که گفتم به صورت کلی قیمتش کاهش پیدا کرده و هزینهاش اساسا مربوط است به قیمت کپسول گاز.
میپرسم پس چرا از فرصت پایین آمدن قیمتها استفاده نمیکند که زن بگیرد؟
میخندد و میگوید: «الان به ازدواج فکر نمیکنم. برای آینده آرزوها و طرحهایی دارم که فعلا عقب افتادهاند.»
دربارهی روش برخورد با زنان پرسیدم.
پاسخ داد که زنان روبنده میزنند، ولی پیرزنان در روبنده زدن فریبکاری میکنند و کسی هم کاری ندارد. یک مدت داعش به صورت مستقیم با زنان برخورد میکردند ولی این باعث به وجود آمدن مشکلاتی با اهالی شد به همین دلیل الان داعش فقط با مردان صحبت میکنند و آنها خودشان مسئله را با زنانشان مطرح میکنند. اکثر نیروهای داعش از جوانانی هستند که سنشان بیشتر از بیست سال نیست. البته برخیهایشان هم سنشان بالاست و از اهالی موصلاند.»
میپرسم آیا هنوز خانوادهها برای گذراندن اوقات فراغت به پیک نیک میروند؟
جواب میدهد که بیش از شصت درصد افراد، دیگر چنین کاری نمیکنند چون از شایعات در هراسند: «شایعات، ما را زیر آتش گرفته است. میگویند داعش میخواهد جوانان را برای عضویت در ارتشش جذب کند. میگویند حملهی ارتش [حکومت عراق] به شهر به زودی شروع میشود. تا الان که جذب اجباری نیرو به ارتش داعش وجود نداشته است، ولی نگرانیم که این شایعه تبدیل به حقیقت شود. این درحالی است که داعش پیوستن افراد داوطلب به خود را هم نمیپذیرد مگر با ضمانت دو نفر دیگر.»
یکی از دلایلی که باعث شده مردم برای پیکنیک بیرون نیایند، شایعهای است که میگوید نیروهای دولت اسلامی، کارتهای شناسایی افراد را پاره میکنند و درخواست میکنند که آن را تبدیل کنند به کارتهای شناسایی اسلامی. مردم وحشتزده شدهاند و جلوی دفترهای اسناد رسمی تجمع کردهاند که چند نسخه اضافی از اوراق شناساییشان تهیه کنند.
دربارهی اوضاع آموزشی در شهر از ذنون موصلی پرسیدم که گفت: «کار مدارس داخل شهر و نواحی تابعه آن تا مقطع پیشدانشگاهی ادامه دارد. ولی دانشگاهها تعطیلاند. داعش مدام روشهای تدریس را تغییر میدهد و اوضاع هنوز ثبات ندارد.» خدمات شهرداری هم در حد ضعیفی ادامه دارد و شبها شروع میشود.
مقر گروههای مسلح کجاست؟ ذنون میگوید: «مستمرا مقرشان تغییر میکند ولی برخی پاسگاههای ثابت در خیابانها وجود دارد. دائما از طریق مساجد مردم را به جهاد تشویق میکنند. معتقدند ما کوتاهی کردهایم. اگر هم شکست نظامی بخورند ما را مقصرش میشمرند.»
میپرسم آیا کسی را سنگسار کردهاند؟ میگوید شخصا ندیده که کسی را سنگسار کنند ولی منابع موثقی به او گفتهاند که یک مرد و یک زن سنگسار شدهاند. ذنون خودش شخصا ندیده که کسی را اعدام کنند «ولی برخی افسران عراقی که با آنها همکاری نکرده بودند را اعدام کردهاند. این افسران را بردهاند به دادگاه شرعی و در آنجا کشتهاندشان.»
به اهالی اجازه داده میشود از شهر بیرون بروند؟ ذنون میگوید: «این کار الان ممنوع است.» بعدش میپرسد: «کجا میتوانیم برویم؟ جوانها حق ندارند شهر را ترک کنند. دو ماه پیش به افراد مسن اجازه دادند به بغداد بروند و کارهای بازنشستگیشان را تکمیل کنند. ولی گفته میشود رفتن به سوریه این روزها مجاز است.»
ذنون این نکته را هم متذکر میشود که بمبارانها اکثرا مناطق خارج از شهر را هدف قرار میدهد و نخستوزیر عراق حیدر العبادی دستور داده که بمباران شهرها متوقف شود.
این جوان موصلی در ادامه میگوید: «مردم شهر معتقدند که به گروگان گرفته شدهاند. برخی از مردم میگویند اگر ارتش عراق به شهر حمله کند، داعش همهی گروگانها را با خودش به رقهی سوریه میبرد. همهی عالم ایستادهاند و فقط ما را تماشا میکنند. میتوانم بگویم که مردم موصل خواستار بازگشت سیطرهی حکومتند. ولی بسیاری از اهالی روستاها این را نمیخواهند. البته میتوانم بگویم ۷۰ درصد ساکنین مطمئنند که سیطرهی حکومت بازخواهد گشت چون چیزی که در موصل در جریان است پذیرفتنی نیست و همه آن را رد میکنند. البته همه از این هم مطمئناند چیزی که در آینده رخ خواهد داد، حتما جنگ خواهد بود.»
از ذنون پرسیدم چه چیزی بیش از همه اعصابت را خرد میکند؟ جواب میدهد: «خطبههای نماز جمعه و تصمیمهای نو به نوی دولت اسلامی. در هر خطبه، در هر ثانیه بیست تا شایعه درمیآید!
به عنوان سؤال آخر میپرسم موصلیها چه نظری دربارهی «خلیفه» ابوبکر البغدادی دارند. جواب میدهد: «اهالی موصل اساسا افراد متدینی هستند. وقتی هم ندارند که به ابوبکر البغدادی فکر کنند. هر کس فقط در فکر این است چطور گلیم خودش را از آب بکشد. حکومتمان خیلی حقیر است و ما را به باد هوا فروخت. اگر حکومت با مردم تناسب داشت، آن وقت دولت اسلامی «خوردن داروی اضافی» حساب میآمد. اهالی موصل از هیچ کدام از این دو خوششان نمیآید. گاهگاهی راجع به مقاومت و بمبگذاری [ضد نیروهای داعش] چیزهایی میشنویم. گروههایی هستند که آمادهاند ولی به صورت مسلحانه فعالیت نمیکنند و منتظر لحظهی مناسباند.»
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «برق نیوز» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.