ماجرای دود چراغ خوردن
به طوري که ميدانيم در حال حاضر منظور از چراغ، لامپ است، آلتي که در عصر و زمان حاضر به وسيله برق روشني ميبخشد و به اشکال مختلف لولهاي و گلولهاي و مسطح و مقعر و محدب و... در کوي و برزن و خانه و خيابان و کارخانه و هرگونه تأسيسات و کارگاههاي ديگر خودنمايي ميکند.
خواندنی های برق:به طوري که ميدانيم در حال حاضر منظور از چراغ، لامپ است، آلتي که در عصر و زمان حاضر به وسيله برق روشني ميبخشد و به اشکال مختلف لولهاي و گلولهاي و مسطح و مقعر و محدب و... در کوي و برزن و خانه و خيابان و کارخانه و هرگونه تأسيسات و کارگاههاي ديگر خودنمايي ميکند و با اشاره انگشت به کليد برق ميتوان صدها و هزارها و حتي برق شهر عظيم و کشوري را خاموش يا روشن کرد ولي در قرون قديم و قبل از اختراع برق توسط اديسون، مخترع نامدار آمريکايي، چراغ در واقع ظرفي بود که درون آن را با چربي و روغن از قبيل پيه، روغن کرچک، روغن بزرک، روغن بيدانجير که به آن روغن چراغ ميگفتهاند و همچنين نفت و امثال آن پر کرده فتيله آن را روشن ميکردند و به زندگي روشني ميبخشيدند.
اگر به تاريخچه طرز تحصيل علما و دانشمندان در قديم مراجعه کنيم ملاحظه ميشود که: «همه در کوره ده خود، نه مدرس داشتند و نه محضر و نه کتابخانه مرکزي يک ميليون جلد کتابي و نه آرشيو و نه بايگاني و نه ميکروفيلم نسخ? خطي بلکه بالعکس هيچ چيز که نبود، به جاي خود، حتي نان و قوت اوليه هم نبود. مجموع ذخيره آنها لقم? نان بيات و خشکهاي بود که پر شال خود ميبستند و به مکتب ميرفتند.
طلبه فقير و بيبضاعت- که البته دنيايي استغنا داشت- براي آنکه روغن مختصر چراغش در طول شب تمام نشود و چراغ خاموش نگردد فتيلهاش را پس از روشن کردن پايين نميکشيد تا حرارت فتيله، روغن يا نفت مخزن را زياد بالا نکشد و مصرف نکند، بلکه فتيله را در همان بالا و وضع اوليه که اصطلاحاً تاجري ميگفته اند نگاه ميداشت و با آن نور ضعيف، شب را به صبح ميرسانيد.
نور تاجري، در چراغ اگرچه کم مصرف و متناسب با وضع مالي طلبه بود ولي اين عيب بزرگ را داشت که چون روغن يا نفت به قدر کفايت از مخزن به فتيله نميرسيد لذا دود ميزد و در و ديوار و سقف و فضاي حجره را آلوده ميکرد و طلبه بيچيز آن دود چراغ را ميخورد و به تحصيل و مطالعه ادامه ميداد تا به مقصد کمال رسد و شاهد مقصود را در آغوش گيرد.
دود چراغ خوردن تا قبل از اختراع و نورافشاني برق، در حجرات طلبگي مبتلا به عموميبود و همه در پرتو نور بيفروغ چراغهاي کمسوز و کورسو که دودش تا اعماق سينه و ريههاي آنها فرو ميرفت به مطالعه ميپرداختند تا رفته رفته پلکها سنگين شوند و چشمان دودآلودشان لحظاتي به خواب روند.
عبارت مثلي بالا ناظر بر فقها و روحانيون و همچنين علما و دانشمندان مسني است که براي تحصيل علم و کسب کمال، شب زندهداريها کرده، رنج و سختي فراوان را پذيرا شدهاند تا بدين مقام و منزلت عالي و متعالي نايل آمدهاند. در رابطه با اين گروه از عالمان رنج ديده و صاحب کمال و معرفت اگر بخواهند تعريف و توصيفي کنند اصطلاحاً گفته ميشود: «فلاني دود چراغ خورده تا به اين مقام و کمال رسيده است.» و بعضاً «دود چراغ خورد? سينه به حصير ماليده« هم ميگويند./مردم سالاری
اگر به تاريخچه طرز تحصيل علما و دانشمندان در قديم مراجعه کنيم ملاحظه ميشود که: «همه در کوره ده خود، نه مدرس داشتند و نه محضر و نه کتابخانه مرکزي يک ميليون جلد کتابي و نه آرشيو و نه بايگاني و نه ميکروفيلم نسخ? خطي بلکه بالعکس هيچ چيز که نبود، به جاي خود، حتي نان و قوت اوليه هم نبود. مجموع ذخيره آنها لقم? نان بيات و خشکهاي بود که پر شال خود ميبستند و به مکتب ميرفتند.
طلبه فقير و بيبضاعت- که البته دنيايي استغنا داشت- براي آنکه روغن مختصر چراغش در طول شب تمام نشود و چراغ خاموش نگردد فتيلهاش را پس از روشن کردن پايين نميکشيد تا حرارت فتيله، روغن يا نفت مخزن را زياد بالا نکشد و مصرف نکند، بلکه فتيله را در همان بالا و وضع اوليه که اصطلاحاً تاجري ميگفته اند نگاه ميداشت و با آن نور ضعيف، شب را به صبح ميرسانيد.
نور تاجري، در چراغ اگرچه کم مصرف و متناسب با وضع مالي طلبه بود ولي اين عيب بزرگ را داشت که چون روغن يا نفت به قدر کفايت از مخزن به فتيله نميرسيد لذا دود ميزد و در و ديوار و سقف و فضاي حجره را آلوده ميکرد و طلبه بيچيز آن دود چراغ را ميخورد و به تحصيل و مطالعه ادامه ميداد تا به مقصد کمال رسد و شاهد مقصود را در آغوش گيرد.
دود چراغ خوردن تا قبل از اختراع و نورافشاني برق، در حجرات طلبگي مبتلا به عموميبود و همه در پرتو نور بيفروغ چراغهاي کمسوز و کورسو که دودش تا اعماق سينه و ريههاي آنها فرو ميرفت به مطالعه ميپرداختند تا رفته رفته پلکها سنگين شوند و چشمان دودآلودشان لحظاتي به خواب روند.
عبارت مثلي بالا ناظر بر فقها و روحانيون و همچنين علما و دانشمندان مسني است که براي تحصيل علم و کسب کمال، شب زندهداريها کرده، رنج و سختي فراوان را پذيرا شدهاند تا بدين مقام و منزلت عالي و متعالي نايل آمدهاند. در رابطه با اين گروه از عالمان رنج ديده و صاحب کمال و معرفت اگر بخواهند تعريف و توصيفي کنند اصطلاحاً گفته ميشود: «فلاني دود چراغ خورده تا به اين مقام و کمال رسيده است.» و بعضاً «دود چراغ خورد? سينه به حصير ماليده« هم ميگويند./مردم سالاری
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «برق نیوز» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.