
به گزارش برق نیوز، برنامه تولید ۱۰ هزار مگاوات انرژی تجدیذیر طی چهارسال آینده از سوی وزارت نیرو، با انتقادهای فراوانی از سوی کارشناسان همراه شد، برخی این عدد اعلام شده را تنها یک عدد رُند از سوی وزرات نیرو و وعدهای دست نیافتنی میداند و عدهای دیگر هم مشکلات تحریم و اقتصاد برق را از موانع جدی این طرح اعلام میکنند. کارنامه وزارت نیرو در سالهای اخیر نشان از عقبماندگی در افزایش ظرفیت انرژیهای تجدیدپذیر دارد و افزایش ۵۰ برابری ظرفیت تولید انرژی نو در کشور را با ابهامات فراوانی مواجه کرده است.
به همین منظور برای بررسی ابعاد تولید ۱۰ هزار مگاوات انرژی تجدیذیر طی چهار سال آینده مصاحبه ای با شرح زیر با سیدهاشم اُورعی استاد دانشگاه شریف و رئیس هیات مدیره انجمن علمی انرژی بادی ایران انجام شده است.
رسیدن به ظرفیت ۱۰ هزارمگاوات انرژی نو با روند فعلی ۲۰۰ سال زمان میبرد
برنامه تولید ۱۰ هزار مگاوات انرژی نو طی ۴ سال آینده چقدر به واقعیت موجود کشور نزدیک است؟
اُورعی: حدود ۲۰ سال است که سازمان و سازوکاری برای انرژی تجدیدپذیر در کشور تشکیلشده است و در این ۲۰ سال مجموع انرژی تجدیدپذیر تولیدشده حدود ۹۰۰ مگاوات است،، اما امسال با شرایط موجود وزارت نیرو اعلام میکند که در یک برنامه ۴ ساله ۱۰ هزار مگاوات به این ۹۰۰ مگاوات اضافه میشود. با فرض تولید یکهزار مگاوات در سالهای گذشته، اگر بخواهیم به روال قبل حرکت کنیم، رسیدن به ظرفیت ۱۰ هزار مگاواتی ۲۰۰ سال طول میکشد، اما با برنامه اعلامشده میخواهیم در چهار سال یعنی ۵۰ برابر قبل افزایش ظرفیت داشته باشیم. امیدوارم که این برنامهریزی دقیق باشد و ما در خصوص عدم اجرای آن اشتباه کرده باشیم. رسیدن به ظرفیت ۱۰ هزار مگاوات انرژی نو در هر کشوری طی دوره چهار ساله امکانپذیر است، اما ما مجبوریم به تاریخچه و کارنامه خود نگاه کنیم. کارنامه کشور نشان میدهد که به میزان فراوان برنامه، مصوبه، برنامه سوم، چهارم و پنجم و مجلس اعلامشده، اما درنهایت بسیاری از این برنامهها عملیاتی نشده است. من امیدوارم که این برنامه به حقیقت بپیوندد، ولی هیچ دلیلی برای اینکه این اتفاق بیفتد نمیبینم.
تحریم و کمبود منابع بهانههای دم دستی برای عدم اجرای طرح
چه موانعی درراه اجرای تولید ۱۰ هزار مگاوات انرژی نو وجود دارد؟
اُورعی: موانع را اگر از دولتیها بپرسیم بلافاصله میگویند بودجه و پولنداریم، اما من معتقدم دولتی این حرف را میزند که مسئولیتش را در خرج ثروت میبیند نه در خلق ثروت. من اصلاً به شخص هم کاری ندارم. یعنی آقای وزیر نیرو در ذهن خود این دسته از وظایف را تعریف میکند که قرار است از منبعی تأمین مالی صورت گیرد تا وزارت نیرو انرژی تجدیدپذیر را توسعه دهد! یعنی اگر تأمین مالی صوت نگرفت درواقع من وزیر نیرو گناهی ندارم و قصوری نکردهام! درصورتیکه اینگونه نیست و نداشتن بودجه توجیه مناسبی برای عدم انجام کار نیست؛ لذا من بودجه تأمین این طرح را نمیبینم.
بحث دوم تحریمها را مطرح میکنند. این هم بهانه دوم است، بسیاری از اقدامات کشور تحت تأثیر تحریم متوقفشده است، من تحریمها را هم در مورد انرژی تجدیدپذیر نهتنها بهانه میدانم بلکه میتواند یک وجه مثبت داشته باشد که ما خم شدن بهطرف غرب و شرق و اینوآن را رها کنیم و بهطرف داشتههای خودمان برویم. این دو دلیلی است که عنوان میشود و قابلقبول نیست. اما حالا دلیل اصلی چیست؟ دلیلش این است که در حقیقت این کار، کار سختی است. درباره راهاندازی یک صنعت جدید صحبت میکنیم، صنعت انرژی تجدیدپذیر، منظور من انرژی تجدیدپذیر نیست. آن در انتهای فرایند حاصل میشود. ما صحبت راهاندازی و توسعه صنعت انرژی تجدیدپذیر علیالخصوص باد و خورشیدی میکنیم که معطوف به آینده است.
اولاً مسئولان اصلاً اطلاعی از شرایط و جایگاه انرژی تجدیدپذیر امروز در جهان ندارند و دوم، چون اطلاع ندارند، اعتقادی هم ندارند، ضمناً ما عادت کردهایم به سوزاندن نفت و گاز که خوشبختانه آن را هم در حالا حاضر نداریم تا استفاده کنیم، مجموع این شرایط موجب میشود مسئولان به دنبال راه آسان بروند؛ لذا اینها همه دنبال این بودند که راه آسان را بروند. منظور من شخص وزیر نیست، کل مجموعه وزارت نیرو است، عادت نکردهایم که دنبال یکراه جدید برویم، چون راه جدید سخت است و وزارت نیرو به نظر من تا حالا نشان نداده که چنین عزمی داشته باشد که به سمت انرژی تجدید پذیر برود.
به عنوان مثال، کشورهای غربی و شرقی و همه آن کشورهایی که واقعاً در این زمینه کارکردند و موفق شدند، جدی بودند و یکی از اولین کارهایی که کردند این بود که گفتند هرکسی میخواهد مثلاً ۱۰۰ مگاوات نیروگاه حرارتی بزند باید در کنارش ۳۰ مگاوات هم نیروگاه تجدیدپذیر بزند. اگر نمیخواهد بزند، شخص دیگری را پیدا کند و به وی پول بدهد که ۳۰ مگاوات را احداث کند. این کار یعنی اینکه نخ توسعه تجدیدپذیرها را به توسعه نیروگاه جدید حرارتی گره زدند، اما ما این کارها را نکردیم.
بروکراسی اداری بخش خصوصی را فراری میدهد
ضمناً این فقط دست وزارت نیرو نیست. وقتی وزارت نیرو میتواند در توسعه انرژیهای تجدیدپذیر موفق شود که در ارتباط تنگاتنگ با وزارت صمت باشد، چون ما صحبت از صنعتی میکنیم که باید در ارتباط تنگاتنگ با بانک مرکزی برای استفاده از خط اعتباری، با صندوق توسعه ملی و با وزارت اقتصاد و دارایی برای جذب سرمایهگذاری باشد. خلاصه کلام، در وزارت نیرو نه عزمی هست و نه یک هماهنگی با سایر سازمانهای دولتی که این کار را تسهیل کند. نتیجه کار این میشود که سازمانهایی که درستشدهاند که توسعه انرژی تجدیدپذیر را تسهیل کنند، ازجمله ساتبا، به مانع تبدیلشدهاند؛ لذا به اعتقاد من تا زمانی که این بروکراسی اداری را شاهد باشیم که دولت در بخش انرژی، نهفقط تجدید پذیر، بخواهد هم مالکیت و هم مدیریت و هم نظارت داشته باشد و بخش خصوصی را فقط اینطرف و آنطرف بکشاند، ما نمیتوانیم از این مسیر به موفقیت برسیم.
وزارت نیرو تجربه یک خاموشی سنگین در تابستان را داشته است، در زمستان هم احتمالاً خوراک برای نیروگاهها نباشد و سال بعد اُفت فشار میادین گازی ادامه خواهد داشت، و خوراک نیروگاهها سالبهسال کمتر میشود، شاید این تلنگر در وزارت نیرو تأثیرگذار بوده که به سمت یک انرژی نو حرکت کنند؟
اُورعی: اولاً میخواهم آن «احتمالاً» را در صحبت شما حذف کنم. آنچه مسلم است متأسفانه امروز بهجایی رسیدیم که در تابستان آب نداریم که برق تولید کنیم، چون از ۸۵ هزار مگاوات ظرفیت منصوبِ نیروگاهیمان بیش از ۱۲ هزار مگاوات آن برق-آبی است که حالا فهمیدهایم که آب نداریم! چون برق-آبی باید آب پشت سد باشد. درنتیجه برق-آبی را در تابستان نداریم و حالا فهمیدیم در زمستان هم گاز نداریم که برق تولید کنیم لذا ما زمان را ازدستدادهایم. بله، این میتواند یک تلنگر باشد، اما راهاندازی این صنعت انرژی تجدید پذیر در کوتاهمدت امکانپذیر نیست! ما نمیتوانیم ۴۰ سال اهمال و مسیر غلط را برویم و حالا که کار گیرکرده یکشبه بخواهیم حلش کنیم. به نظر من باید یک برنامه پنجساله برای صنعت انرژی تجدیدپذیر تدوین کنیم و قول غیرواقعی ندهیم و به مردم اعلام کنیم که در یک برنامه پنجساله در مسیر توسعه هستیم و گزارش آن را سالانه اعلام کنیم. اخیراً در اخبار مطلع شدم که آقای محرابیان به خاطر موضوع انرژی تجدیدپذیر به کمیسیون اقتصادی مجلس رفته است، وزیر نیرو بیشتر متمایل به انرژی خورشیدی است، این هم اشتباه بعدی است. یعنی خورشیدی را جلوی بادی گذاشتن اشتباه است. این نکته مهمی است.
با توجه به قرارگرفتن ایران در مناطق گرم و خشک، زمانی که بحث توسعه انرژی تجدیدپذیر مطرح میشود، نگاهها به سمت انرژی خورشیدی میرود، مزیت نسبی ایران در بخش انرژی خورشیدی است یا بادی؟
اُورعی: بله. عامهپسندش این است که ما خورشید زیاد داریم. دلیلش این است که خورشید را میبینیم و با گرم شدن هوا حضورش را بیشتر درک میکنیم، ولی باد معمولاً در بیابانهای دوردست است. وزیر نیرو به دنبال ایجاد ۱۰ هزار مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر است. امروز تجدیدپذیر یعنی عملاً بادی و خورشیدی. اجازه دهید بادی و خورشیدی را مقایسه کنیم. اولاً که تقریباً برای ایجاد ظرفیت (نه انرژی) یک کیلووات انرژی خورشیدی حدود ۶۰۰ دلار نیاز است، اما بادی حدود ۷۵۰ دلار هزینه دارد، یعنی حدود ۲۰ درصد گرانتر است، اما راندمان انرژی خورشیدی ۲۰ درصد است و راندمان انرژی بادی در ایران به خاطر سیستم باد خوب ۵۰ درصد، یعنی نیروگاه تجدیدپذیر خورشیدی ۲۰ درصد انرژی موجود در تابش خورشید را به برق تبدیل میکند، ولی در ایران نیروگاه بادی متوسط ۵۰ درصد انرژی موجود در باد را به برق تبدیل میکند. درست است که ۲۰ درصد گرانتر است، ولی ۲۵۰ درصد برق بیشتری به ما میدهد و این آدرس غلطی است که به وزیر نیرو دادهشده است و به دلیل اینکه اطلاعات دقیقی در این خصوص ندارد و در این صنعت نبوده و تخصصش این نیست، اینها را در نظر نمیگیرد.
مسئله دوم اینکه اصولاً در همه دنیا ما چیزی به نام بار پایه داریم، بار پایه را نیروگاههای حرارتی میدهند. بار ماکزیمم ما در تابستان و زمستان معمولاً هم ظهر و هم ساعت ۷، ۸ و ۹ شب است. نیروگاه خورشیدی، چون تابش خورشید معمولاً از ساعت ۱۱ تا ۳ و ۴ بعدازظهر ماکزیمم است، تولیدش بیشتر در ظهر است و درنتیجه پیک ظهر را تأمین میکند، ولی پیک شب را تأمین نمیکند، اما نیروگاه بادی با توجه به رژیم بادی کشور از نزدیکهای ظهر تا آخر شب ادامه پیدا میکند، درنتیجه نیروگاه بادی هر دو پیک را پوشش میدهد. این هم نکته دومی که وزارت نیرو در نظر نمیگیرد و دارد مسیر را اشتباه میرود.
انرژی بادی و خورشیدی در کنار هم توسعه یابد
نکته سوم، اصولاً نیروگاه خورشیدی بیشتر مزیتش را در مقیاس کوچک نشان میدهد. یعنی ۱۰۰ کیلووات، ۲۰۰ کیلووات روی پشتبام، کارخانهها، مساجد و ... درصورتیکه نیروگاه بادی درست برعکس است. یعنی کسی نیروگاه بادی ۵ یا ۱۰ کیلووات نمیزند، نیروگاه بادی روی ۱۰۰ یا ۲۰۰ مگاوات، در مقیاس بزرگ مزیت اقتصادیاش را نشان میدهد و ازآنجاییکه مشکل کمبود ما بسیار حاد است و صحبت عدد و رقم کمی نیست، ما حتماً باید آن قسمت اصلی بار تأمین کمبود انرژی را بر دوش نیروگاههای بادی بگذاریم. ضمناً ما میخواهیم هر دو صنعت را راه بیندازیم؛ لذا مطلوب این است که ۱۰ هزار مگاوات را تبدیل به دو قسمت ۵ هزار مگاواتی کرد و هر دو صنعت را راهاندازی شود.
نکته دیگری که باید اضافه کنم این است که مسئله فقط تأمین برق نیست. یعنی اگر ما کمبود برق هم نداشتیم باید بهطرف تجدیدپذیر میرفتیم کما اینکه کشورهای دیگر این کار را کردند، به خاطر اینکه مسئله تأمین برق یکی از مزایای صنعت انرژی تجدیدپذیر است، از مزایای دیگرش این است که مثلاً ما در نیروگاههایمان کلی آب مصرف میکنیم، اگر تجدیدپذیر شود مصرف آب به صفر میرسد. میتوانیم بخشهایی که آفتاب یا باد خوب دارند، ولی ازنظر اقتصادی عقبمانده هستند را توسعه صنعتی دهیم، مثل جنوب کشور یا سیستان و بلوچستان.
سیستان و بلوچستان ظرفیت مغفول در انرژی بادی
در بحث تولید انرژی تجدیدپذیر بادی، بهجز منجیل و جاهای دیگر، ظرفیتهای دیگری هم در کشور برای راهاندازی این صنعت موجود است؟
اُورعی:ما در نقاط مختلف کشور مثل منجیل، کَهَک، مرز قزوین و زنجان و گیلان، جنوب خراسان، در سیستان و بلوچستان منطقهای نزدیک زابل به نام «میل نادر» داریم، اینها یک رژیم بادی دارند، تقریباً تمام مناطق بادخیز کشور در زمره یک درصد بهترین نقاط دنیا ازنظر باد و گرفتن برق از باد هستند، ولی متأسفانه کسی اینها را در نظر نمیگیرد، چون مگر چند نفر از مردم اطلاع دارند که در میل نادر در نزدیکی زابل ما چقدر باد داریم؟ نکته دیگر اینکه نیروگاههای خورشیدی، چون ابعادش کوچک است، در نزدیکیهای شهر است و بیشتر به چشم میآید، درست برعکس بادی که در نقاط دورافتاده در بیابانهاست و کسی نمیبیند.
نیروگاه میل نادر در استان سیستان و بلوچستان
لذا درمجموع به لحاظ اقتصادی و به لحاظ فنی بههیچعنوان نمیشود قبول کرد که مزیت انرژی خورشیدی در مملکت ما بیشتر از انرژی بادی است بلکه ازنظر اقتصادی برعکس است؛ ولی من میگویم ما نباید فقط به بادی بسنده کنیم بلکه باید از این موقعیت استفاده کنیم و هر دو صنعت بادی و خورشیدی را راهاندازی کنیم.
آدرس غلط به وزارت نیرو میدهند
متأسفانه خبرهایی که از وزارت نیرو میآید این است که آدرس غلط به دوستان دادهاند، به دلیل منافعی که ممکن است بخش خصوصی درجایی داشته باشد لابی میکنند، نگرانی من این است که اتفاق گذشته دوباره تکرار شود زمانی به دنبال نیروگاه برق-آبی رفتیم و هزاران میلیارد سرمایهگذاری کردیم و حالا میبینیم آب نداریم! و پس از آن به دنبال نیروگاه گازی رفتیم و میبینیم گاز نداریم.
در صورت وجود شرایط ایدهال در کشور، آیا ایجاد و تولید ۲۵۰۰ مگاوات در سال، عددی دستیافتنی است؟ چقدر زمان میبرد؟
اُورعی: بنده اگر بخواهم ۱۰ هزار مگاوات را برای یک بازه زمانی چهارساله برنامهریزی کنم، برای سال اول صفر درصد، سال دوم ۱۵ درصد و مابقی را هم برای سالهای سوم و چهارم در نظر میگیرم، چون این کار زمانبر است. به دلیل اینکه نمیخواهیم تجهیزات را از خارج بخریم، میخواهیم این دانش و صنعت در ایران رسوب کند، ما نباید فقط انرژی تجدیدپذیر را برای تولید برق در نظر بگیریم. ما باید دنبال این باشیم که اصلاً اقتصاد کشور را از طریق صنایع معطوف به آینده ایجاد و فعال کنیم و توسعه دهیم که کشور بتواند درنهایت هم برق تأمین کند، هم اشتغال ایجاد کند و هم به رشد اقتصادی برسد.
منبع: آنا



واقعیات را بیان میکند.




بنابراین در براوردهای ایشان شک اساسی وجوددارد





اول از برق نیوز بابت این اتفاق مبارک سپاسگزاریم.
دوم اینکه ررای بازگشت به اصول اخلاقی و حفظ منافع کارکنان ضروریه تا با یه پویش و اطلاعرسانی به آقای کمانی، نسبت به بازگشت رشتچی اقدام کنیم. یکی از خوشنامترین و پاکترین کارکنان صنعت اکنون بجای استفاده از استعدادها و هوش سازمانی بی نظیرش، داره بازیافت زباله تو شهر میکنه!چیزی که تو شان همکارای ساتبا هم نیست. این مرد خوب و دوست داشتنی میتونه خیلی از از معضلات دستگاه رو با تدبیر و تعهدی که داره حل کنه. خدا بهمراهش باشه.








اینکه یه کامنت تبریک عزل دوست جون شما به گمراهی صنعت برق منجر شده و یادآوری خدمات دوست قدیمیمان رشتچی که حتی شما هم با طرح دو سوال شبهه برانگیز نتوانستید اشکال یا ایرادی ازش بگیرید ؛حمل بر گمراه کردن صنعت برق نمیشه. توجه کنید اگر برای مطالب زیر پاسخ قانع کننده ای دارید به بحث ورود کنید ، وگرنه دیانت و صداقت و تشرع این مرد خوب رو با سوالات بدون جواب طعنه وار زیر سوال نبرید.
سال ۹۷ که با اصرار صادقزاده و بعد از جلسه مخفیانه تو بوستان نهج البلاغه، همکاریشو مجدد با ساتبا شروع کرد با این هدف که بی باکی ، بی پروایی و شهامت در برخورد با مسائل توسط این شخص میتونه راهگشای معضلات صادقزاده در ساتبا باشه. کمتر از یک ماه از حضورش ، چهار پیشنهاد بنیادی تو سیستم مطرح کرد که سه تاش اجرایی شد .
اول استقرار سیستم مخابراتی voipکه بدلیل هزینه پانصد میلیون تومنی اجرا نشد. یادتون باشه صادقزاده همه رو مکلف به جوابگویی تلفن متقاضیان کرده بود.ساتبا الان ۱۲۰ تا خط تلفن داره که با استقرار سیستم هوشمند تبدیل به یک خط تلفن میشد و هزینه های سرسام آور مخابرات هم قطع میشد. تمام سازمان های بزرگ دنیا الان از این سیستم استفاده میکنند که امکان crmهم داره.
دوم پیشنهاد صندوق تجدیدپذیرا بود که به دلیل نقص اساسنامه به شکل دیگه ای اجرا شد.
سوم پیشنهاد سندیکای تجدیدپذیرا که اجرایی شد(از طریق اتاق بازرگانی تهران و ...)
چهارم نصب و استقرار سیستم نرم افزاری ثبت نام متقاضیان ،صدور پروانه،بررسی صورت وضعیت و پرداخت مبالغ تولید کنندگان. این پیشنهاد تو دو تا فاز اجرایی شد که در نوع خودش تو کشور اولین بود. یادتون باشه سیستم آقای سیاه منصوری استاتیک بود و لگ بیشماری داشت. سردرگمی متقاضیان هم که الا ماشاالله. با پیشنهاد سیستم BPMSتوسط رشتچی ، تمام فعالیت های سازمان از نقطه آغاز ثبت نام تا مرحله قرائت کنتور و کنترل صورت وضعیت و نهایتا پرداخت ، در دل سامانه قرار می گرفت و بدون هیچ تاخیر و با کنترل مستقیم رئیس دستگاه تمام فرآیندها تسهیل و اجرا میشد.در این راستا برای اولین با تو کشور ، رشتچی تونست سیستم صدور چک رو کلا حذف کنه. یادتون باشه دوست عزیزمان زحمت میکشید مستمری مددجوی کمیته امداد رو به حساب شخصی خودش واریز میکرد!! یا قبض آژانس همکار محترمه برای وصول یا واریز وجوه به بانک مرکزی یا خزانه از حقوق خیلیا تو سازمان بیشتر شده بود!با این اقدام بی نظیر رشتچی تمام این مسائل حل شد.
اما اینکه فرمودید چرا صادقزاده خوب و دوست داشتنی با اینکه نون بر نبود چرا ایشون رو حذف کرد ،باید بگم که :
صادقزاده ایشون رو آورد برای حل مشکلات خودش و تقابل با معارضینش تو سیستم . نه اینکه خودش هم معارض بشه!دقت کنید ، چالش نیشکر دهخدا اگر تو سیستم BPMS تعریف میشد ، قطعا صادقزاده رو زیر سوال میبرد. چون این سیستم مهندسی ساختار و ماموریتها رد تو دل خودش داشت و الگوی پروژه های مثل نیشکر دهخدا تو BPMSنمیگنجید. از طرف دیگه اگه قرار بود رشتچی دائما مسائلی مثل تصرف وجوه مددجوهای کمیته امداد یا قبض آژانس های نجومی یا پاداشی افسانه ای رو سیستماتیک مانیتور کنه که هر روز باید طومار شکایت ذیحساب و اداری و فنی از عملکرد ایشون پیش آقای صادق زاده بره.
نکته آخر اینکه دوست عزیز همکار و همه همکاران بدونن ، ساتبا الان میراث دیوار کج و اشتباه مدیرانی قبل رو داره. که هرچی بالاتر یره، کج تر و سست تر میشه. دقت کنید ، شما رو بخدا دقت کنید؛نه تو قانون تجارت ، نه تو قوانین مالی و محاسباتی و نه هیچ جای دنیا «زیان انباشته برای یک سازمان» مفهومی ندارد. با درایت و تشرع و دیانت و ...... آقای صادق زاده ، اکنون ساتبا زیان انباشته ای بیش از ۲۰۰۰ میلیارد تومان داره. تعهدات مازاد بر اعتباری که آقای کمانی و هزاران مثل ایشون هم توانایی جمع کردنشو ندارن. ولی با سیستماتیک شدن ساتبا از طریق نرم افزار و مغزافزار پیشنهادی رشتچی تمام این مشکلات قابل حل بود. دقت کنیدیه این جمله کلیدی خبری هشداری «تعهد مازاد بر اعتباری ضادقزاده»




در مورد صادقزاده و رفتارش با این مرد خوب هم باید بگم آقای خارج زاده چوب رفتار بدش رو خورد. اینقدر کوکبی و ربیعی و حیاتی ...این بنده خدا رو زدن که اخراجش کرد. خدا هم شش ماه بعد توسط اردکانیان حساب صادقزاده رو رسید. کوکلی توسط ساتکین رفت و الان هم ربیعی رو کمانی . خدا جای حق نشسته. لایق صادقزاده همون دوستمون بود که پول کمیته امدادو میریخت به حساب خودش. اون آقا الان سرکاره و رشتچی بازیافت زباله میکنه. همینطور در مورد کسی که دوازده میلیون سه ماهه قبض آژانسش لو رفت و هنوز سرکاره.




مستمری مستمری بگیر کمیته امداد و به حساب شخصیش واریز میکرد
قبض آژانس جعلی میداد اونم با رقمهای نجومی
اونی که کامپیوتر سازمانی به بهانه آتیش سوزی زیر بغلش زده بود ببره
اونایی که تجهیزات تاسیسات و بردن بیرون
پاداشی چند ده میلیونی ذیحساب به رییس گروهش
اسامی ذهاب معاون برنامه ریزی سانا که از سایت هم پرداخت میشد و با دستور دیوان محاسبات از حقوقش کم شد ....... نشون نداد؟!؟!؟
حتما چشم پوشی از این موارد و عمدتا ترفیع دادن به عده ای از این افراد از شرافت و سلامت و ایمانش بود. حتما. یا احتمالا جرم و گناه این بنده خدا رشتچی خیلی خیلی از این اعمال دوستامون سنگینتر بوده.




جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد
جرم این همکارمون این بود که خیلی نترس و بی مهابا اسراری رو فاس میکرد که خیلیا احساس خطر میکردن ازش . وگرنه که تخلف و دزدی و انحراف اخلاقی و معاندت با نظام که اقلا تو ... مذموم نبوده و نیست و حراست که ممیز این اعماله کاملا در غفلت بوده و هست.
این بنده خدا تو هشت سالی که تو حوزه مدیرعامل بود خیلی مسائلو دید که نمیتونست تحمل کنه . برای همین یه سری گذاشت رفت و وقتی با اصرار صادق زاده برگشت بازم نتونست جلوی زبونشو بگیره که کار دستش داد.وگرنه تو سلامت اخلاقی و ریشه و اصالت خانوادگی و دست و چشم پاکش هیچکس شک نداره.




چون تیغ به دست آری مردم نتوان کشت
نزدیک خداوند بدی نیست فرامشت
این تیغ نه از بهر ستمگاران کردند
انگور نه از بهر نبید است به چرخشت
عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده
حیران شد و بگرفت به دندان سر انگشت
گفتا که «کرا کشتی تا کشته شدی زار؟
تا باز که او را بکشد آنکه تو را کشت؟»
انگشت مکن رنجه به در کوفتن کس
تا کس نکند رنجه به در کوفتنت مشت




چون دزدی و هیزی و خیانت به بیت المال که جرم نیست!!!
تازه مرتکبین این سجایای اخلاقی ترفیع هم میگیرن. شاید اگه از .... و.... ... حق ایاب وذهاب بگیری بعدش بشی مدیر... تازه با ماشین .... هر روز میرسوننت درب خونه.
پس پیش بسوی خلاف





تجهیزات مصرفکنندگان امروز ما هیچ تغییر نکرده و به روش قبلی ادامه دارد .
مثلاً برج ها و مجتمع ها میتواند از میکرو توربین های گازی استفاده کنند و برق و حرارت را همزمان تولید نمایند . و چندین روش دیگر که اینجا نمیتوان به آن پرداخت .


این استاد محترم دانشگاه چشم انداز خوبی را برای تولید انرژی اعم از تجدید پذیر و .... باتوجه به تصمیمات و سیاست گذاری های نادرست گذشته که نتایج مطلوبی در بر نداشته است متصور نیستند و حق هم دارند چرا که با این بدنه مدیریتی و حضور ریش سفیدان ناکارامد تا 1500 سال دیگر هم وعده وزیر محترم محقق نخواهد شد.

با این انزوایی که در دنیا برای خودمون درست کردیم بعیده سرمایه گذار حسابی بیاد جلو


از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «برق نیوز» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.