کنترل مصرف بیرویه برق با جریمۀ پلکانی پرمصرفها
نتایج تجربی گسترده و مطالعات صورت گرفته توسط «مرکز انرژی پایدار (CSE)» در انگلستان نشان میدهد بهرهگیری از مدل تعرفهگذاری پلکانی افزایشی (IBT) میتواند تاثیر قابل توجهی بر کاهش مصرف انرژی داشته باشد بهطوریکه این شیوۀ تنظیم قیمت را به عنوان تعرفۀ کاهشدهندۀ تقاضای انرژی یا Demand Reduction Tariff نامگذاری کردهاند.
سرویس اقتصادی برق نیوز: اجرای فاز اول هدفمندی یارانهها باعث شد روند افزایشی مصرف انرژی کشور متوقف شود و کارشناسان و مسئولین به اصلاح الگوی مصرف انرژی امیدوار شوند. اما تاخیر در اجرای فاز دوم این طرح و افزایش شدید تورم بخاطر تشدید تحریم ها در سال های 91 و 92، آثار مثبت آن را تحت تاثیر قرار داد به طوریکه مصرف برق بخش خانگی در سال 91 نسبت به سال 90، افزایش بیش از 8 درصدی را تجربه کرد [1].
در ابتدای سال 93، دولت با ابلاغ تعرفههای جدید آب و حاملهای انرژی، فاز دوم هدفمندی را اجرا کرد. علیرغم اینکه کارشناسان امید داشتند با کلید خوردن مرحلۀ دوم، الگوی مصرف مشترکین خانگی تا حدودی اصلاح شود، اما مصوبات دولت برای افزایش یکسان قیمت حاملهای انرژی (با قیمت و یا درصد یکسان) در فاز دوم هدفمندی سبب ناامیدی آنها شد. کارشناسان بر این عقیدهاند که با افزایش تعرفهها به صورت یکسان برای تمامی مصرفکنندگان، نهتنها عدالت اجرا نمیشود بلکه اصلاح الگوی مصرف نیز دور از انتظار خواهد بود. مطالعات موسسۀ CSE انگلستان پیرامون شیوۀ تعرفه گذاری پلکانی افزایشی (IBT) نشان میدهد برای کاهش مصرف انرژی راهحلهای هوشمندانه و پیشرفتهای وجود دارد.
مدل IBT چیست؟
در نظام تعرفهگذاری پلکانی افزایشی یا همان مدل IBT -Increasing Block Tariff با توجه به روند مصرف عموم مردم، میزان مشخصی از هر حامل انرژی به عنوان «الگوی مصرف مجاز» تعریف میشود؛ هزینه مصرف کمتر از الگو ارزانتر تعیین میشود و با عبور مصرف از مقدار الگو، قیمت به صورت ناگهانی افزایش مییابد تا مشترکین پرمصرف با پرداخت هزینۀ واقعی انرژی، رفتار خود را اصلاح کنند و فشار افزایش قیمت نیز از عموم مردم برداشته شود [2].
آثار مثبت اجرای مدل IBT بر کاهش مصرف برق و گاز
نتایج تجربی گسترده و مطالعات صورت گرفته توسط «مرکز انرژی پایدار (CSE)» در انگلستان نشان میدهد بهرهگیری از مدل تعرفهگذاری پلکانی افزایشی (IBT) میتواند تاثیر قابل توجهی بر کاهش مصرف انرژی داشته باشد بهطوریکه این شیوۀ تنظیم قیمت را به عنوان تعرفۀ کاهشدهندۀ تقاضای انرژی یا Demand-Reduction Tariff نامگذاری کردهاند [3]. شیوۀ قیمتگذاری بهکار رفته توسط این موسسه در شکلهای زیر آمده است.
شکل 1- تعرفه گذاری پلکانی به هدف کاهش مصرفبرق (خطچین نشاندهندۀ قیمت تمام شده است)
خصوصیت اصلی شیوۀ قیمتگذاری بهکاررفته این است که با عبور میزان مصرف گاز و برق از مقدار الگو و به ویژه در پلکان آخر، تعرفه به شکل ناگهانی و قابل توجهی افزایش پیدا میکند تا هم عموم مشترکین برای اصلاح الگوی مصرف انرژی خود انگیزه پیدا کنند و هم یارانۀ خانوارهای کممصرف از محل جریمۀ خانوارهای پرمصرف تامین شود. مرکز انرژی پایدار انگلستان اعلام کرده است که استفاده از این شیوۀ تعرفهگذاری میتواند 7.4% مصرف برق و 7.9% مصرف گاز بخش خانگی را کاهش دهد.
نکتۀ قابل توجه در مورد مدل به کاررفته توسط موسسۀ مذکور این است که تمامی مشترکین قیمت تمامشدۀ انرژی را میپردازند؛ اما مشترکین پرمصرف، علاوه بر اینکه هزینۀ انرژی را کامل میپردازند، جریمۀ پرمصرف بودن خود را هم به شرکت توزیع برق و گاز پرداخت میکنند؛ چرا که مصرف بیش از حد انرژی و تولید آلایندهها، هزینههای اجتماعی از قبیل آلودگی هوا و افزایش انواع بیماریها را به دنبال دارد که معمولاً در قیمت تمامشدۀ انرژی محاسبه نمیشود و باید این هزینهها از محل جریمۀ مشترکین پرمصرف تامین شود. البته مدلهای پیشرفتۀ دیگری نیز توسط این موسسه پیشنهاد شده است که در آن پلکانهای پایین از یارانه بهرهمند میشوند تا خانوارهای کمدرآمد نیز از انرژی کافی برخوردار باشند و عدالت و رفاه اجتماعی عمومی نیز تضمین شود.
آیا تعرفهگذاری انرژی کنونی در قانون هدفمندی عادلانه است؟
در این قسمت درصد افزایش تعرفه در چهار پلکان اصلی گاز در مرحلۀ دوم قانون هدفمندی را با مدل موسسۀ CSE انگلستان معادلسازی و مقایسه میکنیم. برای مقایسه، از تعرفههای گاز سال 93 برای ماههای گرم سال استفاده میکنیم [4]. نتیجه در شکل زیر آمده است.
شکل 2- مقایسۀ شیوۀ تنظیم تعرفۀ قیمت گاز در گام دوم هدفمندی و مدل پیشنهادی موسسۀ
تصویر فوق نشان میدهد گرچه قیمت گاز در قانون هدفمندی به صورت پلکانی افزایش پیدا میکند، اما رشد قیمت بسیار کندتر از مدل IBT است. به عبارت دیگر، شیوۀ بهکاررفته در فاز دوم هدفمندی یارانهها هیچ انگیزهای برای کاهش مصرف و اصلاح الگوی زندگی برای مشترکین ایجاد نمیکند؛ چرا که خانوارهای پرمصرف، افزایش قیمت چندانی را تجربه نمیکنند. به علاوه، اگر پرمصرفها جریمه نشوند، عدالت در توزیع منابع رعایت نمیشود و هزینۀ یارانۀ خانوارهای کممصرف تامین نمیگردد.
جمعبندی
لازم است تجربههای بینالمللی در شیوۀ تعرفهگذاری حاملهای انرژی به صورت جدی مورد مطالعه و دقت قرار گیرد و درنهایت مدلی متناسب با شرایط کشور برای اجرای فاز سوم هدفمندی یارانهها ارائه و اجرا شود. بر همین اساس، ضروری است تعرفۀ پلکانهای پایین مصرف گاز و برق کشور که میزان مصرف عموم مردم را شامل میشود به عنوان الگوی مجاز معرفی و تعرفۀ آنها به صورت یارانهای محسوب گردد؛ اما خانوارهای پرمصرف (که حداکثر 10 الی 15% کل مشترکین هستند) با پرداخت هزینۀ واقعی انرژی و حتی جریمۀ آلایندگی، به اصلاح الگوی مصرف خود ترغیب شوند.
در ابتدای سال 93، دولت با ابلاغ تعرفههای جدید آب و حاملهای انرژی، فاز دوم هدفمندی را اجرا کرد. علیرغم اینکه کارشناسان امید داشتند با کلید خوردن مرحلۀ دوم، الگوی مصرف مشترکین خانگی تا حدودی اصلاح شود، اما مصوبات دولت برای افزایش یکسان قیمت حاملهای انرژی (با قیمت و یا درصد یکسان) در فاز دوم هدفمندی سبب ناامیدی آنها شد. کارشناسان بر این عقیدهاند که با افزایش تعرفهها به صورت یکسان برای تمامی مصرفکنندگان، نهتنها عدالت اجرا نمیشود بلکه اصلاح الگوی مصرف نیز دور از انتظار خواهد بود. مطالعات موسسۀ CSE انگلستان پیرامون شیوۀ تعرفه گذاری پلکانی افزایشی (IBT) نشان میدهد برای کاهش مصرف انرژی راهحلهای هوشمندانه و پیشرفتهای وجود دارد.
مدل IBT چیست؟
در نظام تعرفهگذاری پلکانی افزایشی یا همان مدل IBT -Increasing Block Tariff با توجه به روند مصرف عموم مردم، میزان مشخصی از هر حامل انرژی به عنوان «الگوی مصرف مجاز» تعریف میشود؛ هزینه مصرف کمتر از الگو ارزانتر تعیین میشود و با عبور مصرف از مقدار الگو، قیمت به صورت ناگهانی افزایش مییابد تا مشترکین پرمصرف با پرداخت هزینۀ واقعی انرژی، رفتار خود را اصلاح کنند و فشار افزایش قیمت نیز از عموم مردم برداشته شود [2].
آثار مثبت اجرای مدل IBT بر کاهش مصرف برق و گاز
نتایج تجربی گسترده و مطالعات صورت گرفته توسط «مرکز انرژی پایدار (CSE)» در انگلستان نشان میدهد بهرهگیری از مدل تعرفهگذاری پلکانی افزایشی (IBT) میتواند تاثیر قابل توجهی بر کاهش مصرف انرژی داشته باشد بهطوریکه این شیوۀ تنظیم قیمت را به عنوان تعرفۀ کاهشدهندۀ تقاضای انرژی یا Demand-Reduction Tariff نامگذاری کردهاند [3]. شیوۀ قیمتگذاری بهکار رفته توسط این موسسه در شکلهای زیر آمده است.
خصوصیت اصلی شیوۀ قیمتگذاری بهکاررفته این است که با عبور میزان مصرف گاز و برق از مقدار الگو و به ویژه در پلکان آخر، تعرفه به شکل ناگهانی و قابل توجهی افزایش پیدا میکند تا هم عموم مشترکین برای اصلاح الگوی مصرف انرژی خود انگیزه پیدا کنند و هم یارانۀ خانوارهای کممصرف از محل جریمۀ خانوارهای پرمصرف تامین شود. مرکز انرژی پایدار انگلستان اعلام کرده است که استفاده از این شیوۀ تعرفهگذاری میتواند 7.4% مصرف برق و 7.9% مصرف گاز بخش خانگی را کاهش دهد.
نکتۀ قابل توجه در مورد مدل به کاررفته توسط موسسۀ مذکور این است که تمامی مشترکین قیمت تمامشدۀ انرژی را میپردازند؛ اما مشترکین پرمصرف، علاوه بر اینکه هزینۀ انرژی را کامل میپردازند، جریمۀ پرمصرف بودن خود را هم به شرکت توزیع برق و گاز پرداخت میکنند؛ چرا که مصرف بیش از حد انرژی و تولید آلایندهها، هزینههای اجتماعی از قبیل آلودگی هوا و افزایش انواع بیماریها را به دنبال دارد که معمولاً در قیمت تمامشدۀ انرژی محاسبه نمیشود و باید این هزینهها از محل جریمۀ مشترکین پرمصرف تامین شود. البته مدلهای پیشرفتۀ دیگری نیز توسط این موسسه پیشنهاد شده است که در آن پلکانهای پایین از یارانه بهرهمند میشوند تا خانوارهای کمدرآمد نیز از انرژی کافی برخوردار باشند و عدالت و رفاه اجتماعی عمومی نیز تضمین شود.
آیا تعرفهگذاری انرژی کنونی در قانون هدفمندی عادلانه است؟
در این قسمت درصد افزایش تعرفه در چهار پلکان اصلی گاز در مرحلۀ دوم قانون هدفمندی را با مدل موسسۀ CSE انگلستان معادلسازی و مقایسه میکنیم. برای مقایسه، از تعرفههای گاز سال 93 برای ماههای گرم سال استفاده میکنیم [4]. نتیجه در شکل زیر آمده است.
تصویر فوق نشان میدهد گرچه قیمت گاز در قانون هدفمندی به صورت پلکانی افزایش پیدا میکند، اما رشد قیمت بسیار کندتر از مدل IBT است. به عبارت دیگر، شیوۀ بهکاررفته در فاز دوم هدفمندی یارانهها هیچ انگیزهای برای کاهش مصرف و اصلاح الگوی زندگی برای مشترکین ایجاد نمیکند؛ چرا که خانوارهای پرمصرف، افزایش قیمت چندانی را تجربه نمیکنند. به علاوه، اگر پرمصرفها جریمه نشوند، عدالت در توزیع منابع رعایت نمیشود و هزینۀ یارانۀ خانوارهای کممصرف تامین نمیگردد.
جمعبندی
لازم است تجربههای بینالمللی در شیوۀ تعرفهگذاری حاملهای انرژی به صورت جدی مورد مطالعه و دقت قرار گیرد و درنهایت مدلی متناسب با شرایط کشور برای اجرای فاز سوم هدفمندی یارانهها ارائه و اجرا شود. بر همین اساس، ضروری است تعرفۀ پلکانهای پایین مصرف گاز و برق کشور که میزان مصرف عموم مردم را شامل میشود به عنوان الگوی مجاز معرفی و تعرفۀ آنها به صورت یارانهای محسوب گردد؛ اما خانوارهای پرمصرف (که حداکثر 10 الی 15% کل مشترکین هستند) با پرداخت هزینۀ واقعی انرژی و حتی جریمۀ آلایندگی، به اصلاح الگوی مصرف خود ترغیب شوند.
منابع
1- سایت آمار توانیر (http://amar.tavanir.org.ir/pages/vaziat/kholase-tozie.php)
2- اجرای مدلIBT؛ راهبرد حذف یارانه پرمصرفها در گام سوم هدفمندی (http://www.alef.ir)
3- Energy Tariffs for Sustainability; A report by the Center for Sustainable Energy (به سفارش موسسۀ WWW-UK)
4- جزئیات تعرفه گاز در سال 93 به تفکیک هر اقلیم مصرفی+جدول (http://www.tasnimnews.com)
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «برق نیوز» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.