کریم جانبخش سفید کمر؛ مردی که نورِ سینماست!
به گزارش برق نیوز؛ عمو جهان در این مطلب از سیر تا پیاز ماجرای ورودش به دنیای برق را تعریف می کند و راه های ورود به این رشته را با شما در میان می گذارد. «عمو جهان به شدت از برق می ترسید و حتی جرأت عوض کردن یک لامپ را هم نداشت.» این جمله باورکردنی نیست؛ آن هم برای فردی که صبح تا شب با برق فشار قوی سر و کار دارد اما این موضوع واقعیت دارد.
اصلا گزارش را هم از اینجا آغاز می کنیم و از کریم جانبخش می پرسیم با این که از برق می ترسید چه اتفاقی رخ داد که پایش به دنیای برق و الکتریسیته باز شد.
«پسرعمویم کارمند برق بود و متاسفانه یک روز وقتی سر کار بود دچار برق گرفتگی شد و جانش را از دست داد. این ماجرا باعث شد از برق ترس زیادی داشته باشم تا جایی که حتی برای عوض کردن یک لامپ برقکار می آوردم اما دنیا بالا و پایین زیاد دارد و دست سرنوشت باعث شد من به اداره برق بروم. ماجرای ورودم به اداره برق برمی گردد به سال 68 که در آن زمان سازمان برق درخواست نیرو داد. من هم برای این که بیکار نباشم ثبت نام کردم، قبول شدم و به عنوان کارمند اداره برق منطقه بوعلی، تا زمان بازنشستگی کارم را در سازمان برق انجام دادم.
از ترس تا پیشرفت در کار
«یا وارد کاری نشو و یا اگر وارد شدی تا ته خط برو». این جمله را عمو جهان می گوید و ادامه می دهد: «وقتی واردت سازمان برق شدم با این که هنوز از برق وحشت داشتم اما تصمیم گرفتم هر طوری که شده نه تنها با ترسم کنار بیایم بلکه پس از مدت کوتاهی به سراغ بخش های دیگر برق رفتم. اصلا بگذارید این را برای تان بگویم که در سازمان برق چند بخش داریم. مفصل بندی، حوادث، اصلاح انشعاب، برق 30 کیلووات و بخش انشعاب هوایی. پس از چند ماه احساس کردم به این کار علاقه مند شده ام و دوست دارم بیشتر یاد بگیرم. به همین خاطر تصمیم گرفتم با ترسم کنار بیایم و هر چند ماه یک بار به بخش های مختلف می رفتم و آموزش می دیدم. اینطور شد که تقریبا پس از گذشت سه سال در تمام بخش های سازمان برق آموزش دیدم و به یک تکنسین برق ماهر تبدیل شدم.
خطرهایی که از بیخ گوشم گذشت
در کار ما همیشه حادثه در کمین است. حتی چندین بار خودم به شدت دچار برق گرفتگی شدم و مرگ را به چشم دیدم. یکی از مهم ترین مسائل برای افرادی که با برق سر و کار دارند این است که هنگام کار حواس شان را حسابی جمع کنند و دل به کار بدهند. باور کنید حتی یک لحظه غفلت در این کار می تواند به قیمت جان آدم تمام شود. او در ادامه یکی از خاطرات تلخش را اینطور تعریف می کند: «چند سال پیش برای درست کردن یک تابلوی برق که آویزان شده بود به یکی از محله های تهران رفتم.
هنوز چند دقیقه ای از آغاز به کارم نگذشته بود که خانم مسنی سرش را از پنجره بیرون آورد و با لحنی مسخره آمیز گفت تو هم آمدی کار را نصفه انجام بدهی بروی. شنیدن این حرف خیلی ناراحتم کرد و به همین خاطر تصمیم گرفتم پیرزن را قانع کنم که حتما کار را به نحو احسن انجام می دهم اما متاسفانه صحبت کردن با پیرزن باعث شد حواسم از کار پرت شود و دچار برق گرفتگی شوم. فشار برق به حدی شدید بود که مرا به دیوار خانه روبرویی پرتاب کرد و بی هوش شدم. مدت زیادی در بیمارستان بستری بودم تا این که دوباره سلامتی ام را به دست آوردم.»
عمو جهان و دنیای هنر
چند سال از آغاز به کار کریم جانبخش در اداره برق گذشته بود که پایش به دنیای هنر باز شد. کاری که هر چند دردسرهای زیادی برایش به همراه داشته اما عاشقش کرده است.
جانبخش می گوید: «همان سال های اوایل کارم بود که یک روز یکی از همکارانم به نام آقای نودهی که در سر کار از نرده بان پرت شده و از ناحیه دست دچار شکستگی شده بود، پیشم آمد و گفت باید برای یک تالار نقاشی، برق می دادم اما با این وضعیتی که دارم نمی توانم، در این شرایط تنها کسی که به نظرم می تواند این کار را انجام بدهد تو هستی، من رفتم و کار را انجام دادم و این اولین باری بود که برای هنرمندان کارهای برقی شان را انجام دادم.
اما اگر بخواهم اصل ورودم به کارهای برقی پروژه های سینمایی و تلویزیونی را بگویم، ماجرا از این قرار است که من مثل یک محیط بان که همیشه مراقب محیط زیست است و حتی جانش را به خطر می اندازد، مراقب سیستم های برقی بودم. من یک برق بان بودم و ح-تی حالا که یک سالی است بازنشسته شده ام با عشق و علاقه به حفاظت تاسیسات سازمان می پردازم. در همان سال های اول کارم بود که وقتی متوجه شدم عوامل سینما و یا تلویزیون برای راه انداختن کارشان احتیاج به کمک اداره برق دارند و در بیشتر مواقع به خاطر نداشتن مهارت نه تنها به وسایل و تاسیسات سازمان آسیب می رسانند بلکه جان خودشان را هم به خطر می اندازند، تصمیم گرفتم به آنها کمک کنم.»
موبایل خیلی سرم را شلوغ کرد
برق رسانی کریم جانبخش به پروژه های سینمایی و تلویزیونی ادامه داشت و هر از چندگاهی کار تیم های هنری را راه می انداخت اما به گفته خود جانبخش از زمانی که تلفن همراه خرید، آنقدر کار سرش ریخت که حتی وقت سر خاراندن هم نداشت.
آقا کریم حرف هایش را اینطور ادامه می دهد: «طی چند سالی که با بچه های هنری کار می کردم کم و بیش همه من را می شناختند. از صبح تا ساعت دو ظهر در اداره مشغول کار بودم و بعدازظهرها مدیران تدارکات فیلم ها به سراغم می آمدند و برای برق رسانی به پروژه فیلمبرداری های شان درخواست کمک می کردند. به خاطر سابقه کاری خوبی که داشتم، همکارانم در بخش روابط عمومی و دیگر مناطق، من را می شناختند و می دانستند اگر به دنبال راه انداختن کارهای تیم های فیلمسازی هستم، به خاطر این است که دلم برای تاسیسات سازمان می سوزد. در پروژه های فیلمبرداری باید با روابط عمومی سازمان نامه نگاری کنند و بعد از کلی مراحل، یک مامور برق آنها را همراهی می کرد تا کارشان را راه بیندازد اما من با همان روال قانونی، کار را سریع تر انجام می دادم.
بارها شده بود که با وسیله شخصی خودم به منطقه ای که قرار بود فیلمبرداری در آنجا انجام شود می رفتم و کارهای برقی را انجام می دادم. خب برای مناطق برق هم کمک بزرگی به حساب می آمد و دیگر لازم نبود نیرو به منطقه اعزام کنند و از طرف دیگر، کار بچه های فیلمبرداری هم سریع تر انجام می شد.»
او ادامه می دهد: «فکر کنم سال 79 یا 80 بود که یک خط تلفن همراه گرفتم. در عرض مدت کوتاهی تلفنم در بین بچه های سینما و تلویزیون پخش شد و تبدیل شدم به عمو جهانی که برای برقکاری پروژه ها اول با او تماس می گرفتند.»
وقتی اسمم در تیتراژ آمد
سریال کیف انگلیسی را به خاطر دارید. سال 1378 از تلویزیون پخش شد اما چرا حرف از این سریال به میان آمد؟ ماجرا از این قرار است که کارهای برقی این سریال را هم آقا کریم انجام داده است اما هیچ اسمی از او در تیتراژ نیست.
آقا کریم در این باره می گوید: «تا قبل از فیلم «دختری با کفش های کتانی» هیچ وقت اجازه ندادم اسمم در تیتراژ فیلم ها و سریال ها بیاید. راستش را بخواهید فکر می کردم اگر کسی بفهمد شغل دوم دارم برایم حرف و حدیث در می آورند. اما بعد از فیلم دختری با کفش های کتانی بود که اجازه دادم اسمم در تیتراژ بیاید.»
با یک حساب سرانگشتی تا به امروز، عمو جهان مسئول برق 400 فیلم سینمایی و سریال بوده و خاطرات زیادی برای گفتن دارد. یکی از خاطرات شنیدنی عمو جهان مربوط به شب عروسی دخترش می شود. او ماجرایی که در شب عروسی دخترش رخ داد را اینطور بازگو می کند: «شب عروسی دخترم مقابل در ورودی تالار ایستاده بودم که تلفن همراهم خط خورد. پشت خط مسئول تدارکات یک فیلم بود که می گفت کارشان گیر کرده و برای فیلمبرداری احتیاج به برق دارند.
بنده خدا همه کارهای قانونی را انجام داده بود و فقط یک متخصص باید برق را وصل می کرد. از یک طرف عروسی دخترم بود و از طرف دیگر کار مردم روی زمین مانده بود. ابتدا گفتم نمی رسم اما دلم نیامد کمک شان نکنم. به همین خاطر به بقیه گفتم شیرینی مجلس تمام شده و باید بروم تهیه کنم. به همین بهانه مجلس عروسی دخترم را ترک کردم و خودم را به محل فیلبمرداری رساندم و کار آنها را انجام دادم. وقتی کارشان را راه انداختم دوباره به مراسم عروسی دخترم برگشتم.»
خاطرات آقای جانبخش زیاد است و برای خودش چند جلد کتاب می شود. عمو جهان سینما درباره یکی دیگر از خاطراتش می گوید: «سر فیلم دختری با کفش های کتانی، کارم خیلی سنگین بود. هوا خیلی سرد بود و آن شب مجبور بودم برای وصل کردن برق مورد احتیاج گروه فیلمبرداری از یک منطقه به منطقه دیگر بروم. کارم در آن سرما تا پنج صبح طول کشید. وقتی به خانه رسیدم از شدت سرما، بدنم هیچ حسی نداشت، دو ساعتی استراحت کردم و دوباره سر کارم رفتم.»
جایگزین پیدا نکردم
آن روزی که عموجهان تصمیم بگیرد دیگر مسئولیت برق رسانی به گروه های فیلمبرداری را به عهده نگیرد، روز غصه عوامل سینما و تلویزیون است. عموجهان در این سال ها خیلی تلاش کرده تا یک نفر را به جای خودش سر کار بیاورد و فوت و فن کار را به او آموزش بدهد اما هیچ کس در این کار دوام نیاورده است: «حدودا 15 نفر پیشقدم شدند تا کار برق رسانی به پروژه های فیلمبرداری را به آنها آموزش بدهم اما خب این کار، پول چندانی ندارد. به همین خاطر هیچ کدام شان دوام نیاوردند و عطای این کار را به لقایش بخشیدند اما به دوستان هنرمندم قول داده ام تا روزی که توان کار کردن داشته باشم، به آنها کمک می کنم.
شما هم برقکار شوید
کریم جانبخش سفیدکمر اواخر سال 93 بازنشسته شد و حالا او را به عنوان یکی از متخصصین برق می شناسند. او دنیایی از تجربه است که می تواند مشوق خوبی برای جوان ها برای ورود به کار برق باشد. کریم جانبخش می گوید: «صنعت برق در کشورمان جزو حرفه هایی با درآمد بالاست. من توصیه می کنم افرادی که به این حرفه علاقه مند هستند حتما به دانشگاه بروند و این رشته را به صورت دانشگاهی آموزش ببینند. در حال حاضر دانشکده شهید عباسپور با عنوان مرکز آموزش های تخصصی برق به منظور ارائه آموزش های مورد نیاز مهندسین و تکنسین های برق فعالیت می کند.»
وی در ادامه می گوید: «نگران بازار کار نباشید. با این که در چند سال اخیر شرکت برق به شرکت های خصوصی واگذار شده و در حال حاضر سازمان برق در حال تعدیل کردن نیروهایش است اما با این حال مطمئن باشید اگر درس این رشته را بخوانید و تبدیل به یک متخصص شوید، همین شرکت های خصوصی هم شما را با حقوق بسیار بالا استخدام می کنند و به راحتی مشغول کار می شوید. البته یک راه دیگر هم برای ورود به این کار وجود دارد که البته کمی هم به شانس شما بستگی دارد.
شما کافی است به اداره برق
محل زندگی تان مراجعه کنید، در آنجا شرکت های خصوصی بعضی از اوقات درخواست
نیرو می دهند و حتی دوره آموزشی هم می گذارند. شما با شرکت در این دوره های
آموزشی که حدودا سه ماهه است می توانید کار را به خوبی یاد بگیرید و
کارتان را آغاز کنید اما یادتان باشد، صنعت برق جزو صنعت هایی است که
تکنولوژی هایش مدام به روز می شود و اگر وارد این شغل شدید باید در حال
یادگیری و به روز کردن خودتان باشید تا همیشه یک متخصص ماهر باقی بمانید در
غیر این صورت تا پایان عمر یک کارگر ساده باقی خواهید ماند.»
منبع: مجله همشهری سرنخ
میگم واقعا یعنی توی ایران عزیزمون،حتی یک نفر هم نتونسته توی بیییییییییست سال مثله عمو جهان عزیز تخصص پیدا کنه و عوامل فیلمها به سراغش برن؟؟؟؟؟!!!!،عمو جهان یه جوری حرف زدن که انگاری ما هیچ نیرویی که تحصیلکرده باشه و تخصص داشته باشه درحاله حاضر نداریم!!!!،حقیقت اینه که ما توی همین تهران هزاران نفر تکنسین متخصص داریم که میتونن کاره سخته عمو جهان رو انجام بدن،اما گویی که اینکار انحصاری شده و راهی برای ورود وجود ندارد!!.
ای کاش با یه ''یا علی'' گفتن،به جوانهای این مرز و بوم هم فرصت میدادیم و متوجه میشدیم که هیچ کاری تو دنیا نیست که فقط ''یک نفر'' بتونه اون کار رو انجام بده!!.
عمو جهان عزیز،ما جوانها هم دانشگاه رفتیم هم دوره تخصصی دیدیم،انتظاره مالی و پولیه زیاد هم نداریم!!
اما انحصاری بودنه کارها،کمر ما رو خم کرده و شکسته!!.
یا حق.
۱.کار سینما زمان مشخص نداره خودش میگه بعضی مواقع ۳ نصف شب برای کار تماس میگیرن
۲.پول به موقع نمیدن میگن وایسید فیلم فروش بره بعدا یا شده رفتن کار کردن پروژه بهم خورده کسی بهشون پول ندادهو...
میگم واقعا یعنی توی ایران عزیزمون،حتی یک نفر هم نتونسته توی بیییییییییست سال مثله عمو جهان عزیز تخصص پیدا کنه و عوامل فیلمها به سراغش برن؟؟؟؟؟!!!!،عمو جهان یه جوری حرف زدن که انگاری ما هیچ نیرویی که تحصیلکرده باشه و تخصص داشته باشه درحاله حاضر نداریم!!!!،حقیقت اینه که ما توی همین تهران هزاران نفر تکنسین متخصص داریم که میتونن کاره سخته عمو جهان رو انجام بدن،اما گویی که اینکار انحصاری شده و راهی برای ورود وجود ندارد!!.
ای کاش با یه ''یا علی'' گفتن،به جوانهای این مرز و بوم هم فرصت میدادیم و متوجه میشدیم که هیچ کاری تو دنیا نیست که فقط ''یک نفر'' بتونه اون کار رو انجام بده!!.
عمو جهان عزیز،ما جوانها هم دانشگاه رفتیم هم دوره تخصصی دیدیم،انتظاره مالی و پولیه زیاد هم نداریم!!
اما انحصاری بودنه کارها،کمر ما رو خم کرده و شکسته!!.
یا حق.
گفته 15نفر آوردم بهشون یاد بدم ولی نتونستن دووم بیارن!
شما اگه میتونی دووم بیاری خب برو پیشش یاد بگیر :-)
مگه داریم؟!!!! 400 تا فیلم و سریال!!!!!!
دست مریزاد
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «برق نیوز» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.